معصومین علیهم السلام به دلیل اطاعت و بندگی محض دارنده همه کمالات الهی و آینه دار همه صفات و فضایل خداوند هستند آنها فانی در ذات خداوند هستند و جز اراده و خواست و مشیت الهی، اراده و خواست و مشیتی ندارند به همین دلیل تقرب به آنها، عین تقرب به حق تعالی است چون میان آنها و خداوند جدایی و فاصله و بیگانگی وجود ندارد. بنابراین تقرب به معصومین علیهم السلام و به خداوند در طول یکدیگرند نه در عرض هم. ولی در این فراز که نخست تقرب به سوی خدا بیان شده و سپس تقرب به سوی معصومین، شاید به این دلیل باشد که خداوند اصل و اساس است و در هر جریانی اول باید به او توجه کرد و در مورد تقرب نیز نخست باید به او تقرب جست زیرا کمالات معصومین علیهم السلام و فضایل و جایگاه بلند معنوی آنها نیز از خداوند و به لطف و عنایت او است نه این کمالات و خصایص را مستقلا و از خود و بریده از خداوند داشته باشند. لذا در مساله تقرب نیز نخست باید به او تقرب جست و سپس به اولیای او که بندگان خاص او و جایگاه تجلی و ظهور صفات او هستند. در واقع «ثم» در اینجا نوعی ادب بندگی و رعایت احترام نسبت به ساحت اقدس ربوبی را آموزش می دهد که بنده به هنگام تقرب جستن باید به معدن اصلی کمال و عظمت تقرب بجوید و سپس به کسانی که کمال و عظمت را از او گرفته اند و امانتدار علم و قدرت و صفات اویند.