نهضت نسوان
مسأله حجاب در چارچوب دفاع از حقوق زن، سالهاست که در کشورهای اروپایی و به دنبال آن در کشورهای اسلامی، مطرح شده است. بحث از کشف حجاب در ایران تحت عناوینی همچون نهضت بانوان و نسوان، نهضت آزادی زنان، دفاع از حقوق زن و . . . در قالب ارائه نگرشی نو از زن و در دایرة تعریف امروزین از حقوق بشر و جایگاه فلسفی بشر در نظام فکری جدید غرب صورت گرفته است. کشف حجاب در ایران در عصر استبداد مدرن رضاخان با تأثیرپذیری از غرب و تقلید کورکورانه از رخدادهای ترکیه، با زور سر نیزه، قلدری، امنیه و شهربانی آغاز گردید. (رسول جعفریان, ناشر: دلیل ما, پاییز 1380)
در ادامه جهت آشنایی بیشتر با اقداماتی که در دوره رضاخان برای کشف حجاب انجام شد دو مقاله آورده می شود:
از کشف حجاب رضاخان تا منع حجاب ،
(رسول جعفریان ، جمعه، 19 دی 1382 ، به نقل از سایت بی عنوان)
هفدم دی ماه 1314، یادآور خاطره تلخ کشف حجاب اجباری رضاخانی است. زمانی که یک پادشاه بیسواد و بیفرهنگ، با ادعای تجدد، کوشید تا کشور ما را از تمامی سنتهایش جدا کند، ایرانی نو بسازد و به گمان خودش ایران را وارد کاروان تمدن جهانی کند.
کم نبودند روشنفکران و امیرانی که تصور میکردند با تغییر لباس و رفتن چادر و حجاب و تراشیدن ریش و غیره، ما متجدد و متمدن میشویم و با اقتدای به اروپا و زن اروپایی، وارد دنیای مدرن میشویم و پیشرفت میکنیم.
«زندخت» که از زنان متجدد و هوادار رضاشاه بود، در شعری چنین سرود:
بگشا چشم و تماشا بکن ای دختر شرق ســعی مــردانــــه زنهـــای اروپــایــی را
رضاخان که محصول سیاسی جریان روشنفکری لائیک و امیدوار به غرب در ایران بود، با حمایت سیاست خارجی و در چارچوب دخالتهای مستقیم انگلیس در امور داخلی ما و همچنین به توصیه مشتی از روشنفکران غربگرا، حجاب را به عنوان مهمترین مانع بر سر راه ورود زنان به کاروان تمدن بشری عنوان کرد. پس از آن، با تمامیتوان کوشید تا به هر قیمت شده حجاب را از سر زن ایرانی بردارد. وی که تفکر نظامیگری داشت، راهحل فیزیکی را برگزید و از طریق امنیههای خود، در تمامی شهرها برای تحقق این هدف کوشید و به تمام معنا فاجعه آفرید.
این اقدام که در برخورد مستقیم با یک سنت شرعی عمیق و ریشهدار بود، کینه مردم را نسبت به پهلوی برانگیخت. شاید تودههای مردم از نفوذ سیاست خارجی سر درنمیآوردند، اما همه آنان درک میکردند که رضاخان به دنبال بر باد دادن سنن شرعی آنهاست. قیام گوهرشاد یکی از واکنشهای این واقعه بود که تا چندین دهه بعد، به یاد آن در شهرهای مختلف عزاداری میشد. بدون تردید باید گفت، این مسأله یکی از عمیقترین ریشههای مخالفت با حکومت رضاخانی را در عمق جامعه مذهبی ایران پدید آورد. مخالفتی که در نهایت به سرنگونی این دولت منجر شد. سالها گذشت و دولت ایران در سال 1322 (ه.ش) اجباری بودن کشف حجاب را لغو کرد. از آن پس کسانی که به مرور بیحجابی را پذیرفته بودند، همچنان بیحجاب ماندند. اما بخش عمده مردم مسلمان ایران حجاب خویش را حفظ کردند.
در آستانه انقلاب اسلامی، درست زمانی که میرفت تا خروش مردمی خشمگین، بساط حکومت ظالمانه پهلوی را بر اندازد، ناگهان جمعیت عظیمی از زنان سیاهپوش سطح خیابانها را پر کرد. بازگشت تدین در میان نسل جدید در قالب بازگشت حجاب خود را نشان داد.
در 16 شهریور 1357 زمانی که جمعیت تظاهر کننده در خیابان حرکت میکرد خانم کیاکاتوزیان همسر آقای حاج سید جوادی، آب و بیسکویت به زنان باحجاب میداد، اما آنان از گرفتن آن خودداری کردند، با این استدلال که او بیحجاب است. اعتراض خانم کاتوزیان به این که نباید ما راه خود را از یکدیگر جدا کنیم، سودی نبخشید و تظاهرکنندگان متدین راه خود را از افراد بیحجاب جدا کردند، حتی اگر آنان مدعی مبارزه با پهلوی بودند. این نکتهای است که در خاطرات این خانم با عنوان «از سپیده تا شام» (ص 44) آمده است.
انقلاب اسلامی عنوان انقلاب حجاب به خود گرفت و طی هشت سال از زمان انتشار کتاب (مسأله حجاب) استاد مطهری (سال 1348 – 1357) این کتاب نزدیک به ده بار به چاپ رسید. این نشان میداد که جامعه در مسیر یک تحول مذهبی، آن هم در کادر حجاب قرار گرفته است. خوشبختانه در روزهای پس از انقلاب، حجاب به عنوان یک اصل در فرهنگ ایران اسلامی پذیرفته شد. یکی از مهمترین دلایل آن هم این بود که حجاب هیچگاه محدودیت به حساب نیامد و جمهوری اسلامی نشان داد که زنان با حجاب هم میتوانند در تمامی عرصهها فعال باشند.
آنان که با فرهنگ اسلامی در کشورهای عربی و غیرعربی سر و کار دارند، میدانند که تقریبا پنج تا ده سال پس از انقلاب اسلامی، به آرامیفرهنگ حجاب در سراسر دنیای اسلام قوت گرفت. هر سالی که میگذشت، حجاب در جهان اسلام نیرومند تر از گذشته میشد. لبنان، سوریه و مهمتر از همه ترکیه نمونههای خوبی هستند که میتوانند روند رو به رشد حجاب را طی بیست سال گذشته اثبات کنند.
اکنون پس از گذشت 25 سال از انقلاب اسلامی، حجاب به صورت یک رمز، سمبل و شعار در تمامی جهان اسلام و نیز میان مسلمانانی که به صورت اقلیت در کشورهای غیراسلامی زندگی میکنند درآمده است. حجاب تنها به عنوان یک امر شرعی مورد توجه نیست، بلکه به عنوان یک نشان و یک علامت از بازگشت به سنتهای اسلامیمورد توجه قرار گرفته است.
جنبشهای لائیک صفت، در تمامی کشورهای اسلامی، حتی اگر ادعای مسلمانی هم داشته باشند، به طور مداوم به سمت سست کردن پایهها و ارکان حجاب حرکت میکنند، زیرا حرکت آنها در راستای هضم شدن در فرهنگ غربی است که به غلط نام فرهنگ جهانی به خود گرفته است. این در حالی است که سنت گرایان روی حجاب به عنوان یک امر اساسی و یک مسأله حیاتی پافشاری دارند. این برخورد، یک نشان بسیار صریح از نوع و چگونگی حرکتهای فرهنگی است که در جهان اسلام در جریان است.
طی سالهای اخیر بحث حجاب، یکی از مباحث زنده در کشورهای غربی بوده است. فرانسه که رسالت خود را در حفظ بنیادهای اساسی لائیسم میداند، علمدار کشف حجاب اجباری در این کشور شده است. در واقع، شیراک خوب میداند که حجاب یک شعار و یک رمز برای حفظ هویت اسلامی کسانی است که در دل فرهنگ غربی زندگی میکنند. راه بازداشتن آنها از هویت پیشین آنان، آن است که حجاب را به یک سوی گذارند و این رمز و شعار را از دست بدهند و تنها در آن صورت است که در فرهنگ جدید هضم خواهند شد. با کمال تاسف باید گفت در ایران تنها یک اعتراض رسمی از سوی سخنگوی وزارت خارجه نسبت به مطالب عنوان شده از سوی شیراک مطرح شد. برخی از محافل دیگر هم اعتراضاتی محدودی داشتند. این در حالی که دانشگاههای ما به خصوص دانشگاههایی مانند الزهراء و نیز جامعه الزهراء قم هیچگونه تظاهراتی بر پا نکردند. حق آن بود که علاوه بر جامعه مدرسین قم، جامعه روحانیت مبارز تهران و مجمع روحانیون مبارز در این باره بیانیههای رسمی صادر میکردند.
خوشبختانه در حال حاضر همچنان شاهد اعتراضاتی از سوی محافل مختلف اسلامی در نقاط مختلف از جهان اسلام و حتی اروپا و آمریکا هستیم. در داخل کشور نیز انتظار چنان است که دست کم گروههای مردمی و اسلامی غیردولتی در اینباره اقدامات اعتراضی مختلفی را بر ضد موضع دولت فرانسه داشته باشند.
کشف حجاب , تهاجم بنیادی به فرهنگ اسلامی
کشف حجاب که یک تهاجم بنیادی به فرهنگ اسلامی محسوب می شود طرحی استعماری بود که رضاخان مجری آن بود. استعمار در پی یافتن راههای تهاجم به فرهنگ غنی و انسان ساز اسلام و مقابله با گسترش تعالیم مقدس این آئین الهی , سیاست شیطانی « اسلام زدایی » را در سه کشور افغانستان و ترکیه و ایران به مورد اجرا گذاشت و مبارزه ای جدی و پی گیر را با مظاهر اسلام هرچه که رنگ و صبغه دین و دین باوری داشت , آغاز نمود. در افغانستان امان الله خان ماموریت می یابد با فرهنگ اسلامی مبارزه کند و راه را برای ترویج و گسترش جلوه های مبتذل فرهنگ غرب هموار نماید. در ترکیه این ماموریت استعماری به مصطفی کمال پاشا معروف به آتاتورک سپرده می شود و او با عزمی جزم ضمن مقابله مستقیم با اسلام , کشورش را براساس الگوهای از قبل تعیین شده غربی اصلاح می کند و فساد هرزگی و لاقیدی را به بدترین وجه گسترش می دهد.
در ایران رضاخان مامور اسلام زدائی و آماده سازی زمینه ها و شرایط ترویج و رونق فرهنگ مبتذل غرب می شود. بدنبال طرحهای از قبل پیش بینی شده , آتاتورک رئیس جمهور ترکیه رسما از رضاخان دعوت به عمل می آورد و رضاخان با مسافرت به ترکیه بیش از پیش شیفته و فریفته فرهنگ و مظاهر غربی می شود و اقدامات آتاتورک به شدت در روح او تاثیر می نهد و در همانجا تصمیم می گیرد که پس از بازگشت به ایران با شدت هرچه تمامتر به تغییر و تحول در آداب و رسوم و لباس مردم ایران بپردازد و کشور را سرتاسر همه غربی کند. رضا شاه با مطرح کردن تغییر لباس و کلاه مبارزه آشکار و علنی خود را با اسلام آغاز کرد. او پس از اجباری کردن استفاده از کلاه اروپایی (شاپو) به مساله تغییر لباس و کشف حجاب پرداخت .
با مطرح شدن کشف حجاب و از سر برداشتن چادر که نشانه عفاف و پاکی و وسیله صیانت و پاسداری از ناموس و شرف زن مسلمان محسوب می شد , مخالفت مردم متدین آغاز شد. مخالفتها و مبارزات مردم مسلمان با دستگیری روحانیون و کشتار مردم سرکوب می شود و بدین ترتیب زمینه های مناسب بر مطرح کردن علنی و گسترده منع حجاب آماده می گردد. با این وصف رضاخان و دار و دسته اش تصمیم می گیرند ابتدا از دربار شروع کنند و باکشف حجاب خانواده سلطنتی و وزرا راه را برای گسترش بی حجابی و فحشا عمومی هموار سازند. محمود جم نخست وزیر مزدور و خائن وقت در پاسخ به رضا شاه که می گوید « چطور است این تحول را از اندرون دربار شروع کنیم » می گوید :
« اگر اجازه بفرمائید در روز افتتاح دانشسرای مقدماتی تهران علیاحضرت ملکه و علیا حضرت شاهدخت ها به اتفاق اعلیحضرت در محل جشن حاضر شوند. ضمنا به همه بانوان وزرا و رجال نیز دستور خواهیم داد که بدون حجاب در این جشن حضور یابند. »
رضاشاه این طرح را می پذیرد و قرار می شود که آنرا در هیات دولت مطرح و به تصویب برسانند. او در جلسه هیات دولت می گوید : « شرکت همسر و دختران من در جشن افتتاح دانشسرای مقدماتی باید سرمشقی برای همه زنان و دختران ایرانی مخصوصا خانمهای شما وزرای مملکت باشد. ممکن است ابتدا این عمل سروصدا و جنجال زیادی بپا کند , ولی بهرحال کاری است که باید انجام بشود. ما با هوچی بازی و تعصب های خشک نمی توانیم کاروان ترقیات مملکت را عقب نگهداریم . زن باید از این چادر سیاه آزاد بشود! »
روز موعود فرا می رسد . 17 دی ماه 1314 رضاشاه با همسرش و شمس و اشرف پهلوی که برای اولین بار حجاب از سر برداشته و با شکل جدید غربی در اجتماع ظاهر می شدند , وارد دانشسرای مقدماتی شدند. بانوان وزرا نیز برای اولین بار بدون پوشش در مراسم افتتاح دانشسرای مقدماتی شرکت می کردند.
پس از توزیع جوائز فارغ التحصیلان , رضاشاه به سخنرانی پرداخت او در بخشی از سخنانش اعلام نمود : « بی نهایت مسرورم که می بینم خانمها در نتیجه دانائی و معرفت به وضعیت خود آشنا شده و پی به حقوق و مزایای خود برده اند… شما خانمها این روز را یک روز بزرگ بدانید و از فرصت هایی که دارید برای ترقی کشور استفاده نمائید! شما خواهران و دختران من , شما تربیت کننده نسل های آینده خواهید بود و شما هستید که می توانید آموزگاران خوبی باشید و افراد خوبی از زیر دست شما بیایند! »
بدین سان حجاب و نجابت زن ایرانی توسط مزدور و مامور استعمار غرب یعنی رضاشاه هتک گردید و بجای دروازه تمدن , دروازه فساد و هرزگی و بی بندوباری بروی مردم ایران گشوده شد و غیرت و شرف مردان منکوب و ناموسشان در معرض دید و تماشای دیگران قرار گرفت . این آغاز کار و ابتدای راه بود. مراحل بعدی تاسیس عشرتکده ها , مراکز عیش و نوش و رقص و آواز و برهنگی و آزادی جنسی زنان و مردان بود و این سوغات بزرگ تمدن غرب چه زود فراگیر شد و زنان و مردان ایرانی با ولع و اشتیاق تمام , حتی مشتاق تر از زنان و مردان دنیای متعفن غرب , در سراشیبی سقوط در منجلاب فساد و فحشا قرارگرفته و به ابتذال و بی هویتی و شهوت گرایی محض مانوس شدند.
در این میان تنها زنان و مردان با ایمان بودند که از شرف و ناموس خویش در آن شرایط سخت و رنجزا صیانت و پاسداری نموده و تحت تاثیر جاذبه های فریبنده جنسی که کارگزاران استعمار به تبلیغ و ترویج آن همت می گماشتند قرار نگرفته و پرورش دهنده نسلهایی شدند که امروز در اوج ایمان و صلابت و قدرت در مقابل همه دنیای کفر و الحاد ایستاده و هر روز جبهه جدیدی فتح می کنند.
رضاخان به روش « استعمار کهنه » یعنی مقابله مستقیم و آشکار با فرهنگ اسلام به مبارزه پرداخت و چادر را از سر زنان برگرفت و فساد و بی بندوباری را گسترش داد و آن کرد که کرد. پس از رضاخان پسرش محمدرضا با روش « استعمار نو » یعنی نه با حمله آشکار و علنی به مقدسات و حجاب و عفاف زنان , که استفاده از حجاب را آزاد گذاشت و در عین حال بطور مخفی و غیرمستقیم با حجاب مبارزه کرد و باید اذعان داشت که این روش بسیار موثر و کارآمد و نتیجه بخش بود , بگونه ای که در طول دوران مرموز روشنفکران غرب زده , و با استفاده از حربه « هنر » یعنی قصه و شعر و نقاشی و موسیقی و فیلم و مجله و کتاب … حقایق آنسان بر مردم ایران مشتبه گردید که فساد جنسی و بی غیرتی و فحشا تن فروشی زنان و دختران , « ارزش » و « آزادی » و « تمدن » و « پیشرفت » نام گرفت و ابتذال و پوچی و بی هویتی و از خودبیگانگی همه گیر و عمومی گشت .
(روزنامه جمهوری به نقل ازwww.eresaneh.com