توکّل به معنای اعتماد و تکیه بر خداست و این که انسان بر خود و نیروها و توانمندی های خود یا دیگران اعتمادی نداشته باشد. چون هر کس در کاری که خُبره نیست و یا توان آن را ندارد وکیل می گیرد. انسان در امور و شئون خود نه خُبره است و نه توانایی و قدرت انجام آن را دارد، چنان که دیگران نیز مانند او هستند و وضعیتی بهتر از او ندارند. لذا باید به یک مبدأ خبیر و قادر تکیه کند و این همان توکّل بر خداست: «ومَن یَتوکّلْ عَلی الله فهو حَسْبه؛طلاق/3 هر کس برخدا توکّل کند خدا کفایت مهمات و مشکلات او را می کند»؛ «حَسْبنا الله ونِعْم الوکیل؛ آل عمران/173 خدا کفایت مشکلات ما را می کند و او بهترین وکیل و تکیه گاه است»، «علی الله فلْیتوکّل المتوکّلون؛ ابراهیم/12 تکیه کنندگان باید فقط بر خدا تکیه کنند».در بیان بلند حضرت جواد الأئمه(ع) آمده است: تکیه بر خدا بهای هر متاع گران قیمت و نردبان هر مقام متعالی و متکاملی است:«ألثِّقة بِالله ثَمنْ لِکلّ غالٍ وسُلّم إلی عالٍ»؛ (بحار 75/364)
توکّل مرزی جدا از بکارگیری اسباب مادی ندارد تا انسان بگوید: کاری که توانایی آن را دارم، خودم انجام می دهم و کاری که در انجام آن ناتوانانم بر خدا توکل کرده و به او واگذار می کنم. بلکه انسان در ریز و درشت کارهای خود ضعیف و ناتوان است و احتیاج به وکیل دارد. نه تنها در قیام خود به حول و قوه الهی نیاز دارد، در قعود و نشستن نیز محتاج به حول و قوه اوست لذا در نماز می گوییم: «بِحول الله و قُوته أَقوم وأَقعد»، یعنی نه تنها در ایستادن بلکه در نشستن نیز به حول و قوه خدا اعتماد و تکیه می کنم.
آیة الله جوادی آملی،حماسه و عرفان
توکّل مرزی جدا از بکارگیری اسباب مادی ندارد تا انسان بگوید: کاری که توانایی آن را دارم، خودم انجام می دهم و کاری که در انجام آن ناتوانانم بر خدا توکل کرده و به او واگذار می کنم. بلکه انسان در ریز و درشت کارهای خود ضعیف و ناتوان است و احتیاج به وکیل دارد. نه تنها در قیام خود به حول و قوه الهی نیاز دارد، در قعود و نشستن نیز محتاج به حول و قوه اوست لذا در نماز می گوییم: «بِحول الله و قُوته أَقوم وأَقعد»، یعنی نه تنها در ایستادن بلکه در نشستن نیز به حول و قوه خدا اعتماد و تکیه می کنم.
آیة الله جوادی آملی،حماسه و عرفان