طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیا برای سیر و سلوک معنوی انسان، حتماً استاد خاص لازم است یا نه و اگر دسترسی به استاد نداشتیم، راه چاره چیست؟

آیا برای سیر و سلوک معنوی انسان، حتماً استاد خاص لازم است یا نه و اگر دسترسی به استاد نداشتیم، راه چاره چیست؟

شکى نیست در هر علم و رشته اى که انسان بخواهد با دقّت و ظرافت و تحقیق از خصوصیات و لطایف آن آگاهى یابد؛ ضرورى است که از استاد متخصص آن فن استفاده کند. این مطلب در خصوص رشته هایى که تجربیات استاد، در آن مدخلیت داشته باشد و یا مربوط به عوالم ماوراى طبیعت باشد، ضرورت مضاعف و بیشترى دارد. فردى که مى خواهد در صراط حقیقت و به سوى کمال انسانیّت و روحانیّت سلوک کند، باید از برنامه این مسیر آگاه باشد و با تمام دقت، منازل این راه را طى کند و در این خصوص باید همه شرایط و موانع و خصوصیات و جزئیات سلوک را رعایت کند. مى توان نیازمندى به استاد را در سلوک معنوى از جهت هاى ذیل بررسى نمود:
1. استاد بهترین فرد از مصادیق رفیق است و براى کسى که سیر و سفر مى کند، داشتن رفیق از آداب سفر است «الرفیق ثم الطریق».
2. استاد از لحاظ مقامات روحانى، رفیقى مورد اعتماد و اطمینان است و احتمال خیانت و تعدى و نفاق در او نیست.
3. او رفیقى است که در این مسیر، سوابق طولانى و تجربیات زیادى داشته و وجود او نافع و مورد استفاده خواهد بود.
4. او خود را موظّف و ملزم به راهنمایى و هدایت افراد نیازمند و مطالبان حق مى داند.
5. او از موانعى که در این سیر وجود دارد و از قطاع طریق و راهزنانى که در نقطه مخصوصى از این راه هستند، آگاه است.
6. از حوادث و جریان هایى که پیش مى آید و از واردات غیبى و مکاشفه هایى که مى شود، بااطلاع است.
7. از شرایط و خصوصیات و علائم هر منزلى از منازل این سلوک روحانى، آگاه است.
8. این استاد به لحاظ مقام نورانى و عبودیت حقیقى اش، هیچ گونه تشخّص، برترى و امتیازى ندارد و براى خود مرتبتى نمى بیند؛ از این لحاظ براى مقام رفاقت بهترین فرد خواهد بود.
9. این رفیق به لحاظ مقام روحانى و معنوى اش، داراى نورانیت نافذ و اراده مؤثر و روح پاک و قلب مهذب بوده و وجودش براى سالک نشان خیر و برکت است؛ حتى مواجهه و ملاقات و مجالست او در نورانیّت طالب سلوک معنوى مؤثر خواهد بود.
10. استاد به استعدادهاى مختلف افراد، صفات ذاتى باطنى آنان، اخلاق و صفات اکتسابى سالکان و اعمال و عادات اشخاص، توجه دارد و به مقتضا و تناسب این امور، دستورهاى لازم و برنامه هاى مؤثر براى تخلیه و تهذیب و سیر و پیشرفت آنان معین مى کند؛ مانند پزشک متخصصى که به تناسب مزاج و به مقتضاى مرض، دارویى تجویز مى نماید.نگا: رسالة فى السیر و السلوک، ص 91 – 92 و نیز نگا: روح مجرد، ص 49 – 67.
عارف واصل مرحوم شعرانى در این خصوص کلامى نغزدارد:
«حق آن است که سالک احتیاج به استاد عارف دارد؛ چرا که مبتدى هنگامى که قصد تهذیب نفس از رذایل را داشته باشد، نمى داند چطور شروع در سلوک کند و چه چیزى شایسته است تا انجام دهد و از آنچه باید بپرهیزد، چگونه عمل کند و چه بسا براى او صفت رذیله عجب، حاصل شود و خود بدان ملتفت نباشد تا از آن بپرهیزد، و لذا محتاج معلمى است تا به او تنبه دهد و او را به راه تخلص از آن ارشاد کند. پس همان طور که در صنایع و مهارت ها به استاد احتیاج است در تحصیل ملکه تهذیب نفس نیز به استاد احتیاج مى باشد؛ بلکه احتیاج در این راه شدیدتر است».اندیشه و حیات شعرانى، (کیهان اندیشه)، شماره 45.
هر هنر که استاد بدان معروف شدجان شاگردان بدان موصوف شد
پیش استادى که او نحوى بودجان شاگردش ازو نحوى شود
باز استادى که او محو ره است جان شاگردش ازو محو شه است
مثنوى معنوى،دفتر 1، ابیات 2829 و 2832 – 2833.
البته آنچه در این مورد مهم است، یافتن چنین فرد کاملى است که داراى ویژگى هاى ده گانه بوده و به حقیقت چنین مقام روحانى را حائز باشد؛ نه آنکه مدعى بوده و از حقیقت خالى باشد که در این صورت، خود گمراه بوده و گمراه کننده دیگران نیز خواهد بود. از این رو براى به دست آوردن چنین استادى باید کوشش نمود و دقت خاص به عمل آورد.
اگر چنین استادى یافت نشد – هر چند که جوینده یابنده بود – نباید ناامید بود و سلوک را به کنارى گذاشت؛ به خصوص در عصر حاضر که کشف اطلاعات و جمع آورى آنها، کار چندان دشوارى نیست. در این صورت سالک معنوى چند وظیفه و راهکار در پیش رو دارد:

یکم.

همه آنچه را که از جانب خداى متعال ابلاغ گردیده و به همان نحو که بیان شده است، یاد بگیرد و به آن علم و اطلاع کامل داشته باشد. بدون هیچ سهل انگارى و سستى، مجاهدت علمى را پیشه خویش سازد تا طریق الى الله را به خوبى و به شکل صحیح و جامع و به همان صورت که از جانب خداى متعال ارائه شده است، بشناسد؛ چنان که امام صادق«علیه السلام» مى فرماید: «العامل على غیر بصیرة کالسائر على غیر الطریق لا یزیده سرعة السیر الا بعداً»؛اصول کافى، ج 1، باب «من عمل بغیر علم»، ج 1.
«کسى که بدون بصیرت عمل مى کند، مانند کسى است که در غیر طریق افتاده و بیراهه مى رود و سرعت حرکت وى تنها دور شدن از هدف و مقصد رابیشتر مى کند».

دوم.

به آنچه که آموخته به دقت عمل کند و در این خصوص نیز هیچ تسامح و سستى نداشته باشد. بدون شک شرایط و مقدمات و کم و کیف هر عمل مطرح شده در آیات و روایات، در اثر گذارى آن بر نفس انسانى و کمک به ارتقاى او به مراتب بالاتر مؤثر است. از این رو ظرافت در عمل به آموخته ها و آموزه هاى وارد شده، امرى ضرورى و بایسته است.

سوم.

در مقام تحصیل علم بایسته سلوک معنوى و نیز در مقام عمل به آنها، با قدم حق و صدق پیش بیاید و هیچ تعصّب و تقلید نا به جا و سلیقه شخصى را در آنها دخالت ندهد.
شکّى نیست سالک معنوى با سه شرط یاد شده، مشمول عنایات خاص الهى مى گردد و از انحراف و لغزش ها محفوظ مى ماند و در سلوک به سوى خدا از ارشاد و راهنمایى هاى ولایت و از انوار و توجهات باطنى آنان برخوردار مى شود. چنین سالکى در مکتب اهل بیت«علیهم السلام» بوده و از آنان جدا نخواهد بود و در طریقى که ایشان قدم برداشته اند، قرار خواهد گرفت، این طریق همان «صراط مستقیم» است و انحراف از آن، نتیجه اى جز خسران نخواهد داشت.نگا: مقالات، ج 1، ص 83 – 87.
همچو آهن زآهنى بى رنگ شودر ریاضت آینه بى رنگ شو
خویش را صافى کن از اوصاف خودتا ببینى ذات پاک صاف خود
بینى اندر دل علوم انبیابى کتاب و بى معید و اوستا
مثنوى معنوى، دفتر1.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد