طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آفریدن خدای دوم

آفریدن خدای دوم

با توجه به معنى «قدرت» پاسخ به این پرسش روشن مى شود. قدرت عبارت است از مبدئیت فاعل مختار براى کارى که انجام آن ذاتا ممکن است. هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودى، کاملتر باشد، داراى قدرت بیشترى خواهد بود و طبعاً موجودى که داراى کمال بى نهایت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود یعنی هر عمل ی که ذاتا امکان تحقق دارد و به اصطلاح دارای استحاله ذاتی نیست از او بر آمدنی است.

بنابر این کارى متعلّق قدرت قرار مى گیرد که امکان تحقق داشته باشد. پس چیزى که ذاتاً محال یا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى شود. قدرت داشتن خدا بر هر کارى، بدین معنا نیست که فى المثل بتواند خداى دیگرى را بیافریند، زیرا خدا آفریدنى و مخلوق نیست زیرا خدای آفریدهخ مخلوق است و با فرض خدا بودن تناقض دارد. این مطلب مانند آن است که بتواند عدد «2» را با فرض «2» بودن، از عدد «3» بزرگتر کند؛ یا فرزندى را با فرض فرزند بودن، قبل از پدرش خلق کند. اگر قرار است خداى دیگر، خدا باشد و طبعاً خالق و غیرمخلوق، چگونه مى تواند به دست خالق دیگرى به وجود آید؟ این امر محال ذاتى است و از حوزه تعلق قدرت ذاتا خارج است.

توضیح بیشتر:
آیا می شود به یک پرفسور ریاضی گفت: اگر ریاضی دان قوی هستی طوری محاسبه کن که (7 = 2 * 2)شود!! در این صورت آیا صحیح است به او نسبت عدم توانایی بدهیم؟! خیر. زیرا چنین چیزی اساسا شدنی نیست . وقتی هم که مى گوییم خداوند بر هر کارى تواناست، منظور این نیست که بر چیزهایى که محال هستند نیز تواناست. زیرا آنها ذاتا ممکن نیستند تا قدرت به آنها تعلق بگیرد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- آموزش عقاید، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ص 77. 2- آموزش فلسفه، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ج 2، ص 380. 3- الهیات شفا، شهید مطهرى، انتشارات حکمت، ج 2، ص 434.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد