خانه » همه » مذهبی » شک در خدایی بودن قرآن

شک در خدایی بودن قرآن

در ابتدا توجه به نکاتی لازم است: 1. قرآن دارای اعجازهای است که با دقت در آنها می توان فهمید که تنها کلام خداوند چنینی اعجازهای دارد. وجوه مختلفى براى اعجاز قرآن گفته شده که مى توان آنها را به سه بخش طبقه بندى کرد: الف) اعجاز لفظى قرآن، ب ) اعجاز محتوایى قرآن، ج ) اعجاز قرآن از جهت آورنده آن. نگا: دکتر سید مصطفى ثامنى، وجوه اعجاز قرآن، (مجموعه مقالات دومین کنفرانس تحقیقاتى علوم و مفاهیم قرآن کریم)، ص 168 – 178. الف) اعجاز لفظى قرآن در دو ساحت مطرح است: «اعجاز بلاغى قرآن» که مقصود نظم، اسلوب بیانى و بلاغت و فصاحت و امورى در این زمینه است؛ و «اعجاز عددى» که اخیراً مطرح شده و از طریق کامپیوتر انجام مى پذیرد و مى کوشد تا با بیان ارتباطات عددى خاص میان الفاظ و حروف قرآن، نشان دهد که این روابط عددى نمى تواند در سخن بشرى تحقق یابد. این دو نوع اعجاز لفظى قرآن، ثابت مى کند که الفاظ و ترکیبات قرآن الهى است. علاوه بر آن که روشن مى سازد که آن مقدار از آیاتى که به یکدیگر مرتبط بوده و در یک سیاق اند، از ناحیه خداوند مى باشد. اما این نوع اعجاز از اثبات نوع قرار گرفتن سوره ها و پیدایش آنها ناتوان است.
ب ) اعجاز محتوایى قرآن که به حقایقى چون: عدم وجود اختلاف در قرآن، اخبار برخى آیات از غیب و مطالبى که در آینده رخ داده یا مى دهد، طرح برخى از علوم و معارف که لااقل در آن زمان هیچ بشرى نمى توانسته به آنها دسترسى پیدا کند و عجز از ابطال معارف و علومى که در قرآن آمده، اشاره دارد. این نوع اعجاز حقانیت قرآن و آسمانى بودن آن را اثبات مى کند؛ ولى از اثبات حقانیت قرآنى با چنین نظم و ترتیب آیات و سوره ها، ناتوان است.
ج ) اعجاز قرآن از جهت آورنده آن؛ که بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامى اسلام(ص) فردى امّى بوده است و چگونه مى توانسته از پیش خود چنین کتابى را بیاورد. این نوع اعجاز نیز اثبات مى کند که مفاد قرآن از ناحیه خداوند است و این الفاظ هم از سوى اوست.

2- رسول اکرم(ص) معصوم است.

این مدعا نیز در بیانى کوتاه بدین شکل اثبات مى گردد که با توجه به صفات خداوند متعال؛ یعنى، علم، قدرت، حکمت و تنزّه او از زشتى ها و با عنایت به حکمت نبوت و انزال کتب و ارسال رسل که هدایت و راهنمایى مردم مى باشد؛ عقل مى گوید که پیامبر خدا باید از هرگونه گناه و اشتباه عمدى و هرگونه خطا، سهو، نسیان و غفلت در هر دریافت و رساندن وحى الهى، معصوم باشد؛ چرا که اگر چنین نباشد و پیامبر در هر یک از ساحت هاى فوق معصوم نباشد، اعتماد مردم بر پیام رسانى و الهى بودن همه تکالیف و پیام ها از میان مى رود؛ و این اغراء به گمراهى مردم و لغو و عبث گویى، از ساحت قدس ربوبى منزه است. پژوهشى در عصمت معصومان، ص 109 – 112.
نتیجه آن که با اعجاز گوناگون قرآن اثبات می کند آن که قرآن در تمام سطوحش کتاب خدا و از هر گونه تحریف مصون است و با عنایت به این مسأله که شخص رسول اکرم(ص) معصوم است؛ روشن مى گردد که قرآن حاضر توسط خداوند بر رسول اکرم(ص) نازل گشته و این کتاب کلام خدا است.
لیک گر واقف شوى زین آب پاک که کلام ایزد است و روحناک
نیست گردد وسوسه کلّى زجان دل بیابد ره به سوى گلستان
زانکه در باغى و در جویى پردهر که از سرّ صحف بویى برد
مثنوى/ 4/3470 – 3472.
با توجه به نکات پیش اولا:
باید گفت اعجاز گوناگون قرآنی نشان از آن دارد که این کلام غیر بشری است، و این اعجازها در کلمات پیامبر اکرم (ص) و نهج البلاغه علی (ع) دیده نمی شود. لذا امکان مقابله با قرآن وجود ندارد ولی امکان مقابله به نهج البلاغه و … وجود دارد.
ثانیا: کسانی که در فصاحت و بلاغت تخصص دارند به خوبی این مسئله را در می یابند که کلمات پیامبر و امامان معصوم از جمله نهج البلاغه امیرالمومنان (ع) تفاوت فاحشی با قرآن دارد گاه در لابلای کلمات نهج البلاغه که در اوج فصاحت و بلاغت بشری است آیه ی آمده آنچنان آن آیه می درخشد که به سادگی می توان تشخیص داد که این آیه فوق نهج البلاغه است. لذا در باب نهج البلاغه گفته شده، «مافوق کلام آدمی است و مادون (پایین تر از ) کلام الهی و قرآنی است».
ثالثا: به شهادت قرآن و تاریخ و دشمنان پیامبر آن حضرت امی و درس نخوانده و قبل از بعثت و نزول کلمات فصیحی و معلومات وسیعی از او نقل نشده است و عربهای آن دوران که در علم بلاغت و فصاحت تخصص داشتند هرگز قبول نکردند که این کلمات خود اوست، بلکه با صراحت گفته اند که مافوق کلام آدمی است به نمونه های توجه شود:
1. ابوالعلای معری (که متهم به مبارزه با قرآن است) می گوید: «این سخن در میان همه مردم -اعم از مسلمان و غیر مسلمان مورد اتفاق است که کتابی که محمد آورده است عقل ها را در برابر خود مغلوب ساخت و تاکنون کسی نتواسته است مانند آن را بیاورد، سبک این کتاب با هیچ از سبک های معمول میان عرب، اعم از خطابه، رجز، شعر و سجع کاهنان شباهت ندارد. امتیاز و جاذبه این کتاب به قدری است که اگر یک آیه از آن در میان کلمات دیگران قرار گیرد هم چون ستاره ای فروزان در شب تاریک می درخشد». (قرآن و آخرین پیامبر، به نقل از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 135) این جملات را کسی می گوید که هم فصاحت و بلاغت را به خوبی می شناسد و هم قرآن و پیامبر عناد دارد تا آنجا که حاضر شده با قرآن مقابله کند، با این حال عاجزانه اعتراف به عظمت قرآن می کند.
2. ولید بن مغیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ که گل سر سبد قریش شمرده می شود پس از آنکه چند آیه از اول سوره غافر از زبان پیامبر اکرم شنید، چنین گفت : «به خدا سوگند از محمد سخنانی شنیدم که نه شباهت به گفتار انسان ها دارد و نه جنیان، گفتار او شیرینی خاص و زیبایی بخصوصی دارد، بالای آن (هم چون درختان برومند) پرثمر، و پایین آن (مانند ریشه های درختان کهن) پرمایه است، گفتاری است که بر همه چیز پیروز نخواهد شد». (مجمع البیان، ج دهم، سوره مدثر، به نقل از همان، ص 136)
حتما دانشمندان غربی نیز امروزه این نکته را درک کرده اند که قرآن نمی تواند کلمات خود پیامبر باشد.
دکتر «مورا واکسیا واگلیری» استاد دانشگاه «ناپل» در کتاب در پیشرفت سریع اسلام می نویسد: «کتاب آسمانی نمونه ای از اعجاز است قرآن کتابی است که نمی توان از آن تقلید کرد، نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبیات سابقه ندارد، تاثیری که در این سبک در روح انسان ایجاد می کند ناشی از امتیازات و برتریهای آن است … چطور ممکن است در این کتاب «اعجاز آمیز» ساخته محمد (ص) باشد در صورتی که او یک نفر عرب درس نخوانده ای بود … ما در این کتاب گنجینه ها و ذخائری از علوم می بینیم که فوق استعداد و ظرفیت با هوش ترین اشخاص و بزرگ ترین فلیسوفان و قوی ترین رجال سیاست و قانون است به دلیل این جهات است که قرآن نمی تواند کار مرد تحصیل کرده و دانشمندی باشد». (قرآن و آخرین پیامبر به نقل از همان (تفسیر نمونه)، ج 1، ص 138)
و علی هم در زمان نزول آیات قرآنی در تا 12 سال داشته که قطعا نمی تواند قرآن کلام او باشد، از این گذشته از ادب با؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امیر المومنان علی است که در زمان پیامبر اکرم، خطبه و سخنان بلیغ بیان نکرده است تمام خطبه های حضرت بعد از رحلت پیامبر اکرم بوده است نه قبل از آن.
به نظر می رسد این شبهه ناشی از این می شود که ما فصاحت و بلاغت عربی تا چه رسد به فصاحت و بلاغت قرآنی آشنایی نداریم.
اما ذیل پرسش «چرا می گویند قرآن کتابی چند موضوع است؟ یک بحث کوچک که برای مثال از سیاست در قرآن می شود طورکه گفته می شود قرآن کتابی سیاسی ای هم هست؟
خوب است جواب این پرسش را با مراجعه به قرآن روشن سازیم. ظاهر برخی از آیات قرآنی این است که همه چیز در قرآن بیان شد و هر تر و خشکی در آن جمع است که به دو آیه اشاره می کنیم: 1. «و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز این که در کتاب مبین ثبت است» (انعام، 59) 2. «ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیان گر همه چیز است، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمان است». (نحل، آیه 89)
حال باید دید این «همه چیز …» و … یعنی همه علوم بشری هم در آن آمده، و یا مقصود تمام همه علومی است که در هدایت بشر لازم است و تربیت انسان و کمال جا همه بدان بستگی دارد؟ بزرگان و مفسران نظر دوم را تایید نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. علامه طباطبائی در ذیل آیه (پیش گفته) می گوید: «هر چیزی که در این آیه آمده مراد بیان هر چیزی است که مربوط به هدایت بشر می شود، یعنی بیان معارف حقیقه که مربوط به دنیا و آخرت مبدا و معاد ، اختلاف فاصله و شرائع الهیه و قصه ها و مواعظ می شود، نه تمام علوم بشری». (علامه طباطبائی، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چهارم، ج 12، ص 246-247)
2. تفسیر نمونه: با توجه وسعت مفهوم «کل شی» به خوبی می توان استدلال کرد که در قرآن بیان همه چیز است ولی با توجه به این نکته که قرآن یک کتاب تربیت و انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است روشن می شود که منظور ازهمه چیز تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه این که قرآن یک دائره المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیای و شیمی و فیزیک و مانند قرآن آمده است. هر چند قرآن یک دعوت کلی به آن کسب همه علوم و دانش ها کرده که تمام دانش های یاد شده و غیر آن در این دعوت کلی جمع است. به علاوه گاهگاهی به تناسب بحث های توحیدی و تربیتی پرده از روی قسمت های حساس از علوم و دانش ها برداشته است ولی با این حال آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلی و نهایی قرآن را تشکیل می دهد همان مسئله انسان سازی است و در این زمینه چیزی را فرو گذار نکرده است. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب، دهم، 1370، ج 11، ص 363)
از برخی روایات نیز بر نظریه ای فوق می توان تایید گرفت، از جمله :
1. امام صادق (ع) فرمود: «خداوند در قرآن هر چیزی را بیان کرده است به خدا سوگند چیزی که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسی نگوید اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل می شد، آگاه باشید همه نیازمندی های بشر را خداوند در آن نازل کرده است». (تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 741، به نقل از همان، ج 11، ص 362)
و در حدیث دیگری از امام باقر (ع) می خوانیم: «خداوند متعال چیزی را که مورد نیاز این امت است در کتابش فرو نگذار نکرده و برای رسولانش تبیین نموده است و برای هر چیزی حدی قرار داده و دلیل روشنی برای آن نهاده و برای هر کسی که از این حد تجاوز کند حد و مجازاتی قائل شده است». (تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 75، به نقل از همان، ج 11، ص 362)
درنتیجه طبق نظر اول هر علمی در تربیت انسان نقش دارد در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است از جمله مسائل سیاسی و حکومتی که بحث های کلیدی آن در قرآن آمده است و از آنجا که قرآن از منبع علم الهی است و وحی آسمانی است کامل ترین و پیشرفته ترین و نهائی ترین نظریات را در هر بخشی بیان نموده است که با فهم عمیق آن، مسائل مورد نیاز را از آن استخراج نموده به بشریت عرضه نمایند.
نظریه دیگر این است که ممکن است گفته شود در قرآن همه چیز آمده حتی به علوم بشری هم اجمالا اشاره شده است ولی هر کسی را یارای درک و فهم آن فهم مسائل از قرآن نیست بلکه ائمه اظهار (ع) هستند که تمام کمال آن مسائل و علوم را می دانند و می فهمند این مطلب نیز از روایات عدیده ای به دست می آید که به نمونه های اشاره می شود:
1. امام صادق (ع) فرمود: «براستی آنچه که در آسمان ها و آنچه در زمین است می دانم، آنچه دربهشت است و آنچه در آتش است می دانم و می دانم آنچه که تا قیامت خواهد بود. انگاه لحظه ی سکوت کرد سپس احساس نمود شنونده در تعجب شده، و برایش گران آمده خدا فرمود: «همه این ها را از کتاب خدای عز و جل می دانم که فرمود: «تبیانا لکل شی». (اصول کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 57)
طبق این نظر به راحتی می توان گفت بسیاری بلکه تمام علوم به نوعی در قرآن مورد اشاره قرار گرفته که برخی را می توانند علماء استخراج کنند ولی برخی دیگر را باید امامان معصوم (ع) بیان نمایند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد