خانه » همه » مذهبی » حد ورود روحانیت به دنیا چیست؟

حد ورود روحانیت به دنیا چیست؟

[کامل از کد33355]}بیانات امام خمینی (ره):

1- «من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیاء را به آنان محول فرموده است از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که به حمد الله روحانیت متعهد اسلام امتحان خود را داده است.»(پیام برائت به زائرین بیت الله الحرام، 6/5/66، صحیفه نور، ج20، ص130) 2- «من اکثر موفقیت های روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان می دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیا گرائی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیا گرائی، روحانیت را آلوده کند…»(پیام امام به مناسبت سالگرد کشتار خونین در مکه، 29/4/67، صحیفه نور، ج20، ص244). 3- «اسلام باستثناء روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه بدهد. اینهایند که اسلام را معرفی می کنند و به پیش می برند و از اول هم همینطور بوده. اگر چنانچه ما از زی متعارف روحانیت خارج بشویم و خدای نخواسته توجه به مادیات بکنیم، در صورتی که خودمان را با اسم روحانی معرفی می کنیم این منتهی ممکن است بشود به اینکه روحانیت شکست بخورد»(بیانات امام خمینی (ره) در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان، 25/4/64، صحیفه نور، ج 19 ص188 و 189). 4- «یکی از امور مهم هم همین است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا، و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند. آنهائی که منشأ آثار بزرگی بودند -در زندگی- ساده زندگی کردند. اینهائی که در بین مردم موجه بودند که حرف آنها را می شنیدند، اینها ساده زندگی می کردند… هر چه بروید سراغ اینکه یک قدم بردارید برای اینکه خانه تان بهتر باشد، از معنویتتان به همین مقدار، از ارزشتان به همین مقدار کاسته می شود. ارز ش انسان به خانه نیست، به اتومبیل نیست. اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیاء باید همین کار را بکنند. انبیاء سیره شان را دیدید چه جور بوده. ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد… فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید.»(بیانات امام در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم و تهران و … 16/2/64، صحیفه نور، ج 19، ص 157 و 158). 5- «آنهائی هم که می خواهند خودشان را حفظ کنند، باید بدانند که گاهی با یک اتومبیل پیکان بهتر می توانند محفوظ باشند تا وسیله دیگر. و ائمه جعمه و جماعاتی که اگر عادی بیرون بیایند ممکن است از بین بروند، باید به آن مقداری حفظ کنند که زیاد نباشد… بزرگی شما آقایان به دنیا نیست، بزرگی شما به آخرت است و به این که پیش خدا آبرومند باشید و این یک مسأله مهمی است که دخالت در حفظ جمهوری اسلامی دارد و ما باید خیلی مواظب باشیم، و اهل علم و دولت و دست اندرکاران بیشتر باید مواظب باشند…»(بیانات امام در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان، 25/4/64، صحیفه نور، ج19، ص188
=============2/
وسیله قراردادن چیزى براى ارتزاق به این معناست که ابتدا انسان هدف را کسب منافع مادى (مثلا درآمد اقتصادى) قرار دهد و براى نیل هر چه بهتر و بیشتر بدان راهى را برگزیند. مانند اینکه رشته پزشکى را انتخاب کند به دلیل آن که پول سازتر است. در این جا قداست این رشته و اهمیت آن در خدمت به جامعه مورد نظر نیست. بلکه از آغاز هدف درآمد مادى است و آن علم تنها وسیله و آلت براى رسیدن به پول است.
ب ) ارتزاق جبرى از اشتغال به این معناست که شخص به جهت اشتغال دائمى به چیزى نهایتا از همان طریق کسب معیشت کند هر چند هدفش ارتزاق نباشد. در همان مثال فوق مى توان پزشکى را مثال زد که عمرى براى خدمت به جامعه تلاش مى کند و هدفى نیز جز خدمت ندارد. ولى در عین حال وسیله کسب روزى و نیازهاى مادى اش نیز از همین طریق است. در دو مثال فوق اصل ارتزاق از معیشت مشترک است. در عین حال شکل اول آن امرى غیر اخلاقى و ناستوده است و شکل دوم آن اخلاقى و مورد ستایش. اکنون باید دید در مورد روحانیت کدامیک از دو مورد فوق صدق مى کند:
الف) اگر حرکت روحانیت از قسم اول است بهترین دلیل بر رد آن شیوه و سلوک روحانیت در اعصار مختلف تاریخى است تا آنجا که ما اطلاع داریم حتى افرادى از روحانیت که تا حدودى از زى روحانى فاصله گرفته اند نیز به جهت در آمد مادى به سمت روحانیت نگرویده اند و بسیار کمیاب و نادرند عناصرى که از پى دنیاى مادى به سمت علوم دینى بگروند و با دین تجارت دنیا کنند
ب ) اگر مقصود ارتزاق به نحو دوم باشد باید گفت چنین چیزى واقعیت دارد بالاخره روحانیت همان طور که چوب دین را خورده و برایش در طول تاریخ شکنجه ها دیده و زجرها و تبعیدها و زندانها و بر سر دار رفتن ها را تحمل کرده به ناچار لقمه نانى نیز در کنار آن خورده است اما این نه تنها مذموم و ناپسند نیست بلکه ضرورتى گریز ناپذیراست و براى تغییر آن تاکنون هیچ طرحى معقول به دست نیامده است زیرا:
1 ) یا باید امر تبلیغ دین را به موجوداتى ذاتا فاقد نیازهاى مادى و معیشتى واگذار گردد یعنى ملایک آسمان این رسالت را به عهده گیرند و بار این تکلیف گران را از دوش عالمان دین برگیرند چنین چیزى محال است.
2 ) عالمان دین و روحانیون به تمام نیازهاى مادى خویش پشت پا زنند و در دنیا به روى خود بندند هر چند مرگ آنان در رسد و جان به جان آفرین تسلیم کنند چنین چیزى نیز خلاف عقل و دین است.
3 ) بساط روحانیت و تحقیقات و پژوهشها و تبلیغات دینى را برچید که این نیز خلاف نص آیه شریفه قرآن است آنجا که مى فرماید : فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم … (توبه122)
4 ) نیازهاى روحانیون از طریق نهاد یا سازمانى دولتى یا مستقل تامین شود که این نیز سرانجام همان ارتزاق از دیناست و مطلوب صاحب مقاله حریت و روحانیت نیست.
5 ) مشکل اساسى آن است که گستردگى و فراخناى علوم اسلامى چنان است که اکثر عالمان دین با آنکه تمام عمر خویش را قعرپیمایى در ژرفناى این اقیانوس بى کران نموده وتا آخرین لحظات حیات خود با زحمات شبانه روزى به تحقیق و پژوهش مى پردازند باز خود را در برابر فضاى بى منتهایى مى بیند که رسیدن به بلنداى آن عمرى چند هزار ساله مى طلبد و همه این تلاشها در برابر آن ناچیز و کم مقدار است بنابراین روش پیشنهادى فوق ثمرى جز ناکام گذاردن و رها کردن تحقیقات و فعالیتهاى ژرف دینى و تنها به چند مساله سطحى و عامیانه پرداختن و ره سپردن به سوى پیشنهاد سوم چیز دیگرى نیست. 1 ) ارتزاق از دین را تنها به درآمد اقتصادى نمى دانند بلکه موقعیت اجتماعى و سیاسى و … را نیز جزء آن مى شمرند در حالى که یافتن موقعیت برتر اجتماعى در پرتو علم دینى در جامعه دینى امرى طبیعى است.
2 ) البته این درآمدها مشروع است و مذموم نیست
3 ) قیاس مساله انبیا با عالمان دین مع الفارق است زیرا آنان نیازمند کسب علوم دین از طریق آموزش و تعلم و صرف وقت نبوده اند برخلاف عالمان دین که تمام عمر خود را باید بر سر آن صرف نمایند.
4 ) حتى انبیا نیز بعضا از طریق دین کسب معیشت نموده اند چنانکه در مقررات مالى اسلام برخى از حقوق مقرره مربوط به پیامبر(ص) و امامان(ع) بوده و بعضا در نیازهاى شخصى آنان صرف مى شده
5 ) بسیارى از علوم و فنون دیگر در زمانهاى گذشته راه ارتزاق نبوده ولى امروزه با گسترش نهادهاى اجتماعى و تفکیک و تخصصى شدن فعالیتها و مهارت ها منشا ارتزاق گردیده است بهترین پاسخ به این سخن تاریخ زندگى علما مبلغین و دانشمندان اسلامى در طى قرون و اعصار متمادى است همین افتخار براى روحانیت شیعه بس که همواره در جهت پاسدارى از دین و بیان حقایق آن بیشترین سختیها و دشواریها را به جان خریده و بیشترین شهدا را در راه اعتلاى کلمه الله تقدیم داشته است و هیچ چیز آنان را از حق گویى باز نداشته است.
براى آگاهى بیشتر ر ک به :
1- شهدأ الفضیله علامه امینى
2- یکصد سال مبارزه روحانیت مترقى عقیقى بخشایشى
3- دیدار با ابرارچاپ سازمان تبلیغات اسلامى

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد