خانه » همه » مذهبی » حضرت موسی(ع) اولین بار چگونه معجزات نبوت خودش را دریافت کرد؟

حضرت موسی(ع) اولین بار چگونه معجزات نبوت خودش را دریافت کرد؟

در شبی که موسی از مدین بیرون آمد و به وادی طوی رسید دو معجزه بزرگ از خدا دریافت داشت.قرآن این ماجرا را بیان میþکند
خداوند از موسی سؤال کرد: «چه چیز در دست راست توست ای موسی»؟!طه/17.
این سؤال ساده مقدمهþای بود برای بازگو کردن یک حقیقت بزرگ.
موسی در پاسخ گفت: «این قطعه چوب، عصای من است».طه/18.
و از آنجا که مایل بود سخنش را با محبوب خود که برای نخستینþبار در را به روی او گشوده است ادامه دهد، و نیز از آنجا که شاید فکر میþکرد تنها گفتن این عصای من است کافی نباشد، بلکه منظور بازگو کردن آثار و فوائد آنست، اضافه کرد: «من بر آن تکیه میþکنم و برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو میþریزم علاوه بر این فوائد و نتایج دیگری نیز در آن دارم».طه/18.
البته پیدا است، عصا برای صاحبان آن چه فوائدی دارد، گاهی از آن به عنوان یک وسیله دفاعی در مقابل حیوانات موذی و دشمنان استفاده میþکنند، گاهی در بیابان سایبان به توسط آن میþسازند، گاه ظرف به آن بسته و از نهر عمیق آب میþکشند.
«به موسی ندا داده شد که عصایت را بیفکن، و هنگامی که موسی عصایش را افکند، به آن نگاه کرد دید همچون ماری است که با سرعت و شدت حرکت میþکند، موسی ترسید و به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد»!قصص/31.
روزی که موسی این عصار را برای خود انتخاب کرد تا هنگام خستگی بر آن تکیه کند و برای گوسفندان برگهای درختان را بریزد باور نمیþکرد که در درونش چنین قدرت بزرگی به فرمان خدا نهفته باشد، و این عصای ساده چوپانی کاخهای بیدادگران را بلرزده درآورد، و چنین است موجودات این جهان که گاه در نظر ما کوچکند، اما استعدادهای بزرگی در درون نهفته دارند که به فرمان خدا آشکار میþگردد.
در این هنگام بار دیگر موسی ندا را شنید که به او میþگوید: «برگرد و نترس تو در امان هستی».قصص/31. موسی می بایست به این حقیقت آشنا شود که در محضر پروردگار امنیت مطلق حکمفرما است، آنجا که جای ترس و خوف نیست.
معجزه نختسین آیتی از وحشت بود، سپس به او دستور داده میþشود که به سراغ معجزه دیگرش برود که آیتی از نور و امید است و مجموع آن دو ترکیبی از «انذار» و «بشارت» خواهد بود، به او فرمان داده شد «دست خود را در گریبانت فرو بر و بیرون آور، هنگامی که خارج میþشود سفید و درخشنده است ،بدون عیب و نقص».قصص/32.
این سفیدی و درخشندگی بر اثر بیماری برص و مانند آن نبود، نوری بود الهی که کاملاً تازگی داشت. مشاهده این خارق عادت عجیب، در آن شب تاریک و در آن بیابان خالی، موسی را سخت تکان داد، و برای اینکه آرامش خویش را باز یابد دستور دیگری به او داده شد و دستور این بود: «دستهایت را بر سینهþات بگذار تا قلبت آرامش خود را باز یابد».قصص/32. سپس همان ندا به موسی گفت: «این دو دلیل روشن از پروردگارت به سوی فرعون و اطرافین او است که آنها قوم فاسقی بوده و هستند».قصص/32.
قصه های قرآن، حضرت آیت الله مکارم شیرازی

به نقل از سایت تبیان

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد