« ثار » از ریشه « ثَأر » و « ثُؤره » به معناى انتقام و خونخواهى و نیز به معناى خون آمده است . 1 . 1 براى « ثارالله » معانى و وجوه مختلفى ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را مىطلبد . در مجموع به این معنا است که : خداوند ، ولىّ دم آن حضرت است و خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مىکند چرا که ریختن خون سیدالشهدا در کربلا ، تجاوز به حریم و حرمت الهى و طرف شدن با خداوند است . به طور کلى از آن جهت که اهل بیت ( ع ) « آل الله » هستند ، شهادت این امامان ، ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است . 2
اگر چه این واژه در قرآن نیامده است لیکن مىتوان آن را با آیات قرآنى این گونه توجیه نمود . خداوند مىفرماید : « من قتل مظلومًا فقد جعلنا لولیه سلطَنًا » 3 « آن کس که مظلوم کشته شده ، براى ولىاش سلطه ( و حق قصاص ) قرار دادیم » .
هر کسى ( صرف نظر از مسلک و مذهبش ) ، اگر مظلومانه کشته شود ، اولیاى دم او ، حق خونخواهى دارند و از آنجا که اهل بیت ( ع ) – به ویژه امام حسین ( ع ) – مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند کشته شدهاند و جان به جان آفرین تسلیم کردهاند ، در واقع « ولىّ دم » و خونخواه آنان ، خود خداوند است .
بنابراین « ثارالله » به این معنا است که خون بهاى امام حسین ( ع ) ، متعلق به خدا است و او کسى است که خون بهاى امام حسین ( ع ) را خواهد گرفت . این واژه حاکى از شدت همبستگى و پیوند سیدالشهدا ( ع ) با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونى از قبیله خدا مىماند که جز با انتقامگیرى و خونخواهى خدا ، تقاص نخواهد شد . 4
. 2 اگر « ثار » به معناى خون باشد ، قطعاً مراد از « ثارالله » معناى حقیقى نیست بلکه یک نوع تشبیه ، کنایه و مجاز است . چون مسلّم است که خدا موجودى مادى نیست تا داراى جسم و خون باشد پس این تعبیر از باب تشبیه معقول به محسوس است یعنى ، همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است ، وجود مقدس امام حسین ( ع ) نسبت به دین خدا چنین نقشى دارد و احیاى اسلام با نهضت عاشورا بوده است .
. 3 شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانى مستند به روایات نیز به نتیجهاى نورانى دست یافت . از امام على ( ع ) نیز به « اسدالله الغالب » و « یدالله » تعبیر شده است و در حدیث « قرب نوافل » از پیامبر ( ص ) روایت شده است که خداوند فرمود :
H « ما تحبب الى عبدى بشىء احب الىّ مما افترضته علیه و انه لیتحبب الىّ بالنافله حتى احبه فاذا احببته کنت سمعه الذى یسمع به و بصره الذى یبصر به و لسانه الذى ینطق به و یده التى یبطش بها و رجله التى یمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطیته » E 5 « بنده من به چیزى دوست داشتنى تر از واجبات ، نزد من اظهار دوستى نمىکند و همانا او با نوافل نیز به سوى من اظهار دوستى مىکند . آن گاه که او را دوست بدارم گوش او مىشوم که با آن مىشنود و دیده او مىشوم که با آن مىبیند و زبان او مىشوم که با آن سخن مىگوید و دست او مىشوم که با آن ضربه مىزند و پاى او مىشوم که با آن راه مىرود . اگر به درگاه من دعا کند ، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند به او عطا مى کنم » .
از این روایت به خوبى آشکار مىشود که اولیاى خداوند ، « خلیفه » او بر روى زمین و مظهر افعال الهىاند . خداوند جسم نیست ، اما آنچه را که اراده مىکند انجام بدهد ، از طریق دست اولیاى خود به ظهور مىرساند و کمکى را که مىخواهد به سوى بندهاى بفرستد ، با پاى اولیاى خود مىرساند . و خونى را که مىخواهد از سوى خود براى احیاى دین خودش ریخته شود ، از طریق شهادت اولیاى خودش ظاهر مىسازد . از این رو همان طور که دست امام على ( ع ) دست قدرت خدا و « یدالله » است خون امام حسین ( ع ) نیز خون خدا و « ثارالله » است .
از این رو در زیارت عاشورا مىخوانیم : H « السلام علیک یا ثار الله و ابن ثارهوالو تر الموتور » E « سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او ! سلام بر تو اى یگانه دوران ! » همان گونه که مرحوم ابن قولویه در زیارت هفدهم و بیست و سوم امام حسین ( ع ) این فقره را نقل مىکند : H « و انک ثار الله فى الأرض و الدم الذى لا یدرک ثاره أحد من أهل الأرض و لا یدرکه الا الله وحده » E 6
همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است و بود و نبودش ، مرگ و زندگى او را رقم مىزند ، وجود مقدّس امام على و امام حسین ( ع ) نزد خدا و در دین او چنین نقشى دارند که اگر آن حضرت نبود ، اسلام نبود و اگر حسین ( ع ) نبود ، اسلام و تشیّع نبود .
آرى ! تا یاد و نام سیّدالشّهدا ( ع ) زنده و بر سر زبانها است ، تا عشق حسین ( ع ) در دلها مىتپد ، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسانها مشتعل است ، تا فریاد « یا حسین » بر بلنداى آسمانها و زمین طنین انداز است نام و یاد خدا زنده و پایدار است چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ایثار کرد ، سیماى ننگین ریاکاران و تحریفگران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نمایاند . خون او شرافت « ثارالله » را گرفت .
( 1 ) . ک : الطریحى ، مجمع البحرین ، ج 1 ، ص 237 ، معین ، محمد ، فرهنگ فارسى ، ج 1 ، ص 1185 ، مفردات راغب ، ص . 81 ( 2 ) محدثى ، جواد ، درسهایى از زیارات عاشورا ، ص 14 ، عزیزى تهرانى ، اصغر شرح زیارت عاشورا ، ص . 35 ( 3 ) اسراء ( 17 ) ، آیه . 33 ( 4 ) . ک . فرهنگ عاشورا ، واژه « ثار » . ( 5 ) محاسن برقى ، ج 1 ، ص . 291 ( 6 ) ( ترجمه کامل الزیارات ، ص 683 ، زیارت 16 ) .
اگر چه این واژه در قرآن نیامده است لیکن مىتوان آن را با آیات قرآنى این گونه توجیه نمود . خداوند مىفرماید : « من قتل مظلومًا فقد جعلنا لولیه سلطَنًا » 3 « آن کس که مظلوم کشته شده ، براى ولىاش سلطه ( و حق قصاص ) قرار دادیم » .
هر کسى ( صرف نظر از مسلک و مذهبش ) ، اگر مظلومانه کشته شود ، اولیاى دم او ، حق خونخواهى دارند و از آنجا که اهل بیت ( ع ) – به ویژه امام حسین ( ع ) – مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند کشته شدهاند و جان به جان آفرین تسلیم کردهاند ، در واقع « ولىّ دم » و خونخواه آنان ، خود خداوند است .
بنابراین « ثارالله » به این معنا است که خون بهاى امام حسین ( ع ) ، متعلق به خدا است و او کسى است که خون بهاى امام حسین ( ع ) را خواهد گرفت . این واژه حاکى از شدت همبستگى و پیوند سیدالشهدا ( ع ) با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونى از قبیله خدا مىماند که جز با انتقامگیرى و خونخواهى خدا ، تقاص نخواهد شد . 4
. 2 اگر « ثار » به معناى خون باشد ، قطعاً مراد از « ثارالله » معناى حقیقى نیست بلکه یک نوع تشبیه ، کنایه و مجاز است . چون مسلّم است که خدا موجودى مادى نیست تا داراى جسم و خون باشد پس این تعبیر از باب تشبیه معقول به محسوس است یعنى ، همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است ، وجود مقدس امام حسین ( ع ) نسبت به دین خدا چنین نقشى دارد و احیاى اسلام با نهضت عاشورا بوده است .
. 3 شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانى مستند به روایات نیز به نتیجهاى نورانى دست یافت . از امام على ( ع ) نیز به « اسدالله الغالب » و « یدالله » تعبیر شده است و در حدیث « قرب نوافل » از پیامبر ( ص ) روایت شده است که خداوند فرمود :
H « ما تحبب الى عبدى بشىء احب الىّ مما افترضته علیه و انه لیتحبب الىّ بالنافله حتى احبه فاذا احببته کنت سمعه الذى یسمع به و بصره الذى یبصر به و لسانه الذى ینطق به و یده التى یبطش بها و رجله التى یمشى بها اذا دعانى احببته و اذا سألتنى اعطیته » E 5 « بنده من به چیزى دوست داشتنى تر از واجبات ، نزد من اظهار دوستى نمىکند و همانا او با نوافل نیز به سوى من اظهار دوستى مىکند . آن گاه که او را دوست بدارم گوش او مىشوم که با آن مىشنود و دیده او مىشوم که با آن مىبیند و زبان او مىشوم که با آن سخن مىگوید و دست او مىشوم که با آن ضربه مىزند و پاى او مىشوم که با آن راه مىرود . اگر به درگاه من دعا کند ، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند به او عطا مى کنم » .
از این روایت به خوبى آشکار مىشود که اولیاى خداوند ، « خلیفه » او بر روى زمین و مظهر افعال الهىاند . خداوند جسم نیست ، اما آنچه را که اراده مىکند انجام بدهد ، از طریق دست اولیاى خود به ظهور مىرساند و کمکى را که مىخواهد به سوى بندهاى بفرستد ، با پاى اولیاى خود مىرساند . و خونى را که مىخواهد از سوى خود براى احیاى دین خودش ریخته شود ، از طریق شهادت اولیاى خودش ظاهر مىسازد . از این رو همان طور که دست امام على ( ع ) دست قدرت خدا و « یدالله » است خون امام حسین ( ع ) نیز خون خدا و « ثارالله » است .
از این رو در زیارت عاشورا مىخوانیم : H « السلام علیک یا ثار الله و ابن ثارهوالو تر الموتور » E « سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون او ! سلام بر تو اى یگانه دوران ! » همان گونه که مرحوم ابن قولویه در زیارت هفدهم و بیست و سوم امام حسین ( ع ) این فقره را نقل مىکند : H « و انک ثار الله فى الأرض و الدم الذى لا یدرک ثاره أحد من أهل الأرض و لا یدرکه الا الله وحده » E 6
همان گونه که نقش خون در بدن آدمى نقش حیاتى است و بود و نبودش ، مرگ و زندگى او را رقم مىزند ، وجود مقدّس امام على و امام حسین ( ع ) نزد خدا و در دین او چنین نقشى دارند که اگر آن حضرت نبود ، اسلام نبود و اگر حسین ( ع ) نبود ، اسلام و تشیّع نبود .
آرى ! تا یاد و نام سیّدالشّهدا ( ع ) زنده و بر سر زبانها است ، تا عشق حسین ( ع ) در دلها مىتپد ، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسانها مشتعل است ، تا فریاد « یا حسین » بر بلنداى آسمانها و زمین طنین انداز است نام و یاد خدا زنده و پایدار است چون او همه هستى خود را در راه خدا انفاق و ایثار کرد ، سیماى ننگین ریاکاران و تحریفگران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوى و علوى را بر مردم نمایاند . خون او شرافت « ثارالله » را گرفت .
( 1 ) . ک : الطریحى ، مجمع البحرین ، ج 1 ، ص 237 ، معین ، محمد ، فرهنگ فارسى ، ج 1 ، ص 1185 ، مفردات راغب ، ص . 81 ( 2 ) محدثى ، جواد ، درسهایى از زیارات عاشورا ، ص 14 ، عزیزى تهرانى ، اصغر شرح زیارت عاشورا ، ص . 35 ( 3 ) اسراء ( 17 ) ، آیه . 33 ( 4 ) . ک . فرهنگ عاشورا ، واژه « ثار » . ( 5 ) محاسن برقى ، ج 1 ، ص . 291 ( 6 ) ( ترجمه کامل الزیارات ، ص 683 ، زیارت 16 ) .