به طور کلی می توان نظریات مختلف پیرامون وحدت را به سه گونه:ایدئولوژیک، استراتژیک و تاکتیکی تقسیم کرد. (ر.ک: اندیشه های فقهی _ سیاسی امام خمینی(ره)، کاظم قاضی زاده، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377، ص 446). از سوی دیگر سطوح ایجاد وحدت می تواند متفاوت باشد، داخل (بین تشکل های سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و یا بین مذاهب و…) و یا بین المللی (بین دولتها ، یا ملتها و …) از این رو جهت تبیین مفهوم وحدت مورد نظر از دیدگاه نظام اسلامی ایران توضیحاتی را بیان می نماییم:
اکنون باید دید که وحدت مورد نظر رهبران نظام کدام یک از اقسام فوق می باشد:
از سویی نظام اسلامی ما یک نظام مکتبی و مبتنی بر اصول و مبانی دین مقدس اسلام، احکام و ارزش های آن می باشد؛ اما نکته مهم و قابل توجه این است که نظام اسلامی ما بر خلاف نظام هایی نظیر کمونیسم، به هیچ وجه درصدد تحمیل عقیده و مبانی مکتبی خود به افراد جامعه برای دستیابی به وحدت نیست، زیرا اصولا نمی توان عقاید مختلف را با اجبار و بخشنامه به مسیر واحد کشاند، به فرموده قرآن کریم « لا اکراه فی الدین»؛ ( سوره بقره، آیه 256) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: « در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد، چرا که دین سلسه ای از معارف علمی است و به دنبال آن نیز اعمالی وجود دارد، در مجموع اعتقادات است، که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد، اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند». ( المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1 ، ص343_341) مهمترین کارکرد و وظیفه نظام اسلامی فراهم آوردن زمینه ها و محیط و شرایط مناسب و مساعد برای رشد و شکوفایی استعدادها در جهت پذیرش حقایق دین همراه با انتخاب آزاد و اختیار افراد جامعه می باشد. از این رو نظام اسلامی تکثر سیاسی و تشکیل جناح ها، احزاب و تشکل های سیاسی مختلف را در چارچوب اصول و موازین قانون اساسی و مبانی دین پذیرفته و اعمال می نماید. به عنوان نمونه حضرت امام( ره) به قبول اختلافات در نظریات و عقاید سیاسی و فروعات ایدئولوژی اعتقاد داشتند و در کلامی می فرمایند: « کتب فقهای بزرگ اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، عبادی و…» ( صحینه نور، ج21 ، ص 46 و 47) بنابراین وحدت ایدئولوژیک، نمی تواند منظور اساسی از طرح مسأله وحدت توسط مسؤولین نظام اسلامی باشد. وحدت تاکتیکی هم همینگونه، زیرا وحدت مطلوب نظام اسلامی نه تنها وحدت موقت، بلکه وحدتی عمیق و طولانی مدت است که با ایجاد انسجام، وفاق و همدلی لازم، زمینه های پیشرفت همه جانبه در ابعاد مختلف و در رویارویی بامشکلات و موانع را بوجود آورد.
مهمتر از آن اینکه ایجاد وحدت فی نفسه یک ارزش اسلامی و یکی از وظایف مهم مسلمانان است:
« واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا»؛ ( سوره آل عمران، آیه103) همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید. آن نوع وحدت مطلوب از دیدگاه نظام اسلامی « وحدت استراتژیک» می باشد( نه وحدت ایدئولوژیک و تاکتیکی). به عنوان نمونه حضرت امام( ره) در وحدت با اهل سنت وحدت « روش» و « عمل» و اتحاد بلند مدت و با تکیه بر عقاید « مشترک» … و نه همه عقاید را، مد نظر داشتند. در پیامی که از حضرت امام( ره) به عنوان « رهنمودهایی در تحکیم برادری» نام گرفت، آمده است: « مهم شناخت درست حکومت و جامعه است، که بر اساس آن نظام اسلامی می تواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت « رویه» و « عمل» ضروری است». ( صحیفه نور، ج19 ، ص 104) البته وحدت مطلوب تنها آن نیست که در عمل وحدت روش باشد و مخالفت های عملی در جامعه محقق نشود، بلکه در عقیده نیز به نحوی اشتراک و هماهنگی لازم است، به عنوان مثال اگر دو گروه سیاسی در جامعه اسلامی وجود داشته باشند که یکی اصولا عقیده دینی نداشته و ملحد باشد و گروه دیگر مسلمان و موحد، وحدت اهداف مبارزاتی و وحدت عملی آنها را متحد واقعی نمی کند و اصولا بین این دو وحدت واقعی معنا ندارد و اگر وحدتی هم باشد، غالبا تاکتیکی است و تحقق وحدت استراتژیک دور از واقعیت است.
حضرت امام( ره) به همین دلیل هرگز به کسانی که عقیده ضد دینی داشتند و رسما« کمونیست» بودند دست برادری نمی دادند و آنان را همراهان مبارزاتی خود قلمداد نمی کردند. ( اندیشه های فقهی_ سیاسی امام خمینی( ره) ، همان، ص 251) چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از ایشان سؤال می شود که آیا شما علاقه ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر مارکسیستی می دهید؟
…. امام( ره) می فرمایند: هدفهای ما با هدفهای آنها مختلف است، ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید و آنها مخالف با هر دو آن هستند، احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند و لذا ما با آنها نه تنها علاقه مند نیستیم که همکاری کنیم، که همکاری نداریم و نخواهیم داشت…» ( صحیفه نور، ج 4 ، ص37) به عبارت دیگر؛ لازمه وحدت و همبستگی اجتماعی و سیاسی، حداقل اتحاد در« عقیده توحیدی» و اهداف « اسلامی» است. به فرموده قرآن کریم: « قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربا من دون الله فان تولوا فقالوا اشهدوا بأنا مسلمون» ؛ ( سوره آل عمران، ایه64) آیه شریفه فوق و بسیاری از آیات قرآن، همگی نشان دهنده آن است که مرز اتحاد« توحید» است و از این رو، مشرکان و کافران و منافقینی که بر محور غیرتوحید حرکت می کنند، در
وحدت دینی پذیرفته نخواهند شد.
اکنون با توجه به مطالب فوق به عنوان نتیجه در خصوص سؤال باید گفت: که وحدت چه در سطح داخلی و بین تشکلهای سیاسی و یا دو قشر حوزه و دانشگاه و… ، و چه در سطح بین المللی و میان دولت ها و ملت های مسلمان تنها در چارچوب « عقیده توحیدی» و « اهداف اسلامی»
_ که البته این دو رکن حتما باید در عملکردها و روش ها محوریت داشته باشد_ امکان پذیر خواهد بود. و تمدن سازی اسلامی هم بر پایه همین نوع وحدت تشکیل و تداوم خواهد یافت، و از انحراف، ناکارآمدی و انحطاط به دور خواهد ماند.
اکنون باید دید که وحدت مورد نظر رهبران نظام کدام یک از اقسام فوق می باشد:
از سویی نظام اسلامی ما یک نظام مکتبی و مبتنی بر اصول و مبانی دین مقدس اسلام، احکام و ارزش های آن می باشد؛ اما نکته مهم و قابل توجه این است که نظام اسلامی ما بر خلاف نظام هایی نظیر کمونیسم، به هیچ وجه درصدد تحمیل عقیده و مبانی مکتبی خود به افراد جامعه برای دستیابی به وحدت نیست، زیرا اصولا نمی توان عقاید مختلف را با اجبار و بخشنامه به مسیر واحد کشاند، به فرموده قرآن کریم « لا اکراه فی الدین»؛ ( سوره بقره، آیه 256) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: « در این کلام نفی دین اجباری وجود دارد، چرا که دین سلسه ای از معارف علمی است و به دنبال آن نیز اعمالی وجود دارد، در مجموع اعتقادات است، که اعتقاد و ایمان از امور قلبیه است و اجبار و اکراه در امور قلبیه راهی ندارد، اکراه تنها در اعمال ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر می کند». ( المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1 ، ص343_341) مهمترین کارکرد و وظیفه نظام اسلامی فراهم آوردن زمینه ها و محیط و شرایط مناسب و مساعد برای رشد و شکوفایی استعدادها در جهت پذیرش حقایق دین همراه با انتخاب آزاد و اختیار افراد جامعه می باشد. از این رو نظام اسلامی تکثر سیاسی و تشکیل جناح ها، احزاب و تشکل های سیاسی مختلف را در چارچوب اصول و موازین قانون اساسی و مبانی دین پذیرفته و اعمال می نماید. به عنوان نمونه حضرت امام( ره) به قبول اختلافات در نظریات و عقاید سیاسی و فروعات ایدئولوژی اعتقاد داشتند و در کلامی می فرمایند: « کتب فقهای بزرگ اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، عبادی و…» ( صحینه نور، ج21 ، ص 46 و 47) بنابراین وحدت ایدئولوژیک، نمی تواند منظور اساسی از طرح مسأله وحدت توسط مسؤولین نظام اسلامی باشد. وحدت تاکتیکی هم همینگونه، زیرا وحدت مطلوب نظام اسلامی نه تنها وحدت موقت، بلکه وحدتی عمیق و طولانی مدت است که با ایجاد انسجام، وفاق و همدلی لازم، زمینه های پیشرفت همه جانبه در ابعاد مختلف و در رویارویی بامشکلات و موانع را بوجود آورد.
مهمتر از آن اینکه ایجاد وحدت فی نفسه یک ارزش اسلامی و یکی از وظایف مهم مسلمانان است:
« واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا»؛ ( سوره آل عمران، آیه103) همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید. آن نوع وحدت مطلوب از دیدگاه نظام اسلامی « وحدت استراتژیک» می باشد( نه وحدت ایدئولوژیک و تاکتیکی). به عنوان نمونه حضرت امام( ره) در وحدت با اهل سنت وحدت « روش» و « عمل» و اتحاد بلند مدت و با تکیه بر عقاید « مشترک» … و نه همه عقاید را، مد نظر داشتند. در پیامی که از حضرت امام( ره) به عنوان « رهنمودهایی در تحکیم برادری» نام گرفت، آمده است: « مهم شناخت درست حکومت و جامعه است، که بر اساس آن نظام اسلامی می تواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت « رویه» و « عمل» ضروری است». ( صحیفه نور، ج19 ، ص 104) البته وحدت مطلوب تنها آن نیست که در عمل وحدت روش باشد و مخالفت های عملی در جامعه محقق نشود، بلکه در عقیده نیز به نحوی اشتراک و هماهنگی لازم است، به عنوان مثال اگر دو گروه سیاسی در جامعه اسلامی وجود داشته باشند که یکی اصولا عقیده دینی نداشته و ملحد باشد و گروه دیگر مسلمان و موحد، وحدت اهداف مبارزاتی و وحدت عملی آنها را متحد واقعی نمی کند و اصولا بین این دو وحدت واقعی معنا ندارد و اگر وحدتی هم باشد، غالبا تاکتیکی است و تحقق وحدت استراتژیک دور از واقعیت است.
حضرت امام( ره) به همین دلیل هرگز به کسانی که عقیده ضد دینی داشتند و رسما« کمونیست» بودند دست برادری نمی دادند و آنان را همراهان مبارزاتی خود قلمداد نمی کردند. ( اندیشه های فقهی_ سیاسی امام خمینی( ره) ، همان، ص 251) چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از ایشان سؤال می شود که آیا شما علاقه ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر مارکسیستی می دهید؟
…. امام( ره) می فرمایند: هدفهای ما با هدفهای آنها مختلف است، ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید و آنها مخالف با هر دو آن هستند، احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند و لذا ما با آنها نه تنها علاقه مند نیستیم که همکاری کنیم، که همکاری نداریم و نخواهیم داشت…» ( صحیفه نور، ج 4 ، ص37) به عبارت دیگر؛ لازمه وحدت و همبستگی اجتماعی و سیاسی، حداقل اتحاد در« عقیده توحیدی» و اهداف « اسلامی» است. به فرموده قرآن کریم: « قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربا من دون الله فان تولوا فقالوا اشهدوا بأنا مسلمون» ؛ ( سوره آل عمران، ایه64) آیه شریفه فوق و بسیاری از آیات قرآن، همگی نشان دهنده آن است که مرز اتحاد« توحید» است و از این رو، مشرکان و کافران و منافقینی که بر محور غیرتوحید حرکت می کنند، در
وحدت دینی پذیرفته نخواهند شد.
اکنون با توجه به مطالب فوق به عنوان نتیجه در خصوص سؤال باید گفت: که وحدت چه در سطح داخلی و بین تشکلهای سیاسی و یا دو قشر حوزه و دانشگاه و… ، و چه در سطح بین المللی و میان دولت ها و ملت های مسلمان تنها در چارچوب « عقیده توحیدی» و « اهداف اسلامی»
_ که البته این دو رکن حتما باید در عملکردها و روش ها محوریت داشته باشد_ امکان پذیر خواهد بود. و تمدن سازی اسلامی هم بر پایه همین نوع وحدت تشکیل و تداوم خواهد یافت، و از انحراف، ناکارآمدی و انحطاط به دور خواهد ماند.