در سال هشتم هجرت، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با لشکر اسلام و با جمعیتى ده هزار نفره، حرکت کرد و در نزدیک مکه اردو زد. پیش از ورود پیامبر به مکه، ابو سفیان با راهنمایى عباس بن عبد المطلب، نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و به ظاهر اسلام آورد. پیغمبر چند امتیاز را براى او قرار داد و گفت: 1. هر کس به خانه ابوسفیان در آید، در امان است. 2. هر کس در خانه خویش را ببندد، در امان است. 3. هر کس به مسجد الحرام در آید، در امان است.
به دستور رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، پیش از بازگشت ابو سفیان، سپاهیان مسلمان، به حضور پیامبر رسیدند تا ابوسفیان، آنان را ببیند. ابوسفیان، وقتى عظمت و شوکت مسلمانان را دید، بسیار شگفت زده شد و با شتاب به مکه باز گشت و دستور امان رسول خدا را ابلاغ کرد و مردم را از مخالفت بر حذر داشت.امتاع الاسماع، ج 1، ص 369 – 376. سپس پیامبر، با تقسیم بندى فرماندهان، دستور ورود به شهر را از چند نقطه صادر کرد و خود آخر، وارد مکه شد و در بالاى شهر مکه (در حجون)، خیمه وى را برافراشتند.السیرة النبویه، ج 4، ص 49.
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پس از ورود به مکه، راهى مسجد الحرام شد و تکبیر گفت، و پیرامون کعبه طواف کرد و به هر یک از360 بتى که به دور کعبه نصب شده بودند، مى رسید، با چوب اشاره مى کرد تا به زمین مى افتاد و پس از شکستن بت ها، این آیه را بر زبان جارى ساخت: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الَباطِلَ کانَ زهوقاً»؛اسراء (17)، آیه 81. «حق آمد و باطل نابود شد. آرى، باطل، همواره نابود شدنى است».
سپس براى سرنگونى چند بت بزرگ که بر فراز کعبه نصب شده بودند، امیر مؤمنان على(علیه السلام) را امر کرد تا پاى بر دوش مبارکش نهد و بالا رود و بت ها را به زمین افکنده، بشکند. على(علیه السلام) نیز این امر را اطاعت کرد.بحارالانوار، ج 22، ص 84.
بعد از این پیروزى درخشان و سریع، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دست در حلقه در خانه کعبه کرد و خطاب به اهل مکه که در آن جا جمع بودند، فرمود: «شما چه مى گویید و چه گمان دارید؟ درباره شما، چه دستورى بدهم؟
آنان گفتند: ما جز خیر و نیکى، از تو انتظار نداریم؛ تو برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار مایى و امروز، به قدرت رسیده اى؛ ما را ببخش. اشک در چشمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) حلقه زد و صداى گریه مردم مکه نیز بلند شد.
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: من درباره شما همان مى گویم که برادرم یوسف گفت؛ «امروز هیچ گونه سرزنش و توبیخى بر شما نخواهد بود. خداوند شمارا مى بخشد و او ارحم الراحمین است»؛یوسف (12)، آیه 92. و آن گاه آیه 13 سوره حجرات را تلاوت کرد و توصیه هایى نیز به آنان فرمود و همگان را مشمول عفو عمومى خود قرار دادتاریخ یعقوبى، ج 2، ص 60. و به این ترتیب، با فتح مکه، قدرت سیاسى مشرکان در هم شکست.
به دستور رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، پیش از بازگشت ابو سفیان، سپاهیان مسلمان، به حضور پیامبر رسیدند تا ابوسفیان، آنان را ببیند. ابوسفیان، وقتى عظمت و شوکت مسلمانان را دید، بسیار شگفت زده شد و با شتاب به مکه باز گشت و دستور امان رسول خدا را ابلاغ کرد و مردم را از مخالفت بر حذر داشت.امتاع الاسماع، ج 1، ص 369 – 376. سپس پیامبر، با تقسیم بندى فرماندهان، دستور ورود به شهر را از چند نقطه صادر کرد و خود آخر، وارد مکه شد و در بالاى شهر مکه (در حجون)، خیمه وى را برافراشتند.السیرة النبویه، ج 4، ص 49.
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پس از ورود به مکه، راهى مسجد الحرام شد و تکبیر گفت، و پیرامون کعبه طواف کرد و به هر یک از360 بتى که به دور کعبه نصب شده بودند، مى رسید، با چوب اشاره مى کرد تا به زمین مى افتاد و پس از شکستن بت ها، این آیه را بر زبان جارى ساخت: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الَباطِلَ کانَ زهوقاً»؛اسراء (17)، آیه 81. «حق آمد و باطل نابود شد. آرى، باطل، همواره نابود شدنى است».
سپس براى سرنگونى چند بت بزرگ که بر فراز کعبه نصب شده بودند، امیر مؤمنان على(علیه السلام) را امر کرد تا پاى بر دوش مبارکش نهد و بالا رود و بت ها را به زمین افکنده، بشکند. على(علیه السلام) نیز این امر را اطاعت کرد.بحارالانوار، ج 22، ص 84.
بعد از این پیروزى درخشان و سریع، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دست در حلقه در خانه کعبه کرد و خطاب به اهل مکه که در آن جا جمع بودند، فرمود: «شما چه مى گویید و چه گمان دارید؟ درباره شما، چه دستورى بدهم؟
آنان گفتند: ما جز خیر و نیکى، از تو انتظار نداریم؛ تو برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار مایى و امروز، به قدرت رسیده اى؛ ما را ببخش. اشک در چشمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) حلقه زد و صداى گریه مردم مکه نیز بلند شد.
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: من درباره شما همان مى گویم که برادرم یوسف گفت؛ «امروز هیچ گونه سرزنش و توبیخى بر شما نخواهد بود. خداوند شمارا مى بخشد و او ارحم الراحمین است»؛یوسف (12)، آیه 92. و آن گاه آیه 13 سوره حجرات را تلاوت کرد و توصیه هایى نیز به آنان فرمود و همگان را مشمول عفو عمومى خود قرار دادتاریخ یعقوبى، ج 2، ص 60. و به این ترتیب، با فتح مکه، قدرت سیاسى مشرکان در هم شکست.