پاسخ کلی برای این مورد و موارد مشابه که در کتب ادعیه مطرح شده است و به نظر بدوی اغراق آمیز است.اینگونه احادیث اگر در کتاب های معتبر و با سند محکم باشد قابل قبول است و الا از اعتبار کافی برخوردار نیست و باید سند آنها بررسی شود.
در این مورد چند نکته اساسى را باید در نظر گیرید:
1 – این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و ناصحیح هستند.
2 – مقصود از روایت هایى که آثار خاصى را براى برخى از اعمال ذکر کرده اند، این نیست که فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلکه مقصود اقتضاى اثر است. «علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است. تأثیرچنین علتى بر معلول حتمى و ضرورى است، و به هیچ وجه تخلف بردار نیست. در حالى که «مقتضى» یکى از شرایط مؤثر بر یک پدیده است که در صورت فقدان موانع، مى تواند اثر کند، ولى اگر مانعى بر سر راه آن قرار گیرد، توان تأثیرندارد. چنین چیزى در جهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعى نیز هست؛ مثلاً اگر گفته مى شود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضى است؛ یعنى، تا دیگر شرایط مانند وجود اکسیژن پدیدار نشوند و موانع بر طرف نشود، عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر این اگر کسى چوب ترى را در آتش اندازد و با گذشت چند دقیقه از احتراق خبرى نباشد، نباید در آن گزاره تردید کند؛ بلکه باید جست وجو کند که آیا آن گزاره مشروط به شرایطى نیز هست یا نه؟و آیا مانعى براى تأثیر آتش در چوب وجود دارد یا خیر؟ آن گاه خواهد دید که این گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق، مشروط به شرایط متعددى از قبیل وجود اکسیژن و عدم موانعى چون رطوبت در چوب، تناسب میزان حرارت آتش بامقدار مقاومت چوب و … است. لیکن اگر تمام شرایط و رفع موانع مفروض پدید آمد؛ یعنى علت تامه محقق شد،حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناى کذب گزاره فوق مى باشد.
تأثیر این اعمال نیز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضى» است، و همواره با دیگر شرایط عمل مى کند.
اما اینکه آن شرایط دقیقاً چیست؟ سهم هر یک تا چه اندازه است؟ آیا تأثیر این عمل و هر شرط دیگر در همه مواردیکسان است؟ یا ممکن است در موردى نقش اصلى ترى را ایفا کند و در جاى دیگر عامل دیگر؟ مکانیسم تأثیر چگونه است؟ آیا دیگر ابزارها را در اثرگذارى تقویت مى کند یا خود مستقیماً اثر مى گذارد؟ اینها و ده ها سؤال دیگر، مسائلی است که ریشه عقلى و فکرى بشر هنوز در حدى نیست که بتواند به طور کاملاً دقیق به آنها پاسخ گوید، و یکى ازخدمات بزرگ انبیا به بشر، آگاه سازى وى از وجود چنین عاملى است که عقل به تنهایى قادر به شناخت آن نیست.آنچه به طور کلى مى توان با ژرف کاوى فلسفى و تحقیق در نصوص دینى دریافت این است که:
اولاً، دایره علیّت منحصر به علل و معلولات مادى نیست؛ بلکه علل طبیعى مقهور ماوراء طبیعت هستند.
ثانیاً، برخى از شرایط و موانع تأثیر در روایات آمده است؛ از جمله این شرایط مى توان «تقوا» را نام برد و از جمله موانع مى توان از فسق، حقوق والدین، ترک امر به معروف و نهى از منکر، عدم هماهنگى وى با حکمت الهى و سنت هاى خدا در نظام آفرینش سخن به میان آورد.
ثالثاً، در نصوص دینى آمده است که پذیرش برخى از اعمال، مشروط به این است که اگر حقى از مردم به ذم هشخص مى باشد آن را ادا کند و اگر واجبى از او فوت شده، قضا نماید.
نکته دیگر آن که ثواب هیچ عمل مستحبى نمى تواند جانشین هیچ عمل واجبى گردد.
بنابراین ثواب های ذکر شده:
اولا، همه اش سند قطعی ندارند.
ثانیا، مشروط است به رعایت سایر شروط مثلا درک ثواب روزه مشروط است به حفظ اعضا و جوارح از گناه.
ثالثا، بعضی از اعمال مشتمل بر کیفیتی هستند و آثاری دارند که طبعا اجر آنها هم فراوان است و نکته آخر فضل الهی است که بعدی ندارد و خداوند خواسته با بهانه هایی به مردم عنایت کند و برای یک عمل خالصانه کوچک اجرهای فراوان بدهد.
در مورد نماز جمعه و آثار و ثواب های آن نیز باید گفت این هم مشروط است به اموری از جمله معرفت کامل به امیرمومنان میزان اعتقاد انسان به این امور –صحیح انجام دادن عمل – رعایت مشروط صحت نماز (ظاهری و باطنی) کامل بودن سائر اعمال و انجام همه وظایف عبادی. خلاصه کلام این کلام عمل با اجتماع شرائط این شانیت را دارد که گناهان انسان به سبب او آمرزیده شود و شاید همین مسئله باعث تقویت اراده انسان برای ترک همه معاصی بشود زیرا هرگز نباید تصور کرد که ذکراین ثواب ها چراغ سبزی است برای معاف شدن از تکالیف یا خدای ناکرده انجام معاصی. هیچ عملی مصونیت مادام العمر برای انسان به ارمغان نمی آورد.
باید به همه وظائف و تکالیف عمل کرد واجبات را انجام داد محرمات را ترک نمود و امید به فضل الهی داشت که این ثواب ها به ما داده وشد زیرا که از فضل الهی بعید نیست .
و در یک کلام دادن این همه ثواب و بخشش گناهان بعید نیست، لکن با شرائطی و از جمله شرائط انجام همه دستورات الهی و ترک همه آنچه مورد نهی قرار گرفته است. زیرا انسان تا زنده است و نفس می کشد تکلیف دارد اگر چه ثواب جن و انس را هم به او بدهند زیرا خود معصومین (ع) که گوینده این کلمات بودند با این که از همه ثواب ها برخوردار بودند لکن بیشتر از همه عبادت می کردند.
در پایان به دو نکته اشاره می شود:
1. طبقه بندی ثواب ها متناسب با میزان تاثیرگذاری در هدایت انسان هاست. لذا اگر برای برخی عبادت ها و یا اعمال ثواب فراوان ذکر شده به این منظور است. به طور مثال برای شرکت در مجلس امام علیه السلام و یا گریه بر امام حسین علیه السلام و یا برخی نمازها، ثواب بسیار ذکر شده است. زیرا بسیار دیده شده که برخی افراد در بهره مندی از یک مجلس امام حسین علیه السلام و یا برگزاری یک نماز خاص نقطه عطفی در زندگی آنها صورت می پذیرد و موجب هدایت همیشگی آنها می شود.
2. الزام به تداوم عمل عبادی و یا رفتار صحیح است. به طوری که گفته شود اهل انجام چنین عبادت و یا رفتار است تا مشمول و برکات این گونه روایات شود.
گفتنی است که لطف و رحمت خداوند بسیار است و آن چه از شخص کریم انتظار می رود همانا لطف و رحمت بیش از حد معمول است. در غیر این صورت با دیگران تفاوتی نخواهد داشت لذا خداوند با گناهان براساس عدل برخورد می کند. اما در برابر نیکی ها و عبادت ها براساس لطف و رحمت پاداش می دهد.
در این مورد چند نکته اساسى را باید در نظر گیرید:
1 – این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و ناصحیح هستند.
2 – مقصود از روایت هایى که آثار خاصى را براى برخى از اعمال ذکر کرده اند، این نیست که فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلکه مقصود اقتضاى اثر است. «علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است. تأثیرچنین علتى بر معلول حتمى و ضرورى است، و به هیچ وجه تخلف بردار نیست. در حالى که «مقتضى» یکى از شرایط مؤثر بر یک پدیده است که در صورت فقدان موانع، مى تواند اثر کند، ولى اگر مانعى بر سر راه آن قرار گیرد، توان تأثیرندارد. چنین چیزى در جهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعى نیز هست؛ مثلاً اگر گفته مى شود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضى است؛ یعنى، تا دیگر شرایط مانند وجود اکسیژن پدیدار نشوند و موانع بر طرف نشود، عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر این اگر کسى چوب ترى را در آتش اندازد و با گذشت چند دقیقه از احتراق خبرى نباشد، نباید در آن گزاره تردید کند؛ بلکه باید جست وجو کند که آیا آن گزاره مشروط به شرایطى نیز هست یا نه؟و آیا مانعى براى تأثیر آتش در چوب وجود دارد یا خیر؟ آن گاه خواهد دید که این گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق، مشروط به شرایط متعددى از قبیل وجود اکسیژن و عدم موانعى چون رطوبت در چوب، تناسب میزان حرارت آتش بامقدار مقاومت چوب و … است. لیکن اگر تمام شرایط و رفع موانع مفروض پدید آمد؛ یعنى علت تامه محقق شد،حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناى کذب گزاره فوق مى باشد.
تأثیر این اعمال نیز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضى» است، و همواره با دیگر شرایط عمل مى کند.
اما اینکه آن شرایط دقیقاً چیست؟ سهم هر یک تا چه اندازه است؟ آیا تأثیر این عمل و هر شرط دیگر در همه مواردیکسان است؟ یا ممکن است در موردى نقش اصلى ترى را ایفا کند و در جاى دیگر عامل دیگر؟ مکانیسم تأثیر چگونه است؟ آیا دیگر ابزارها را در اثرگذارى تقویت مى کند یا خود مستقیماً اثر مى گذارد؟ اینها و ده ها سؤال دیگر، مسائلی است که ریشه عقلى و فکرى بشر هنوز در حدى نیست که بتواند به طور کاملاً دقیق به آنها پاسخ گوید، و یکى ازخدمات بزرگ انبیا به بشر، آگاه سازى وى از وجود چنین عاملى است که عقل به تنهایى قادر به شناخت آن نیست.آنچه به طور کلى مى توان با ژرف کاوى فلسفى و تحقیق در نصوص دینى دریافت این است که:
اولاً، دایره علیّت منحصر به علل و معلولات مادى نیست؛ بلکه علل طبیعى مقهور ماوراء طبیعت هستند.
ثانیاً، برخى از شرایط و موانع تأثیر در روایات آمده است؛ از جمله این شرایط مى توان «تقوا» را نام برد و از جمله موانع مى توان از فسق، حقوق والدین، ترک امر به معروف و نهى از منکر، عدم هماهنگى وى با حکمت الهى و سنت هاى خدا در نظام آفرینش سخن به میان آورد.
ثالثاً، در نصوص دینى آمده است که پذیرش برخى از اعمال، مشروط به این است که اگر حقى از مردم به ذم هشخص مى باشد آن را ادا کند و اگر واجبى از او فوت شده، قضا نماید.
نکته دیگر آن که ثواب هیچ عمل مستحبى نمى تواند جانشین هیچ عمل واجبى گردد.
بنابراین ثواب های ذکر شده:
اولا، همه اش سند قطعی ندارند.
ثانیا، مشروط است به رعایت سایر شروط مثلا درک ثواب روزه مشروط است به حفظ اعضا و جوارح از گناه.
ثالثا، بعضی از اعمال مشتمل بر کیفیتی هستند و آثاری دارند که طبعا اجر آنها هم فراوان است و نکته آخر فضل الهی است که بعدی ندارد و خداوند خواسته با بهانه هایی به مردم عنایت کند و برای یک عمل خالصانه کوچک اجرهای فراوان بدهد.
در مورد نماز جمعه و آثار و ثواب های آن نیز باید گفت این هم مشروط است به اموری از جمله معرفت کامل به امیرمومنان میزان اعتقاد انسان به این امور –صحیح انجام دادن عمل – رعایت مشروط صحت نماز (ظاهری و باطنی) کامل بودن سائر اعمال و انجام همه وظایف عبادی. خلاصه کلام این کلام عمل با اجتماع شرائط این شانیت را دارد که گناهان انسان به سبب او آمرزیده شود و شاید همین مسئله باعث تقویت اراده انسان برای ترک همه معاصی بشود زیرا هرگز نباید تصور کرد که ذکراین ثواب ها چراغ سبزی است برای معاف شدن از تکالیف یا خدای ناکرده انجام معاصی. هیچ عملی مصونیت مادام العمر برای انسان به ارمغان نمی آورد.
باید به همه وظائف و تکالیف عمل کرد واجبات را انجام داد محرمات را ترک نمود و امید به فضل الهی داشت که این ثواب ها به ما داده وشد زیرا که از فضل الهی بعید نیست .
و در یک کلام دادن این همه ثواب و بخشش گناهان بعید نیست، لکن با شرائطی و از جمله شرائط انجام همه دستورات الهی و ترک همه آنچه مورد نهی قرار گرفته است. زیرا انسان تا زنده است و نفس می کشد تکلیف دارد اگر چه ثواب جن و انس را هم به او بدهند زیرا خود معصومین (ع) که گوینده این کلمات بودند با این که از همه ثواب ها برخوردار بودند لکن بیشتر از همه عبادت می کردند.
در پایان به دو نکته اشاره می شود:
1. طبقه بندی ثواب ها متناسب با میزان تاثیرگذاری در هدایت انسان هاست. لذا اگر برای برخی عبادت ها و یا اعمال ثواب فراوان ذکر شده به این منظور است. به طور مثال برای شرکت در مجلس امام علیه السلام و یا گریه بر امام حسین علیه السلام و یا برخی نمازها، ثواب بسیار ذکر شده است. زیرا بسیار دیده شده که برخی افراد در بهره مندی از یک مجلس امام حسین علیه السلام و یا برگزاری یک نماز خاص نقطه عطفی در زندگی آنها صورت می پذیرد و موجب هدایت همیشگی آنها می شود.
2. الزام به تداوم عمل عبادی و یا رفتار صحیح است. به طوری که گفته شود اهل انجام چنین عبادت و یا رفتار است تا مشمول و برکات این گونه روایات شود.
گفتنی است که لطف و رحمت خداوند بسیار است و آن چه از شخص کریم انتظار می رود همانا لطف و رحمت بیش از حد معمول است. در غیر این صورت با دیگران تفاوتی نخواهد داشت لذا خداوند با گناهان براساس عدل برخورد می کند. اما در برابر نیکی ها و عبادت ها براساس لطف و رحمت پاداش می دهد.