بدن انسان چون جسمانی است کارهایش از حد طبیعت فراتر نمی رود ولی روح چون مجرد است بر طبیعت مسلّط بوده، می تواند در سایه ارتباط با خدای سبحان که رب العالمین است، اموری را تغییر دهد؛ این گونه از تغییر امور را که معجزه و کرامت می نامند، جزو صراط مستقیم و سنتهای الهی است و اگر چه نادر الوجود است ولی ممتنع الوجود نیست.انسان کامل می تواند به اذن خدا، در عالم طبیعت خرق عادت کند. انبیای الهی نوعاً قدرت تصرف در مخلوقات را داشتند، چنانکه فضا را حضرت سلیمان تسخیر کرد: «ولسلیمان الریح» که «غُدوها شَهر ورواحها شَهر» سبأ/12 و دریا را موسای کلیم مسخر کرده، با زدن عصایی شق البحر صورت گرفت، آبهای رفته رفت و آبهای نیامده از حرکت ایستاد، جاده ای خشک پدید آمد: «فَاضرب لَهم طریقاً فی البحر یَبساً» طه/77 و آتش برای حضرت ابراهیم به خاموشی و سلامت گرایید: «یا نارُ کونی برداً و سلاماً علی ابراهیم» انبیاء/69 و سینه سخت سنگ را عصای موسی شکافت و دوازده چشمه از آن جوشید: «أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عیناً» اعراف/160، و صالح پیغمبر از دل کوه، به اذن خدای سبحان، ناقه ای درآورد: «قد جاءتکم بیّنة من ربّکم هذه ناقة الله لکم ءایة» اعراف/37 .آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن کریم ج 9 (سیرة رسول اکرم در قرآن)