برخى به خطا تصور مى کنند که «ذوالفقار»؛ یعنى، شمشیرى که دو تیغه دارد و بر همین اساس، در نقاشى ها و حتى فیلم ها، آن را دو تیغه نشان مى دهند! «ذوالفقار»؛ یعنى چیزى که داراى مهره ها و شیارها و حفره ها است. «فقار» جمع فَقره (مهره هاى کمر) و «فُقره» (شیارها و حفره ها) است. شمشیر «مُفقَّر» یعنى، شمشیرى که شیارهاى باریک و با عمقى اندک یا حفره هایى در وسط تیغه دارد. شیارها از وسط تیغه، به سمت بیرون کشیده شده است. به شمیر امام على(ع) ذوالفقار مى گفتند؛ چون روى تیغه ى آن حفره هایى (گودى ها) کوچک و زیبایى، (لسان العرب، ج 10، ص 300؛ تاج العروس، ج 7، ص 356 – 357. ماده ى فقر؛ ربیع الأبرار، زمخشرى، ج 3، ص 315) جهت تزیین داشت. هم چنین گفته اند روى تیغه ى آن – از کنار دسته تا نوک – شیارى بلند و باریک داشت که، شیارهایى باریک از آن شیار بلند، به طرف نوک شمشیر در دو طرف ایجاد شده بود، (علل الشرایع، ج 1، ص 160؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 340)؛ بنابراین فقار؛ یعنى، بریدگى ها، شیارها و گودى ها، محروم شدن و مهره هاى کمر، این معنا، هیچ شباهتى به دو تیغه بودن، ندارد. تنها ابن شهر آشوب گفته است و کان ذوالفقار ذا شعبتین ؛ ذوالفقار دو تیغه داشت » که به نظر مى آید برداشت شخصى او، از معناى «ذوالفقار» است، (ر.ک: مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 290). در روایتى منسوب به امام صادق(ع) آمده است که: «ذوالفقار بدین جهت این نام گرفت که در وسط تیغه در طول آن، شیارى بود که آن را به مهره هاى کمر تشبیه کرده بودند»، (علل الشرایع، ج 1، ص 160؛ مناقب، ج 3، ص 340). هم چنین از آن حضرت نقل شده است: «بدان علّت به شمشیر حضرت على(ع)، ذوالفقار مى گفتند که آن را بر هر کس مى زد، در دنیا از زندگى و در آخرت از بهشت محروم مى شد»، (مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 339). صدوق گوید: ذوالفقار شمشیرى بود که پیامبر(ص) به امام على(ع) داد و بدین جهت این نام گرفت که در پشت آن مهره هایى چون مهره هاى کمر انسان بود، یا بدین جهت که کمر کافران را قطع مى کرد. ذوالفقار از آن چه کسى بود و چگونه به على(ع) رسید؟ در پیکار بدر (سال دوم هجرى) عاص بن منبه و پدر و عمیش – که از سران شرک بودند – کشته شدند. حضرت على(ع) عاص بن منبه را کشت و شمشیر او (ذوالفقار) را به پیامبر(ص) داد. سال بعد در جنگ احد، وقتى از شدت جنگ شمشیر آن حضرت شکست و از پیامبر(ص) شمشیر خواست، آن حضرت ذوالفقار را در گرماگرم پیکار احد به امام على(ع) داد و او شجاعانه از پیامبر دفاع کرد و دشمن را عقب راند. در این هنگام ندایى شنیده شد که مى گفت: لا فتى الا علىّ لا سیف الاّ ذوالفقار. پیامبر(ص) فرمود: این صداى جبرئیل است، (سیره ى ابن هشام، غزوه ى احد، ج 30، ص 106؛ تاریخ طبرى، ج 3، ص 177؛ 1846؛ علل الشرایع، جزء 1، ص 7؛ شرح الأخبار، ج 2، ص 381 و…) مورّخان در میان گزارش هاى مختلف درباره ى ذوالفقار، روى گزارش اخیر تأکید کرده اند. به نظر مى رسد این گزارش معقول تر و منطقى تر است، (نیز نگاه کنید به: مناقب سلیمان کوفى، ص 495؛ شرح نهج البلاغة ابن ابى الحدید، ج 7، ص 219؛ تاریخ ابن الوردى، ج 1، ص 132؛ تاریخ طبرى، ج 3، ص 184 و تاریخ یعقوبى زندگى امام على(ع) و…). ذوالفقار سرانجام چه شد؟ بنابر منابع شیعه، «ذوالفقار»، بعد از پیامبر(ص) به امام(ع) رسید و از آن حضرت به امام حسن(ع) و سپس به حسین(ع) تا آخر امامان و اکنون ذوالفقار نزد حضرت مهدى(عج) است. شیعیان، امام را به چند نشانه مى شناختند که از آن جمله ذوالفقار بود. آن را نزد هر کس مى یافتند که با نشانه هاى دیگر همراه بود، او را به امامت مى پذیرفتند. از امام صادق و امام رضا(ع) روایاتى نقل است که سلاح (ذوالفقار وزره)، از جمله شنانه هاى امامت است و در زمان ایشان نزد آنان بود؛ (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418 419؛ خصال صدوق، جزء 2، ص 8 527؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 312؛ الثاقب فى المناقب، ص 416 420؛ احمد بن محمد بن حنبل، کتاب العلل و معرفة الرجال، ص 73 74) و…)