درباره داستان حضرت یحیى(ع) به اختصار چند نکته برگرفته از قرآن کریم و تفاسیر مختلف تقدیم می گردد:
الف. یحیى فرزند زکریاى نبى؛ در سنّت اسلامى همان ژان یا یوحنّاى معمدان (تعمید دهنده) در سنّت مسیحى است. در قرآن در همسان موسى و هارون و زکریا و عیسى و الیاس و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیاء شمرده شده است(خرمشاهى، بهاءالدین؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، انتشارات دوستان – چاپ تهران، 1377، ج 2، ص 2368). (انعام / 84-85).
ب. نام یحیى پنج بار در قرآن ذکر شده و خداوند او را به ثناى جمیلى ستوده، از آن جمله او را تصدیق کنده کلمه اى از خدا (یعنى نبوت مسیح) خوانده و او را سید و مایه آبروى قومش و حصور (بى زن) خوانده، و پیغمبرى از صالحین نامیده (آل عمران / 39) و نیز از مجتبین یعنى مخلصین و راه یافتگان خوانده (انعام / 87-85) و نام او را خودش نهاده، که قبل از وى هیچ کس به این نام نامیده نشده بود و او را مأمور به اخذ کتاب [به جدّ و جهد] نموده و در کودکى حکم داده و بر او در سه روز زندگیش سلام فرستاده، روزى که متولد شد، و روزى که از دنیا مى رود و روزى که دوباره زنده مى شود(علامه طباطبائى(ره)، تفسیر المیزان، ترجمه موسوى همدانى، انتشارات جامعه مدرسین، ج 14، ص 36). (مریم / 2 – 15).
ج. او پسر خاله ى عیسى(ع) و همچنین مبشّر و تصدیق کننده ى حقانیت نبوّت اوست (مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 20).
د. همان طور که ولادت حضرت یحیى(ص) به صورت معجزه آسا پیشگویى شده بود و خداوند او را به دعاى پدرش زکریا، با آن که بسیار پیر بود و مادرش (ایشباع و یا الیصابات و یا الیزابت خواهر مریم عذرا) نازا بوده، به دنیا آورده است(دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، همان، ص 2368). (آل عمران / 40 و مریم / 3-8).
ه . شهادت حضرت یحیى هم از پاره اى جهات عجیب بوده است. البته در قرآن درباره ى کشته شدنش چیزى نیامده، ولى در روایات آمده است که :
زنى زناکار در عهد او مى زیسته و پادشاه بنى اسرائیل مفتون او شد، و با او مراوده کرد. یحیى(ع) وى را از این کار نهى مى نمود و ملامتش مى کرد و این مسئله باعث شد که زن زانیه نسبت به حضرت یحیى کینه توزى کند و سر او را از پادشاه درخواست کند، پادشان نیز چنین کرد، آن جناب را به قتل رسانده و سر مقدسش را براى زن زانیه هدیه فرستاد(المیزان، همان، ج 14، ص 37).
و در بعضى از اخبار دیگر آمده که سبب قتلش عشق پادشاه به برادرزاده ى خود بود و مى خواست با او ازدواج کند که یحیى(ع) او را نهى مى کرد و مخالفت مى نمود و دختر برادر پادشاه نیز شرط کام گرفتن پادشاه را سر یحیى قرار داد. و پادشاه نیز بدون درنگ سر یحیى را از بدن جدا نمود. در طشتى طلا گذاشت و براى دختر برادر حاضر ساخت(بحارالانوار، ج 14، ص 170 – 185 / الدر المنثور، ج 4، ص 263 تا 264).
و از بعضى اناجیل و پاره اى از روایات چنین استفاده مى شود که «هیرودیس» با زن برادر خود که در قانون تورات ممنوع بود ازدواج کرد، و یحیى سخت در این کار او را ملامت نمود، سپس آن زن به وسیله ى زیبائى دخترش هیرودیس را وادار به قتل یحیى کرد(انجیل متى، باب 14 / انجیل مرقس، باب 6، بند 17 (به نقل از تفسیر نمونه، ج 13، ص 30)).
و. مواهب دهگانه ای که خدا به یحیی داده بود، در قرآن ذکر شده است قرآن می فرماید
1- «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم».
2- «به او رحمت و محبت نسبت به بندگان از سوی خود بخشیدیم».
3- «به او پاکی روح و جان و پاکی عمل دادیم».
4- «او پرهیزگار بود» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری می کرد.
5- «او نسبت به پدر و مادرش خوشرفتار و نیکوکار و پرمحبت بود».
6- «او مردی ستمگر و متکبر و خود برتر بین در برابر خلق خدا نبود».
7- «او معصیت کار و آلوده به گناه نبود».
8 و 9 و 10 – «درود ما بر او به هنگام ولادتش، و درود ما بر او به هنگام مرگش، و درود بر او در آن روز که زنده و برانگیخته خواهد شد». مریم/12 تا 15 قصه های قرآن، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به نقل از سایت تبیان
الف. یحیى فرزند زکریاى نبى؛ در سنّت اسلامى همان ژان یا یوحنّاى معمدان (تعمید دهنده) در سنّت مسیحى است. در قرآن در همسان موسى و هارون و زکریا و عیسى و الیاس و چند پیامبر دیگر از صالحان و انبیاء شمرده شده است(خرمشاهى، بهاءالدین؛ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، انتشارات دوستان – چاپ تهران، 1377، ج 2، ص 2368). (انعام / 84-85).
ب. نام یحیى پنج بار در قرآن ذکر شده و خداوند او را به ثناى جمیلى ستوده، از آن جمله او را تصدیق کنده کلمه اى از خدا (یعنى نبوت مسیح) خوانده و او را سید و مایه آبروى قومش و حصور (بى زن) خوانده، و پیغمبرى از صالحین نامیده (آل عمران / 39) و نیز از مجتبین یعنى مخلصین و راه یافتگان خوانده (انعام / 87-85) و نام او را خودش نهاده، که قبل از وى هیچ کس به این نام نامیده نشده بود و او را مأمور به اخذ کتاب [به جدّ و جهد] نموده و در کودکى حکم داده و بر او در سه روز زندگیش سلام فرستاده، روزى که متولد شد، و روزى که از دنیا مى رود و روزى که دوباره زنده مى شود(علامه طباطبائى(ره)، تفسیر المیزان، ترجمه موسوى همدانى، انتشارات جامعه مدرسین، ج 14، ص 36). (مریم / 2 – 15).
ج. او پسر خاله ى عیسى(ع) و همچنین مبشّر و تصدیق کننده ى حقانیت نبوّت اوست (مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 13، ص 20).
د. همان طور که ولادت حضرت یحیى(ص) به صورت معجزه آسا پیشگویى شده بود و خداوند او را به دعاى پدرش زکریا، با آن که بسیار پیر بود و مادرش (ایشباع و یا الیصابات و یا الیزابت خواهر مریم عذرا) نازا بوده، به دنیا آورده است(دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، همان، ص 2368). (آل عمران / 40 و مریم / 3-8).
ه . شهادت حضرت یحیى هم از پاره اى جهات عجیب بوده است. البته در قرآن درباره ى کشته شدنش چیزى نیامده، ولى در روایات آمده است که :
زنى زناکار در عهد او مى زیسته و پادشاه بنى اسرائیل مفتون او شد، و با او مراوده کرد. یحیى(ع) وى را از این کار نهى مى نمود و ملامتش مى کرد و این مسئله باعث شد که زن زانیه نسبت به حضرت یحیى کینه توزى کند و سر او را از پادشاه درخواست کند، پادشان نیز چنین کرد، آن جناب را به قتل رسانده و سر مقدسش را براى زن زانیه هدیه فرستاد(المیزان، همان، ج 14، ص 37).
و در بعضى از اخبار دیگر آمده که سبب قتلش عشق پادشاه به برادرزاده ى خود بود و مى خواست با او ازدواج کند که یحیى(ع) او را نهى مى کرد و مخالفت مى نمود و دختر برادر پادشاه نیز شرط کام گرفتن پادشاه را سر یحیى قرار داد. و پادشاه نیز بدون درنگ سر یحیى را از بدن جدا نمود. در طشتى طلا گذاشت و براى دختر برادر حاضر ساخت(بحارالانوار، ج 14، ص 170 – 185 / الدر المنثور، ج 4، ص 263 تا 264).
و از بعضى اناجیل و پاره اى از روایات چنین استفاده مى شود که «هیرودیس» با زن برادر خود که در قانون تورات ممنوع بود ازدواج کرد، و یحیى سخت در این کار او را ملامت نمود، سپس آن زن به وسیله ى زیبائى دخترش هیرودیس را وادار به قتل یحیى کرد(انجیل متى، باب 14 / انجیل مرقس، باب 6، بند 17 (به نقل از تفسیر نمونه، ج 13، ص 30)).
و. مواهب دهگانه ای که خدا به یحیی داده بود، در قرآن ذکر شده است قرآن می فرماید
1- «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم».
2- «به او رحمت و محبت نسبت به بندگان از سوی خود بخشیدیم».
3- «به او پاکی روح و جان و پاکی عمل دادیم».
4- «او پرهیزگار بود» و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دوری می کرد.
5- «او نسبت به پدر و مادرش خوشرفتار و نیکوکار و پرمحبت بود».
6- «او مردی ستمگر و متکبر و خود برتر بین در برابر خلق خدا نبود».
7- «او معصیت کار و آلوده به گناه نبود».
8 و 9 و 10 – «درود ما بر او به هنگام ولادتش، و درود ما بر او به هنگام مرگش، و درود بر او در آن روز که زنده و برانگیخته خواهد شد». مریم/12 تا 15 قصه های قرآن، حضرت آیت الله مکارم شیرازی به نقل از سایت تبیان