خانه » همه » مذهبی » علل اختلافات اهل سنت و شیعه

علل اختلافات اهل سنت و شیعه

منشأ اختلاف در دین اسلام و پدید آمدن فرقه هاى مختلف – که فرقه هاى شیعه و سنى بزرگ ترین آنها است – مى تواند دلایل گوناگونى داشته باشد؛ از جمله: الف) اندیشه هاى کلامى: بى شک نظرات متفاوت درباره مسائل کلامى موجب انشعاب در دین اسلام گردیده است، چنان که مسیحیت نیز در اثر این عامل، به فرقه هاى کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس منشعب گردیده است.موضوعاتى همچون: نیل به مفاهیم قرآن با لحاظ فهم و درک ائمه(ع)، معنا و مفهوم حسن و قبح ذاتى و عصمت و مصونیت از خطا در ائمه اطهار(ع) باعث اختلاف شیعه و سنى شده است.
ب) اندیشه هاى سیاسى:
مهم ترین نقطه جدایى میان شیعه و سنى در طول تاریخ، این مسأله بوده است. شیعه معتقد است که جانشین رسول الله(ص) در امر حکومت و مرجعیت دین امام معصوم است که از طریق نص معرفی شده است؛ اما اهل تسنن برخلاف آن قائلند.
ج) اندیشه هاى فقهى و حدیثى:
فقه شیعه مبتنى بر منابع چهارگانه؛ کتاب، سنت، عقل و اجماع است، اما منابع اهل سنت متکى بر کتاب، سنت، قیاس و استحسان است. در نظر شیعه، تمامى احادیث منقول از صحابه و تابعین را نمى توان یکجا پذیرفت؛ زیرا برخى از آنها ساختگى اند و برخى از اصحاب فاقد عدالت گردیده اند؛ اهل تسنن بر این باور است که باید سخنان تمامى صحابى پیامبر(ص) را پذیرفت. این عوامل دست به دست هم داده و باعث اختلاف مسائل شرعى – که کارهاى روزمره جامعه مسلمانان را تشکیل مى دهد – گردیده است؛ مانند آداب وضو، نماز، روزه و… بى تردید جمود بر احادیث ساختگى و قیاس و استحسان و غفلت از مفاد صحیح آیات قرآنى و احادیث معتبر، به اختلافات فوق دامن زده است.
تاریخ پیدایش شیعه:
در زمان خود پیامبر اسلام، «شیعه علی» در میان مردم معروف بود و پیامبر اسلام این کلمه ها را به کار می بردند. وقتی که آیه هفتم و هشتم سوره البینه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ؛ جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَدًا رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» نازل شد پیامبر خدا(ص) به علی(ع) فرمود: «یا علی! هو انت و شیعتک، تأتی انت و شیعتک یوم القیامه راضین مرضیین»؛(الدر المنثور، ج 1، ص 379 و غایه المرام، ص 326).
یا علی اینها تو و شیعه تو هستند. تو و شیعه ات روز قیامت می آیید در حالی که از خدا راضی هستید و خداوند هم از شما راضی است.
این حدیث، دو بار عبارت شیعه علی را آورده است و از زبان پیامبر وارد شده است و به خاطر همین در همان زمان شیعه علی بر سر زبان ها بوده است.
در حدیث های دیگر هم همین مضمون آمده است. پس اولین بار توسط خود پیامبر، کلمه شیعه علی برای مسلمانان گفته شده است و حتی در زمان خود پیامبر اسلام کسانی همچون سلمان، ابوذر، مقداد و عمار به عنوان شیعه علی معروف شده بودند.(شیعه در اسلام، ص 5، پاورقی شماره اول).
پس از وفات پیامبر(ص) ابوبکر را خلیفه کردند و طرفداران علی(ع) به اطاعت علی(ع) ماندند و خلافت ابوبکر را نپذیرفتند و از آن به بعد شیعه علی(ع) مشخص تر شد و پس از جنگ صفین صف شیعه و سنی از هم به طور کامل جدا شد و در زمان حضرت امام صادق(ع) صف شیعه و سنی به طور کامل از یکدیگر متمایز شد.(برای آگاهی بیشتر مراجعه کنید به کتاب «تاریخ پیدایش تشیع در ایران» نوشته های رسول جعفریان).
اکثر بزرگان قریش نسبت به علی(ع) دشمنی داشتند چون در جنگ ها پدران و خویشان کافر آنان به دست حضرت علی(ع) کشته شده بود و آنان کینه آن حضرت را به دل داشتند و برای همین پس از وفات پیامبر مانع خلیفه شدن علی(ع) شدند و خودشان بر اوضاع و احوال مسلط شدند و هر کس هم پیرو علی(ع) شد، مورد ظلم و آزار قرار گرفت و وقتی که معاویه سر کار آمد هر چه توانستند در حق شیعه علی(ع) ظلم کردند حتی امام حسین و همه بنی هاشم را مورد ظلم قرار دادند و امام حسین(ع) و بسیاری از خویشان او را در کربلا قتل عام کردند تا نسل حضرت علی نابود شود و خلفای عباسی هم مانند امویان تلاش کردند تا نسل علی(ع) نابود شود و به خاطر همین، شیعه علی در اقلیت ماند چون شیعه بودن مساوی بود با آزار و شکنجه و قتل و غارت شدن و کمتر کسی می توانست این همه آزار ها و شکنجه ها را تحمل کند. به طور کلی تاریخ شیعه همراه با این شکنجه ها و ظلم ها و قتل ها بوده است.
این نکته را هم به خاطر داشته باشیم که طرفداران حق همیشه کم هستند. علی(ع) فرمودک ایها الناس! لا تستوحشوا فی طریق الهدی…»(نهج البلاغه دشتی، ص 422، خطبه 201).
و فرمود: اصبر علی مراره الحق (شرح غرر، ج 2، ص 237).؛ بر تلخی حق صبر کن.
این سخنان می فهماند که حق تلخ است و وقتی که تلخ شد کمتر کسی آن را می تواند بپذیرد. پس علت اصلی کمی طرفداران حق، تلخی آن است و علاوه بر آن حق با هواهای نفسانی سازگار نیست و برای همین کمتر کسی آن را می پذیرد.
در اینجا برای بیان علل پدیداری فرقه های مختلف در اسلام تذکر دو نکته ضروری است:
اولا، این علل گاهی در پیدایش یک جریان با یکدیگر تداخل می کنندو برخی اوقات هر علتی موجب پدید آمدن گروه خاصی گشته و در مواقعی علتی در مؤسس آن جریان نقش چشمگیر داشته و علت دیگری در پیرو و پذیرنده ی آن مؤثر بوده است.
ثانیا، دو مسأله شاخص و ریشه ای منشأ بسترسازی برای پدید آمدن فرق گوناگون در اسلام گشته است . یکی در نخستین زمان فوت رسول اکرم (ص ) و مربوط به مسأله ی خلافت و امامت است و دیگری مرتبط با ماجرای حکمیت در جریان جنگ صفین (نگا: فی علم الکلام، احمد محمود صبحی، بیروت دار النهضه، چاپ اول، 1405 ق، ج 1، صص 32 – 34).
اما علل:
1. ضعف فکری و فرهنگی: اصولا” محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حل قطعی همه مسائل اعتقادی، از جمله مهم ترین علل اختلاف انسان هاست، در مواردی که مسأله به روشنی قابل حل نیست هر کس به حدس و گمان می رسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد. در این صورت است که اختلاف نظرها آشکار می شود. حضرت رسول (ص ) در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت؛ از این رو، لازم بود از سوی رسول خدا(ص ) جانشینی همچون او که معصوم باشد کار را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند ولی چنین نشد. یکی از علل پیدایش غلات را در همین امر می توان جست، (نگا: بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1983 م، ج 25، ص 288، روایت 44).
2. تعصبات قبیله ای: پس از وفات پیامبر(ص ), مردم به جای این که در مراسم خاکسپاری شرکت کنند، هر گروهی مدعی شد که حق خلافت از آن اوست. بنابر شواهد تاریخی هیچ یک از انصار و مهاجران در تعیین جانشین پیامبر(ص ) از قرآن و سنت رسول خدا(ص ) یا از مصلحت امت سخن نگفت، بلکه سخن در این بود که جانشینی پیامبر حق گروه انصار است یا مهاجر و چون در میان انصار دو قبیله ی اوس و خزرج بود این دو نیز به رقابت برخاستند و به دلیل همین مخالفت مهاجران غالب شدند، (نگا: جانشینی حضرت محمد(ص )، ویلفردمادولونگ، ترجمه ی احمد نمایی، جواد قاسمی و… مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377 ش، صص 47 – 65 و قیام حسین (ع )، دکتر سید جعفر شهیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بهمن 1359، صص 26 – 36).
3. مادی: از منابع تاریخی و روایی معلوم می شود گروهی بوده و هستند که مثلا” با جعل مطالب و اخبار غلوآمیز و انتشار آن، توجه عده ای را به خود جلب کرده و از مواهب و فضل و بخششهای مادی آنان بهره مند شوند؛ مانند مغیره بن سعید که در تمام عمر خود در تلاش بود تا مرام جدیدی احداث کرده و گروهی متشکل پدید آورد تا به اهداف مادی و دنیایی خود برسد، (نگا: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم بیروت، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ دوم، 1385 ق، ج 8، ص 21 و شهرستانی ابوالفتح، الملل و النحل، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، چاپ دوم، بی تا، ص 83)
یا برخی برای آن که می خواستند در محیط اسلامی راهی برای مباح کردن گناهان و ترک واجبات و فراهم ساختن بساط عیش و عشرت توأم با توجیه شرعی پیدا کنند تا توده های ناآگاه مسلمان به آن ایمان آورده آنگاه به کمک همین توده های ناآگاه تشکیلاتی به وجود آورده و به اهداف خود که همان بسط اباحه گری بوده دست یابند. برخی از مورخان ملل و نحل یکی از علل پیدایش فرقه ی غلات را همین امر دانسته اند. (نگا: الاشعری، سعد بن عبدالله ابن خلف، المقالات و الفرق، تصحیح محمدجواد مشکور، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1360 ش، صص 51 – 52)
4. سیاسی: سیاست بازانی که بیشتر به اهداف غلط خود می اندیشند برای نیل به مقصود خود از حربه های گوناگونی استفاده می کنند و یکی از این حربه های قوی و کارآمد ایجاد فرق و نحله های گوناگون مذهبی است. اینان با به وجود آوردن چنین فرقه هایی یک سلسله مسائل و آموزه های دور از ذهن و عقل را وارد جریان مخالف خود می کردند تا به آن آسیب وارد کرده و آن را در مقابل چشم دیگران نامیمون جلوه دهند. مانند برخی از اخبار در مورد ائمه (ع) که به دور از حقیقت و واقعیت است. (نگا: الذهبی، ابی عبدالله محمد بن احمد بن عثمان، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق علی محمد البجاوی، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ اول، 1382 ق، ج 2، ص 45) یا پدیداری فرقه ی کیسانیه که پیروان مختار بن ابی عبیده ثقفی تلقی شده اند برای تضعیف دیدگاه و حرکت مختار از سوی مخالفانش پدیدار شد، (نگا: صفری فروشانی، نعمت الله، غالیان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1378 ش، صص 83 – 89)
5. گسترش حوزه جغرافیایی اسلام با فتوحات مسلمانان، به تدریج پیروان ادیان و عقاید دیگر وارد حوزه حکومت اسلامی شدند. گروهی از این افراد که مسلمان شده بودند به طرح مسائل و مشکلات خود برای مسلمانها پرداختند و آنها که بر دین خود باقی مانده بودند در این مسائل با مسلمانان مجادله می کردند این مسأله در اواخر حکومت بنی امیه و اوائل حکومت عباسیان به دلیل ترجمه ی فلسفه ی یونان شدت بیشتری گرفت و باعث پدیداری برخی از فرقه ها شد. بر اساس گزارش دکتر حسین عطوان، قدریه دیدگاههای خود را از تأثیرپذیری یهودیان و مسیحیان مسلمان شده ی شامی صورت می دادند، (نگا: فرقه های اسلامی در سرزمین شام در عصر اموی، دکتر حسین عطوان، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1371 ش، صص 31 – 33 و نیز نگا: تاریخ الجدل، محمد ابو زهره، قاهره، دار الفکر العربی، صص 76 – 81 و نیز المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره )، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 5، ص 276)
6. منع حدیث، یکی دیگر از عوامل پدیداری فرقه های گوناگون اسلام گشت، زیرا با جلوگیری از ضبط و تدوین حدیث که در واقع ترجمان اصلی و مفسر حقیقی وحی به شمار می رفت، اسرائیلیاتی وارد آموزه های دینی گشت و موجب پدیداری هرج و مرج در اعتقادات اعمال، اخلاق و آداب و حتی جوهره و کنه دین وارد کرد و این خود موجب پیدایش بدعت های یهودی و مسیحی در آموزه های اسلام گردید، (نگا: معالم المدرستین، علامه سید مرتضی عسگری، قم، لکنه اصول الدین و المجمع العلمی الاسلامی، چاپ ششم، 1416 ق (1996 م )، ج 2، ص 57)
این موضوع را به خوبی می توان در تفاسیر قرآن رهیابی کرد، (در این باب نگا: پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، دکتر محمدتقی دیاری، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، چاپ اول، 1379 ش، مجموع کتاب) این موارد بخشی از علل پیدایش فرقه ها در اسلام بود.
در رابطه با اختلاف شیعه و اهل سنت در مورد وضو، نماز و سجده بر مهر توجهتان را به مطالب زیر جلب می نماییم:
در ابتدا ذکر یک مطلب به عنوان مقدمه و به صورت کلی لازم است: به اعتقاد شیعه امامیه، هیچ کس جز نبی اکرم (ص) حق تشریع، تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص) از طریق اتصال به منبع غیب، از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان، ائمه (ع) برای تبیین احکام الهی (و نه تشریع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرق مسلمین: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ؛ دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم: کتاب خدا و اهل بیتم، مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد».
اگر ائمه(ع) حکمی یا کیفیت عملی را بیان می کنند، صرفا” بیان حکم الهی و نحوه عمل و سیره رسول اکرم (ص ) است و از پیش خود چیزی را تشریع نمی کنند. منشأ پیدایش برخی تفاوت ها در کیفیت نماز و وضو، به دو عامل اساسی برمی گردد:
1- دور شدن از عصر حضور پیامبر اکرم(ص) و پیدایش سؤالات جدید: با رحلت رسول اسلام, دوران دسترسی به کسی که مبین حکم الهی بود به سر رسید. با گذشت زمان و دور شدن از عصر نبی اکرم و پیدایش مسائل و سؤالات جدیدی در زمینه های مختلف (از جمله در زمینه مسائل مربوط به نماز و وضو) اهل سنت – که راه دسترسی به بیانگر حکم الهی را بسته می دیدند – برای یافتن پاسخ سؤالات خود، با اجتهاد و سلیقه خود به پاسخ آنها پرداختند.
اما از دیدگاه شیعه، ائمه معصومین، مفسر و بیانگر حکم الهی بعد از نبی اکرم و بنا به سفارش ایشان بودند. آنان تا حدود 250 سال پس از رحلت نبی اکرم، نیز دسترسی به مبین و مفسر احکام الهی داشتند و ائمه(ع)، آنچه را که حکم الهی بود تبیین می کردند؛ مثلا” در مسائلی چون: آیا می توان با کفش نماز خواند؟ آیا اگر بر روی زمین و محل سجده نمازگزار، چیزی غیر از اجزای زمین (مثل فرش ) فاصله شود، می توان بر آن سجده کرد یا نه؟ آیا خواندن سوره هایی که سجده واجب دارد در قرائت نماز جایز است و…، در حالی که اهل سنت در این امور به فهم و رأی خود استناد کرده اند.
2- تغییرات و تشریعاتی که از سوی خلفا، پس از رحلت رسول اکرم (ص ) صورت گرفت – مانند مسأله تکتف (دست بسته نماز خواندن )، عموما” از زمان عمر خلیفه دوم مرسوم شد. به عنوان نمونه وقتی اسیران فارس را نزد وی آوردند، آنان مقابل عمر دست بسته ایستادند. وی علت این عمل را جویا شد، گفتند ما مقابل امیران و بزرگان خود به جهت احترام این گونه می ایستیم. عمر از این نحوه اظهار ادب خوشش آمد و گفت خوب است ما هم در مقابل خداوند در نماز این گونه بایستیم (مستند العروه الوثقی، آیت الله خویی، ج 4، ص 445 – جواهرالکلام، ج 11، ص 19).
در مسأله وضو آمده است که وضوی همه ی مسلمانان تا خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است. این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد که می فرماید: «وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم»؛ (مائده , آیه 6)
در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است، در حالی که اهل تسنن پاها را می شویند، علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر گرفتار تردید شد، او سپس وضوی پیامبر را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر واقع شد، لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و شرایطی به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشت و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت.
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
– وضوء النبی من خلال ملابسات التشریع، علی الشهرستانی، نشر مشعر.
علت استفاده از مهر این است که:
اولاً: بنا بر روایات بسیارى – که شیعه و سنى نقل نموده اند – پیامبر(ص) بر خاک سجده مى کردند و در تابستان که بر اثر هواى عربستان خاک و ماسه هاى کف مسجد النبى(ص) بسیار گرم و سوزان مى شد، بر حصیر سجده مى کردند.
ثانیا: عبادت توقیفى است و در اجزا و شرایط آن باید براساس قول و فعل شارع عمل کرد؛ چنان که خود پیامبر(ص) نیز فرموده اند: «صلّوا کما رأیتمونى اصلى؛ همانطور که مى بینید من نماز مى خوانم، شما نیز نماز بخوانید». بنابراین از نظر فقهى بر غیر آنچه که پیامبر(ص) بر آن سجده کرده اند، سجده جایز نیست.
ثالثا: اساس سجده، بریدن از دنیا و متعلقات آن و خضوع و خشوع کامل در پیشگاه خدا است و در روایت است که انسان به خوردنى ها و پوشیدنى هاى خود تعلق بسیار دارد. پس بر این گونه امور سجده روا نیست و جبهه برخاک ساییدن بیشترین کرنش و تواضع و دورى جستن از تعیّنات و تعلقات را در پى دارد.
رابعا: مهر نزد شیعه موضوعیت ندارد؛ بلکه ملاک همان سجده بر خاک است و مهر وسیله اى است که سجده بر خاک را در هر جا و هر مکان سهل و آسان مى سازد.
خامسا: عالمان برجسته و عارفان اهل سنت نیز سجده بر خاک را تأکید کرده اند؛ هم چنان که امام محمد غزالى در کتاب «احیاءالعلوم» بر این مسأله انگشت نهاده است. بنابراین مخالفت برخى از اهل سنت با این مسأله، از روى ناآگاهى و تعصبات جاهلانه است و از نظر منابع فقهى و عالمان برجسته اهل سنت نیز سجده بر خاک افضل است و اگر اشکالى هست در این است که چرا برخلاف سنت پیامبر(ص) اهل سنت بر هر چیزى حتى فرش و… سجده مى کنند.
خلاصه کلام آن که شیعه با اعتقاد به ولایت و وصایت ائمه هدی(ع) معتقد است که احکام فقهی مربوط به هر بخشی از زندگی از جمله نماز و وضو با هدایت اهل بیت معصوم رسول گرامی(ع) همان است که تاکنون باقی مانده است، این مطلب را منابع اهل سنت هم تأیید می کند.
به عنوان مثال، حذف «حی علی خیر العمل» در اذان صبح، دست بستن در حال قیام و قرائت نماز و یا تحریم ازدواج موقت، از اموری که اهل سنت هم قبول دارند که برخلاف سنت رسول خدا(ص) در عصر خلافت خلیفه دوم (عمر) و با سلیقه او به وجود آمده است. از این رو باید گفت، اهل سنت به دلیل پشت کردن به امامت امیر مؤمنان و فرزندان معصومین(ع) دچار تحریفات جدی در امر عقیده و عمل اسلامی شده اند که در جای خود برای اهل تحقیق روشن و آشکار است.
در این باره مطالعه کتاب 11 جلدی الغدیر مرحوم علامه امینی و یا کتاب «المراجعات» مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین که به فارسی هم برگردانده شده است (ترجمه محمد جعفر امامی) مفید خواهد بود.
در مورد سجده روایت گردیده است: که در زمان پیامبر (ص) همه بر خاک کف مسجدالنبى سجده مى کردند و براى عدم تأذّى از خشونت سنگریزه ها و نیز براى تسطیح آن، ماسه نرم ریخته بودند؛ نیز براى جلوگیرى از سوزش در تابستان ها در محل سجده حصیر مى گذاشتند. این مطلب با مبانى فقهى شیعه نیز کاملاً سازگار است؛ زیرا مهر از نظر فقهى موضوعیت ندارد؛ بلکه تسهیل کننده دسترسى به خاک است. در روایت صحیحه هشام بن حکم – که همه فقها طبق آن فتوا داده اند – آمده است: «انه قال لابى عبداللّه – علیه السلام – : اخبرنى عما یجوز السجود علیه و عما لایجوز، قال: السجود لایجوز الاعلى الارض او على ما انبتت الارض الا ما اکل او لبس. فقال له: جعلت فداک ما العلة فى ذلک؟ قال: لان السجود خضوع للّه – عز و جلّ – فلا ینبغى ان یکون على ما یؤکل و یلبس؛ لأن ابناء الدنیا عبید ما یأکلون و یلبسون، والساجد فى سجوده فى عبادة اللّه – عز و جلّ – فلا ینبغى ان یضع جبهته فى سجوده على معبود ابناء الدنیا الذین اغترَوا بغرورها ؛ هشام از حضرت امام صادق(ع) پرسید: مرا آگاه ساز بر چه سجده رواست و بر چه ناروا. فرمودند: سجده تنها بر زمین و آنچه مى روید جایز است، جز آنچه که پوشیدنى و خوردنى است. باز پرسید: فدایت شوم! فلسفه آن چیست؟ فرمودند: زیرا سجده خضوع در پیشگاه خداوند – عز و جل – است، پس نشاید که بر پوشیدنى و خوردنى انجام گیرد؛ زیرا دنیا گرایان بنده خوردنى ها و پوشیدنى هایند، و سجده گر در سجده اش خداى را پرستشگر است. لاجرم نشاید که پیشانى خود برمعبود دنیا گرایان – که فریفته فریبایى آنند – بسایند» ، (وسائل الشیعه، ج 3 ، باب 1 ، من ابواب مایسجد علیه، ح 1).
از آنچه گذشت، روشن مى شود که بودن مهر مهم نیست و مى توان بر زمین و هر چه از آن مى روید غیر از خوردنى ها و پوشیدنى ها سجده کرد (مانند چوب درختان).
در مورد جمع خواندن نماز ها به چهار نکته یادآوری می شود:
نکته اول: این اختلاف آراء در مورد فروع و احکام دین مختص به دو مذهب شیعه و سنی نیست بلکه خود فرقه های اهل سنت (حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی) دچار اختلافات و تشتت آراء در زمینه مسائل فقهی و احکام هستند.
نکته دوم: در هر دین و مذهبی آموزه هایی که مربوط به فروع دین می شود (احکام) مبتنی بر آموزه های بنیادین (اصول اعتقادات است. لذا بحث از اصول دین (بحث امامت و خلافت) اساسا مقدم است بر بحث از فروع دین. این که یک مذهب، احکام و فروع متمایزی از احکام مذهب دیگر دارد ریشه در اصول دین دارد. بنابراین شایسته است که بحث را از زیربنا آغاز کنیم.
نکته سوم: یک خلط و اشتباهی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که: سنی یعنی کسی که از سنت پیامبر(ص) و راه و روش ایشان پیروی می کند و شیعه یعنی کسی که از راه و روش علی(ع) و فرزندان ایشان(ع) پیروی می کند. این دوگانگی بین راه و سنت پیامبر(ص) و راه و سنت علی(ع) امر نادرستی است.
با توجه به روایات متعدد، پیامبر(ص) امت اسلام را به پیروی از امیر مؤمنان علی(ع) سفارش و فرمان داده است. بنابراین شیعه خود را موظف می داند از دستور و سنت رسول خدا(ص) پیروی نماید. بر این اساس شیعیان چون معتقد و پای بند به سنت رسول اکرم(ص) هستند، معتقد به ولایت و امامت علی(ع) می باشند. بنابراین اهل سنت واقعی همان شیعیان و پیروان حضرت علی(ع) هستند. زیرا به دستور و فرمان پیامبر(ص) از علی(ع) پیروی و تبعیت می کنند.(1)
نکته چهارم: مستند احکام عمدتا قرآن و سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است.
محمد بن جریر طبری (از علمای سنی) می نویسد:
«علما بر این عقیده اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا را بدون ملاحظات ضروری، به صورت تفریق یا گاهی بصورت جمع ادا می فرمودند. روایت گر حدیث می گوید: از «ابن عباس» پرسیدم که چرا پیامبر صلی الله علیه و آله اینچنین عمل می کرد؟ او پاسخ داد: «لئلا یحرج امته» برای این که امتش را به سختی نیندازد»(محمد بن جریر طبری، المسترشد، ذیل حدیث 190)
البته در برخی روایات شیعه از حضرت امام صادق علیه السلام نیز آمده که انگیزه حضرت رسول صلی الله علیه و آله ایجاد گشایش و راحتی برای نمازگزاران بوده.(وسائل الشیعه، 3/138/ح6- طبع ربانی شیرازی)
و نیز غیر شیعه روایاتی نقل کرده اند که پیامبر معظم، صلی الله علیه و آله، هم در سفر و هم در غیر سفر برخی نمازها را با فاصله و برخی را بدون فاصله (جمع) می خواندند. اینک به ذکر برخی روایات اکتفا می کنیم:
احمد حنبل از ابن عباس نقل می کند: «صلی رسول الله الظهر و العصر جمیعا، و المغرب و العشاء جمیعا من غیر خوف و لا سفر» رسول خدا، صلی الله علیه و آله نمازهای ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا را با هم و بصورت جمع به جا می آورد، بدون آن که عذری مانند ترس از دشمن و یا مسافرت وجود داشته باشد.(مسند احمد، 1/221)
از این دست روایات در کتب غیر شیعه یافت می شود و ما به آدرس برخی آنها اشاره کرده و پژوهندگان را به مراجعه فرا می خوانیم:
مسند احمد بن حنبل، 1/251
شرح الموطا، زرقانی، 1/263
صحیح مسلم، 2/151 و 488
کنز العمال، 242
التاج الجامع للأصول فی احادیث الرسول (ص)، علی ناصف، 1/148
در پایان این نکته را نیز یادآور می شویم که حتی برخی پیشوایان غیر شیعه که نقش امام و مفتی را دارند نیز فتوا به جواز جمع بین دو نماز صادر کرده اند. از جمله «امام بخاری» (صاحب کتاب معروف صحیح بخاری) در همین کتاب جلد 2، صفحه 57 و 58.
بد نیست بدانید که امروزه در بسیار از مناطق، وضع زندگی طوری تنظیم شده که مراعات استحباب تفریق در نماز موجب مشقت و حتی کاهلی نسبت به نماز گردیده و از این رو شایسته است برای مراعات «اهم» (حفظ اصل نماز) از تفریق نماز دست برداشت و آنها را همزمان و به ترتیب به جا آورد(پاسخ به پرسشهای مذهبی، استاد مکارم شیرازی، صفحه 200)
متأسفانه امروزه برخی فقهای غیر شیعه نیز که به این نتیجه رسیده اند، بخاطر ملاحظاتی از اظهار نظر خودداری می کنند.(رساله الاسلام، سال هفتم، شماره 20، ص156)
بر اساس روایاتی که شیعه هم آن را قبول دارد خواندن نماز در وقت فضیلت بهتر است، اصلا نام گذاری این اوقات به نام «وقت فضیلت» برای هر نمازی خود گویای این امر است.
با وجود این، نماز یا هر عبادت دیگر در ابعاد گوناگون ممکن است استحباب (فضیلت) یا کراهت داشته باشد، و انسان مؤمنی که به دنبال پاداش بیشتر خدای متعال و باریابی بیشتر به محضر حضرت پروردگار است، تلاش می کند تا با رعایت هرچه بیشتر آداب، در مجموع بهره بیشتری ببرد. یکی از ابعاد استحباب نماز، خواندن آن با جماعت است. اگر چنانچه ممکن باشد انسان معطر، مسواک زده، در وقت فضیلت هر یک از نمازها را با جماعت (به هر تعداد نفرات بیشتر که ممکن باشد) برگزار نماید بدون تردید، این نماز بر سایر نمازها ترجیح دارد. اما اگر امر دایر باشد بین نماز به جماعت یا نماز در وقت فضیلت به نحوی که به هر دلیلی در وقت فضیلت آن گونه که باید، نماز جماعت مناسبی برگزار نمی شود، شکی نیست که نماز جماعت در وقت غیر فضیلت به جماعت بر آن دیگری ترجیح دارد.
پی نوشت ها:
1. جهت آگاهی بیشتر ر.ک:
– ناصر الگار، اسلام منهای احکام اسلام نیست (گفتگو)، کتاب نقد، ش 2 و 3، ص 118 و 119، بهار و تابستان 76.
– اهل سنت واقعی، دکتر محمد تیجانی، بنیاد معارف اسلامی(ایشان در گذشته پیرو مذهب غیر شیعه بود و آنگاه شیعه شد. جهت آگاهی از چگونگی و چرائی شیعه شدنش به کتاب «آنگاه هدایت شدم» نشر بیناد معارف اسلامی مراجعه شود.)
– ایده ها و عقیده ها، سید محمد شفیعی، بنیاد معارف اسلامی(تلفن تماس با بنیاد معارف جهت تهیه کتاب 7732009)
براى مطالعه بیشتر ر.ک:
الف. امینى، ابراهیم، بررسى مسائل کلى امامت؛
ب. مطهرى، مرتضى، امامت و رهبرى، (قم: صدرا)؛
پ. تیجانى سماوى، آن گاه هدایت شدم، ترجمه: سید محمد جواد مهرى؛
ت. همو، اهل سنت واقعى کیست؟، ترجمه: سید محمد جواد مهرى؛
ث. همو، از آگاهان بپرسید، ترجمه: سید محمد جواد مهرى؛
ج. علامه عسکرى، عبداللَّه بن سبا، ج 1- 3؛
چ. همو، نقش ائمه در احیاى دین، ج 1- 15؛
ح. همو، یکصد و پنجاه صحابى ساختگى؛
د. همو، نقش عایشه در تاریخ اسلام؛
ذ. همو، اندیشه هاى اسلامى در دیدگاه دو مکتب (ترجمه معالم المدرستین)، ج 1- 2،
ر. علامه سید شرف الدین، رهبرى امام على علیه السلام در قرآن (ترجمة المراجعات)؛
ز. علامه طباطبایى، شیعه در اسلام؛
ص. علامه جواد شرى، شیعه و تهمت هاى ناروا؛
ض. حسینى نسب، سید رضا، شیعه پاسخ مى گوید؛
ط. جواد مهرى، سید محمد، خاطرات مدرسه؛
ظ. نجمى، محمد صادق، سیرى در صحیحین؛
ع. اللکنهوى، میرحامد حسین، عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، بى تا، بى جا؛
غ. شهید تسترى، احقاق الحق؛.
معرفی سایت های شیعی:
www.aalulbayt.org پایگاه آل البیت
E-Mail : aalulbayt@aalulbayt.org
www.al-shia.com
www.imamalinet.net
www.ahl-ul-bait.org
www.al-shia.org
www.al-shia.net
www.nidanet.org پایگاه نداء الثقلین E-Mail : info@nidanet.org (انگلیسى و اردو)
www.islam.org.nz پایگاه اسلام .اُرگ E-Mail : ehaddad@i4free.co.nz (انگلیسى )

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد