طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تعارض در آیات قرآن

تعارض در آیات قرآن

در ابتدا توجه شما را به دو آیه دیگر جلب می کنیم:مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَه عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُومًا مَدْحُورًا (18)وَ مَنْ أَرادَ اْلآخِرَ] وَ سَعى لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا (19)هر کس خواهان [دنیاى] زودگذر است به زودى هر که را خواهیم [نصیبى] از آن مى دهیم آنگاه جهنم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مى داریم (18)و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را براى آن بکند و مؤمن باشد آنانند که تلاش آنها مورد حق شناسى واقع خواهد شد (19)از این آیه شریفه به خوبی استفاده می شود؛ هر کس در این دنیا فعالیتی داشته باشد، بهره و برداشت خود را خواهد داشت و طبیعی است اگر کسی بیشتر فعالیت کند،‌ برداشت بیشتری خواهد داشت.از آنجا که کافران بیشتر فعالیت خود را متوجه دنیا می کنند طبیعی است که برداشت و بهره بیشتری داشته باشند. در حالی که مؤمنان به دلیل عبادت ها و مسئولیتهای دینی مانند جهاد و رعایت تقوا و معنویت گرایی، وقت کمتری برای دنیا می گذارند و از سوی دیگر مؤمنان به جهت رعایت احکام الهی، دست یابی به مال را از هر طریقی جایز نمی دانند اما کافران محدودیت شرعی ندارند.لذا طبیعی است که کافران از دارایی بیشتری برخوردار باشند. البته اگر با این مقدار وقت گذاری و فعالیت از یاد خدا و اهرمهای معنوی نیز استفاده می کردند چه بسا دارایی بیشتری نصیب آنها می شد. چنان که برخی مؤمنان فعال نیز دارای دارایی فراوان هستند.بنابراین آیه سوره طه بیانگر یک واقعیت است. و اما آیه سوره زخرف به طور مشروط مطرح شده است. و بیانگر کم ارزش جلوه دادن مظاهر دنیا نسبت به پاداشهای آخرت است. علاوه بر اینکه خداوند هر تلاشی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت. و از آنجا که کافران از پاداشهای بهشتی بهره ای ندارند. اگر مؤمنان گرفتار ضعف ایمان نمی شوند خداوند آنها را از زیور آلات دنیا به طور کامل بهره مند می کرد.
بین آیات فوق تعارضی نیست آیه «و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا»؛ به بیان دیگر در صدد بیان این نکته است که اعراض از یاد خدا سبب سختی و تلخی و تنگی معیشت می شود و این در هر صورتی صادق است اعراض کننده از یاد خدا در هر صورت معیشت ضنک دارد؛ یعنی، گاهی تنگی معیشت به خاطر این نیست که درآمد کمی دارد، ای بسا پول و درآمدش هنگفت است،‌ ولی بخل حرص و آز زندگی را بر او تنگ می کند. اصولا تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود و وابستگی بیش از حد به مادیات است و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته،‌ از همه این نگرانی ها در امان است.
یاد خدا مایه آرامش جان،‌ تقوا و شهامت است و فراموش کردن او مایه اضطراب و ترس و نگرانی است زیرا طمع و حرص آدمی حدی ندارد هر چه بدست می آورد باز درصدد دیگری است و شخص بی خبر از خدا چون پیوسته به تمایلات نفس متوجه است و هر چه تلاش کند آنها را راضی نمی تواند کرد لذا با وجود وسعت نعمت و وسائل پیوسته در تنگی است ولی آنان که به دنیا با دیده دیگری نگاه می کنند و در یاد خدا هستند،‌ این طور نیستند.
بنابراین معیشت ضنک لزوما به معنی فقر و تنگدستی و کمی مال نیست بلکه با وسعت مال و فراوانی امکانات هم (اعراض کننده از یاد خدا) دارای معیشت ضنک است. مال و ثروت همیشه خوشبختی نمی آورد بهره مندی صحیح و انسانی شرط است. ممکن است انسان خانه ای از خشت های طلا و نقره هم برای خود فراهم کرد و انواع وسائل رفاه و آسایش را هم جور کند ولی باز معیشت او سخت و تنگ باشد. چون آرامش واقعی ندارد روح او قانع نشده. بسیاری از افراد را دیده ایم که در کاخها زندگی می کنند ولی زندگی آنها نکبت بار و سخت است حاضرند با کوخی در روستایی عوض کنند و آرامش واقعی و زندگی انسانی بدون اضطراب و دلهره داشته باشند.
در نتیجه این آیه (سوره طه) با آیه سوره زخرف تعارض ندارد، زیرا آن کسی هم که خانه آن چنانی دارد باز معیشت او ضنک است.
اما آیه: «وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ»؛ (زخرف، 33)
در صدد بیان معیار نبودن مال و ثروت و مقامات مادی در نظام ارزشی اسلام است و بیان این که سرمایه های مادی و وسائل تجملاتی دنیا به قدری در پیشگاه پروردگار بی ارزشی است که می بایست تنها نصیب افراد بی ارزش هم چون کفار و منکران حق باشد و اگر مردم کم ظرفیت و دنیا طلب به سوی بی ایمانی و کفر متمایل نمی شدند. خداوند این سرمایه ها را تنها نصیب این گروه می کرد تا همگان بدانند مقیاس ارزش و شخصیت انسان این امور نیست.
آیه دیگر سوره طه: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ زَهْرَه الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ»؛ (طه، 131)
هم دستور می دهد به پیامبر اکرم و عموم مسلمانان که هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هائی از آنها دادیم میفکن که اینها شکوفه های زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازمائیم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.
بدیهی است که بسیاری از کفار و مخالفان زندگی مرفه و پر زرق و برقی داشته و دارند قرآن کریم پیامبر و مسلمان ها را دلداری می دهد و امر به شکیبائی و صبر می دهد که این ظواهر فریبنده مانند شکوفه هائی است که زود می شکفد و پژمرده می گردد و بر روی زمین می ریزد و چند صباحی بیشتر پایدار نمی ماند.
در واقع دو آیه اخیر (زخرف-طه) در مقام بیان بی ارزشی متاع دنیا نسبت به آخرت است. و بیان این که آن چه خداوند به پیامبر و مسلمان ها داده بهتر و پایدارتر است که عبارتند از: ایمان، اسلام، قرآن و آیات الهی و روزی های حلال و پاکیزه و سرانجام نعمت های جاودان آخرت.
نکته دیگر آن است که کفار در این جا از زندگی ظاهری بهره مند می شوند و در آخرت عاقبت بدی در انتظارشان است ولی مؤمنین در این جا گرچه به ظاهر بهره مند نیستند لکن در همین دنیا آزمایش شده و خالص می شوند و عاقبت نیکی در انتظار آنها است.
نکته بعدی آن است هدف قرآن در این آیات مورد بحث شکستن ارزش های دروغین است، هدف این است که مقیاس شخصیت انسان ها را ثروت و زینت آن ها نشمارند، نه این که امکانات مادی بد چیزی است مهم این است که به آنها به صورت یک ابزار نگاه شود نه یک هدف متعالی و نهائی.
بنابراین نه بهره مند بودن گروهی از کفار و ظالمان از این مواهب مادی دلیل بر شخصیت آنها است، و نه محروم بودن مؤمنان از آن، و نه استفاده از این امور در حد معقول، به صورت یک ابزار، ضرری به ایمان و تقوای انسان می زند و این است تفکر صحیح اسلامی و قرآنی.
در نتیجه کافر مال زیاد دارد ولی آسایش ندارد. آسایش و آرامش در سایه ایمان است: «الا بذکر الله تطمئن القلوب و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد