طلسمات

خانه » همه » مذهبی » پاداش عمل ، قیامت کافر

پاداش عمل ، قیامت کافر

براى بررسى این مسأله توجه به دو نکته ضرورى است:
ارزش اعمال آدمیان به دو عامل بستگى دارد و فقدان هر یک از آنها عمل را فاقد ارزش مى سازد. آن دو عامل عبارت است از:
1) حسن فعلى. یعنى نیکو بودن ذات عمل. مانند راستى ایثار و…
2) حسن فاعلى. یعنى انجام عمل بر اساس انگیزه اى نیکو و صالح. بنابراین نه تنها کافران بلکه اگر درمیان مسلمانان نیز کسى عمل بسیار خوبى را با انگیزه هاى نادرست انجام بدهد قابل تحسین و ستایش و پاداش نیست. مثلا اگر کسىنسبت به یتیمى خدمات بسیار ارزنده اى انجام دهد و سپس روشن شود که وى از این امور مقاصد نادرستى داشته نهتنها تمجید نمى شود بلکه چه بسا مورد ملامت و سرزنش نیز قرار گیرد. از طرف دیگر حسن فاعلى دایره وسیعى داردو منحصر به انگیزه ها نیست. بلکه شامل ابعاد اعتقادى فرد نیز مى شود.
در مورد افراد دیگر ادیان و مذاهب باید گفت: آنان به سه دسته تقسیم مى شوند که هر یک حکمى جداگانه دارند:
یک. با اسلام و تشیع آشنا شده؛ ولى به دلیل تعصّب یا عناد و لجاجت از پذیرفتن آن سرباز مى زنند. چنین افرادى به فرموده قرآن کریم اهل جهنم اند.
دو. با اسلام و تشیع آشنا نیستند؛ ولى در جهالت خود مقصراند؛ یعنى، از وجود دینى به نام اسلام یا مذهبى به نام تشیع مطلع اند؛ ولى با وجود همه امکانات و شرایط لازم براى جست وجوى حقیقت اقدامى نمى کنند. چنین افرادى در حد تقصیر خویش روز قیامت مجازات مى شوند.
سه. با اسلام آشنا نیستند و در جهالت خود نیز تقصیرى ندارند؛ بلکه یا اصلاً به گوش شان نخورده یا آنکه امکان تحقیق و پژوهش براى آنان وجود نداشته است و تنها هر آنچه را به آنها رسیده (مثل مسیحیت و)…قبول کرده و به آن عمل نموده اند. چنین افرادى اهل جهنم نیستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار مى دهد و اعمال آنها را با میزان حقیقت خواهى آنان و آنچه فکر مى نمودند حق است، مى سنجد.
البته تا قبل از ظهور اسلام هر کس به حضرت عیسی علیه السلام و دین مسیح ایمان آورده و براساس قوانین آن دین عمل کرده و از دنیا رفته است , حساب و کتابش براساس همان دین است . کسانی که پیرو واقعی حضرت موسی علیه السلام و یهودیت واقعی بوده اند و قبل از ظهور حضرت عیسی از دنیا رفته اند, طبق مقررات آن دین مورد مؤاخذه و حساب واقع می شوند اما بعد از ظهور دین مقدس اسلام , همه ادیان پیشین منسوخ شده و پیروان سایر ادیان , موظف به پیروی از دین اسلام می باشند و هر کس غیر مسلمان بمیرد اهل عذاب است ; جز مستضعفین به معنایی که در قرآن ذکر شده است یعنی کسانی که تحت ستم جباران به ضعف کشیده شده نتوانستند صدای حق را بشنوند و درک کنند تا آن را اجابت کنند، زیرا براساس آیه شریفه « و من یبتغ غیر الاسلام دینا” فلن یقبل منه ; هر کس دینی غیر دین اسلام طلب کند و متدین به دین دیگری باشد, از او قبول نمی شود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».(آل عمران , آیه 85)
مطالب بالا از آیات و روایات استفاده مى شود که درباره آن توضیح مختصرى مى دهیم:
– مردم بر حسب وضع شان در برابر وعده و وعیدهاى خداوند متعال، به مؤمنان، کافران، مستضعفان، مرجون لامر الله ، تقسیم مى شوند:
– مؤمنان افرادى اند که به خداوند ایمان آورده اند و جایگاه شان بهشت است. البته این گروه دارای «درجات» هستند که در آنها به «مخلصین»، «سابقون» و «اصحاب یمین» یاد می شود.
– کافران کسانى اند که از روى علم حق را شناخته اند؛ ولى به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته اند. این گروه مقصراند و جایگاه شان به طور حتم جهنم است. که این گروه نیز دارای «درکات» هستند و براساس شدت ستیزه جویی در طبقات جهنم قرار می گیرند.
– گروه مستضعف و مرجون الى الله نیز کسانى اند که داراى عذراند؛ یعنى، اگر نتوانسته اند به دین حق بپیوندند و بدان عمل بکنند، به لحاظ تقصیر یا کوتاهى کردن آنان نبوده است؛ بلکه از جهت یک سلسله عواملى بوده که از اختیار آنها خارج بوده است. همین عوامل موجب جهل یا غفلت یا عمل نکردن آنان به دستورات دین اسلام شده است. بدیهى است که چون این صورت، ترک به اختیار آدمى مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختیار او است، براى آدمى نه نفعى خواهند داشت و نه ضررى. مرجع کار چنین کسانى خداوند خواهد بود. خداوند خودش به نحوى که حکمت و رحمتش ایجاب عمل خواهد کرد. آیات 96-98 سوره «نساء» بر مطلب یاد شده، دلالت مى کند. خداوند در آن آیات عذر افراد را به دلیل مستضعف بودن با شرایطى قبول کرده است. در آیه 106 از سوره «توبه» هم کار این گونه افراد را به خود خداوند احاله کرده است.
مراد از «مستضعف» در اینجا فقر اقتصادى نیست؛ بلکه در ضعف قرار داده شدن از جهت دسترسى به منبع هدایت است. این است که در آیات سوره «نساء» جمله « لا یستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا » به عنوان شرط و علت عذر براى مستضعفان ذکر شده است، از این صفت مى توان دریافت که علت معذور بودن همه جا و به طور عموم راه و چاره نداشتن است که شامل جاهل غافل غیر معاند هم مى شود. افزون بر اینها، آیه 286 سوره «بقره» بر همین گفته دلالت دارد؛ زیرا در ذیل آیه فوق این مطلب آمده که انسان، هر چه خوبى کرده، به نفع او و هر چه بدى کرده بر ضرر او است. به طور روشن مفهوم سخن فوق این خواهد بود که اگر چیزى به اکتساب، یعنى، آنچه مسئولیتش به عهده خود شخص است، مستند نباشد، گناه و مسؤولیت براى انسان نخواهد داشت.
سه به عقیده علامه طباطبایى، معناى «مستضعف» علاوه بر اینکه افراد ساکن در سرزمینى را که بر اثر نبودن دانشمند، راهى براى قرار گرفتن دین اسلام در آنجا نیست، شامل مى شود؛. همچنین به فردى هم که ذهنش به یک مطلب حق منتقل نشده و فکرش به حق راه نیافته، شامل مى گردد؛ یعنى، شخصى که به حق رهبرى نشده و در عین حال از کسانى است که با حق عناد ندارد؛ بلکه طورى است که اگر حق برایش واضح گردد، از آن پیروى خواهد کرد؛ ولى به عوامل مختلف حق براى او مخفى مانده است. چنین کسى جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ چرا که آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتى هم که نمى شود راهى به حقیقت یافت.
در نتیجه اگر کافر، عالمانه از دنیا رفته و به حقانیت اسلامی آگاهی داشته جهنمی است و اگر جاهل مقصر بوده در حد تقصیرش مجازات می شود و اگر قاصر و مستضعف بوده خداوند طبق حکمت و رحمتش با او رفتار می کند حتما جهنمی نیست بلکه نجاتش بیشتر است.
براى اطلاع بیشتر ر.ک:
– ترجمه تفسیر المیزان، ج 5، ص 80
– اصول کافى، ج 3، باب کفر و ایمان
– مطهرى، مرتضى، عدل الهى، ص 352.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد