اعتقاد به خداوند در واقع به نیروی ماورائی برای آفرینش جهان در مقابل الحاد و ماده گرایی قرار دارد. ملحدین و ماده گرایان برای عالم، خالق پدید آورنده ای در نظر نمی گیرند و بر این باورند که هر چه هست ماده و امور مادی است. و آغاز جهان را به ماده های نخستین نسبت می دهند که منشا عالم اند و فراتر از این عقیده نمی روند. در مقابل این ها انسان هایی قرار دارند که به امور ماورائی عقیده دارند، و آن امور را در آفرینش و تدبیر این عالم موثری دانند. اما بحث حاضر این است که آیا آنان همگی به یگانگی و توحید خداوند باوردارند؟ آیا دلائل عقلی که بر یگانگی خداوند آورده شده است را قبول دارند؟ و اگر این دلائل راقبول ندارند با وجود اعتقاد به خداوند بر رد یگانگی خداوند دلیل یا دلائلی را اقامه کرده اند؟ در واقع منشا این که ما درجهان با عقایدی روبرو می شویم که در ظاهر به نظر می رسد قائل به یگانگی و توحید خداوند نیستند این است که آنان در تبیین رابطه میان امر نامشخص (یعنی خداوند) و امر متناقض (یعنی عالم) دچار مشکل شده اند. و از این رو گروهی قائل به دو گانه پرستی و ثنویت شده اند و گروهی نیز قائل به همه خدا انگاری و پانتئیزم (PANTHEIS) گشته اند. به عنوان مثال گروهی از طرفی خداوند را نا متناهی و حکیم و دارای صفات کمالیه بسیاری می دانند از طرفی می بینند که دراین عالم شر وجود دارد و برای این که دامن کبریای خداوند از امور شر مبرا باشد این امور را به خالق دیگری نسبت می دهند (هر چند که آن خالق را نیز مخلوق خیر می دانند) و امور خیر و خوبی ها را به خداوند یکتا منسوب می کنند. از این گروه می توان زردتشتیان را نام برد. و گروه دیگر نیز با این اعتقاد که خداوند نا متناهی است و این که همه چیز در عالم روح دارد قائل به همه خدا انگاری شده اند که نمونه ای از این طرزتفکر را هم می توان در میان ادیان شرقی یافت و هم می توان در میان فیلسوفان غربی مانند اسپننوزا دید. درمورد این عقاید باید در دو مرحله و دو فاز بحث کرد یکی بررسی علل گرایش اینان به چنین نظراتی و دیگری بررسی دلائل آنها، و در واقع چون دلائل آنان مبتنی بر پیش فرض ها و داوری هایی است که دارند لذا اگر ما آن پیش فرض ها را بدانیم و مورد ارزیابی قرار دهیم، در بررسی دلائل آن ها کار ما بسیار آسان خواهد شد. اگر تبیین صحیحی از رابطه امر نا متناهی ارائه گردد مطمئنا چنین شکافی پیش میان معتقدان به خداوند پیش نخواهد آمد، تبیین و راه حلی که فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی به دنبال آن هستند تا روشن کنند که می توان هم خداوند را امری نا متناهی دانست و هم قائل به امور متناهی دراین عالم شد.