خانه » همه » مذهبی » دعوت به اسلام-هدایت کافر

دعوت به اسلام-هدایت کافر

توجه به چند نکته مفید است: 1- به هیچ وجه تحت فشار قرار نگیرد تا شوقش به شناخت اسلام از بین نرود.
2- در ابتدا به عقاید او حمله نشود.
3- سطح توانایى و استعداد او در درک معارف دینى، مورد توجه بوده و براساس آن کتاب هایى معرفى شود.
4- به میل و ذوق او در مباحث توجه شود و متناسب با آن کتاب هایى پیشنهاد شود. مثلاً میل او به مباحث عقلى است. از کتاب هاى استدلالى مثل کتاب هاى شهید مطهرى و استاد مصباح استفاده شود و اگر به مباحث معنوى عرفانى و اخلاقى علاقه دارد کتاب هاى متناسب با آن معرفى گردد.
5- آشنایى با معارف اصیل اسلامى از طریق قرآن و روایات اهل بیت یکى از بهترین راه هاى دعوت به اسلام مى باشد. لذا با توجه به آگاهى شخص، او را با معارف قرآن و روایات به خصوص نهج البلاغه و مضامین عالى دعاها آشنایش کنید.
با توجه به تذکرات بالا کتاب هاى زیر معرفى مى گردد:
1- علامه سید محمد حسین طباطبایى، آموزش عقاید و دستورهاى دینى، انتشارات بنیاد جانبازان تهران (این کتاب با بیانى ساده معارف اسلامى را توضیح داده است).
2- شهید مطهرى، مجموعه مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى، انتشارات صدرا تهران (این کتاب مباحث را در سطح وسیع تر از کتاب قبل طرح نموده است).
3- مصباح یزدى، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامى
کتاب هاى دیگر شهید مطهرى و استاد مصباح به خصوص معارف قرآن استاد مصباح یزدى در سطح عالى تر بسیار مناسب است.
ضمنا می توانید سایت هایی را به ایشان معرفی نمایید که خود ایشان در مورد اسلام تحقیق کند.
برای آشنایی با این سایت ها به آدرس های زیر مراجعه نمایید.
www.shiasearch.net
www.noornet.net
www.noorsoft.org
www.hawzah.net
www.aalulbayt.org
www.balagh.net
www.tebyan.net
www.IslamicDatabank.com
باید بدانیم آنچه دل ها و قلب های حق جو را به سوی اسلام کشانده و می کشاند در وهله اول رفتار و منش پیامبر گونه است که باعث می شود آنان با دینی معقول و عقلانی روبرو می شوند، رفتاری که خداوند، پیامبر را بدان خاطر «اسوه حسنه» نامید و هر مسلمانی نیز باید چون او باشد.
چیزی که در اینجا به نظر می رسد این است که: اگر امکان برخورد حضوری با چنین فردی برایتان ممکن است اولا سعی کنید با رفتار و اعمال اسلامی خودتان او را به عقاید و نظریاتی که به شما چنین آموزه هایی را آموزش داده است، علاقه مند کنید. همان طور که حضرت علی علیه السلام -که هیچ گاه زیر بارظلم و ستمی نمی رفتند- در مسیری با فردی یهودی همسفر شدند با آن که هر دو از مقصد یکدیگر آگاه شدند اما چون به دو راهی رسیدند که باید از هم جد اشدند حضرت علی علیه السلام چند گاهی آن فرد یهودی را همراهی کردند، آنگاه که فرد یهودی پرسیدند: مگر مسیر شما آن طرف نیست؟ امام فرمودید: چرا اما دین ما توصیه می کند که چون با کسی همراه شدید بلا فاصله از او جدا نشوند و مقداری از راه را نیز بدرقه اش کنید. خوب چنین عملی هر فردی را به فکر وا می دارد تا در مورد چنین مکتب اعتقادیی، تأمل و تفکر کند و نسبت بدان بی تفاوت نباشد. حال شما هم بعد از چنین کاری می توانید با او گفتگو بنشینید که در ادامه از آن سخن خواهیم گفت.
اما اگر امکان برخورد حضوری با وی برایتان ممکن نیست، در وهله سعی نکنید، عقیده و نظر خودتان را به او تحمیل کنید و افکار و باورهای او را به سخره بگیرند چرا که چنین کاری بازتاب معکوس دارد زیرا او نیز در مقابل گفته های عقلانی و به حق شما هم موضع گیری می نماید علاوه بر این که در اسلام هیچ گاه اجازه داده نشده تا کسی را به زور وادار به مسلمانان شدن نماییم.
حال اگر قرار شد گفتگو کنید می توانید بحث را از مبداء و معاد شروع کنید. چرا که اینها پرسش ها اند که همواره ذهن انسان را به خود مشغول دانسته اند، اینکه از کجا آمده ام؟ به کجا می روم؟ و که مرا آورد؟
سالها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهره چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
حتی اگر هم چون ماتریالیست ها به این برسیم که از اول فقط ماده بوده هر چند درمقیاس بسیار کم و با فشردگی بسیار زیاد، باز هم می توان پرسید که این ماده از کجا آمده است؟
آنگاه که ذهن او را بدین مطلب معطوف ساختیم، جواب های او را مورد ارزیابی قرار می دهیم البته با کمال ملایمت و ادب و بدون هیچ گونه تعصبی، ممکن است جواب های او نهایتا به چیزی ماورأی منتهی شود که می توانید بگوید: ما با شما بر سر نام که دعوا و بحث نداریم خوب ما آن را خدا می نامیم و شما مثلا ماده ماورآی.
پس از آن معاد سخن بگوئید که واقعا زندگی ما سرانجامش چه می شود؟ آیا این همه رنج را برای هیچی تحمل می کنیم. آیا سالها رنج درس خواندن و کارکردن را به جان می خریم و چون زمان بهره برداری می رسد مرگ ما را به وادی فنا می برد؟ که اگر چنین باشد زندگی، چیزی تهوع آور است و چه بهتر که خود به این زندگی خاتمه دهیم تا به رنجش را بکشیم و نه خود را به سرابش دلخوش داریم.
پس از آن صفات خداوند، عدالت او، سخن بگوئید، تا دریابد که خدایی را که می ستاییم چه گونه خدایی است. و نهایتا بحث را به ارتباط انسان با خدا معطوف دارید و بحث نبوت و امامت را پیش بکشید و به اینجا برسیم که این خدا در همه حال ما را رها نکرده است و از ما در دوست تر مان دارد.
البته کار اصلی شما در مرحله اول ایجاد سؤالاتی است که او را به فکر وا دارد و پس از آن در مورد جواب های که دین اسلام بدانها می دهد گفتگو کنید.
در آخر توصیه می کنیم که سعی کنید عالمانه و عاقلانه وارد بحث شویم و اگر دیدیم که خدایی ناکرده دانسته هایمان ناکافی است و توان دفاع عاقلانه و عقل پذیر را نداریم وارد بحث نشویم. چرا که همان گونه که یک دفاع و گفتگوی عالمانه می تواند تأثیری شگرف در گرایش افراد سالم داشته باشد، یک دفاع نابخردانه نیز می تواند تأثیری زیاد در روی گردانی از آن داشته باشد.
و توصیه دیگر این که بهتر است با فرد یا استادی یا نهادی که به مسائل دینی و کلامی آشنایی کامل دارد در ارتباط باشید و به طور پیوسته گفتگوهای رد و بدل شده میان خود و این فرد و حالات روحی او را به آن فرد اطلاع دهید تا وی نیز شما را راهنمایی نماید چرا که وارد شدن در این راه بسیار خطیر و حساس است و امکان لغزش هر لحظه وجود دارد.
طی مرحله عشق بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی

دعوت به اسلام-هدایت کافر

توجه به چند نکته مفید است: 1- به هیچ وجه تحت فشار قرار نگیرد تا شوقش به شناخت اسلام از بین نرود.
2- در ابتدا به عقاید او حمله نشود.
3- سطح توانایى و استعداد او در درک معارف دینى، مورد توجه بوده و براساس آن کتاب هایى معرفى شود.
4- به میل و ذوق او در مباحث توجه شود و متناسب با آن کتاب هایى پیشنهاد شود. مثلاً میل او به مباحث عقلى است. از کتاب هاى استدلالى مثل کتاب هاى شهید مطهرى و استاد مصباح استفاده شود و اگر به مباحث معنوى عرفانى و اخلاقى علاقه دارد کتاب هاى متناسب با آن معرفى گردد.
5- آشنایى با معارف اصیل اسلامى از طریق قرآن و روایات اهل بیت یکى از بهترین راه هاى دعوت به اسلام مى باشد. لذا با توجه به آگاهى شخص، او را با معارف قرآن و روایات به خصوص نهج البلاغه و مضامین عالى دعاها آشنایش کنید.
با توجه به تذکرات بالا کتاب هاى زیر معرفى مى گردد:
1- علامه سید محمد حسین طباطبایى، آموزش عقاید و دستورهاى دینى، انتشارات بنیاد جانبازان تهران (این کتاب با بیانى ساده معارف اسلامى را توضیح داده است).
2- شهید مطهرى، مجموعه مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى، انتشارات صدرا تهران (این کتاب مباحث را در سطح وسیع تر از کتاب قبل طرح نموده است).
3- مصباح یزدى، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامى
کتاب هاى دیگر شهید مطهرى و استاد مصباح به خصوص معارف قرآن استاد مصباح یزدى در سطح عالى تر بسیار مناسب است.
ضمنا می توانید سایت هایی را به ایشان معرفی نمایید که خود ایشان در مورد اسلام تحقیق کند.
برای آشنایی با این سایت ها به آدرس های زیر مراجعه نمایید.
www.shiasearch.net
www.noornet.net
www.noorsoft.org
www.hawzah.net
www.aalulbayt.org
www.balagh.net
www.tebyan.net
www.IslamicDatabank.com
باید بدانیم آنچه دل ها و قلب های حق جو را به سوی اسلام کشانده و می کشاند در وهله اول رفتار و منش پیامبر گونه است که باعث می شود آنان با دینی معقول و عقلانی روبرو می شوند، رفتاری که خداوند، پیامبر را بدان خاطر «اسوه حسنه» نامید و هر مسلمانی نیز باید چون او باشد.
چیزی که در اینجا به نظر می رسد این است که: اگر امکان برخورد حضوری با چنین فردی برایتان ممکن است اولا سعی کنید با رفتار و اعمال اسلامی خودتان او را به عقاید و نظریاتی که به شما چنین آموزه هایی را آموزش داده است، علاقه مند کنید. همان طور که حضرت علی علیه السلام -که هیچ گاه زیر بارظلم و ستمی نمی رفتند- در مسیری با فردی یهودی همسفر شدند با آن که هر دو از مقصد یکدیگر آگاه شدند اما چون به دو راهی رسیدند که باید از هم جد اشدند حضرت علی علیه السلام چند گاهی آن فرد یهودی را همراهی کردند، آنگاه که فرد یهودی پرسیدند: مگر مسیر شما آن طرف نیست؟ امام فرمودید: چرا اما دین ما توصیه می کند که چون با کسی همراه شدید بلا فاصله از او جدا نشوند و مقداری از راه را نیز بدرقه اش کنید. خوب چنین عملی هر فردی را به فکر وا می دارد تا در مورد چنین مکتب اعتقادیی، تأمل و تفکر کند و نسبت بدان بی تفاوت نباشد. حال شما هم بعد از چنین کاری می توانید با او گفتگو بنشینید که در ادامه از آن سخن خواهیم گفت.
اما اگر امکان برخورد حضوری با وی برایتان ممکن نیست، در وهله سعی نکنید، عقیده و نظر خودتان را به او تحمیل کنید و افکار و باورهای او را به سخره بگیرند چرا که چنین کاری بازتاب معکوس دارد زیرا او نیز در مقابل گفته های عقلانی و به حق شما هم موضع گیری می نماید علاوه بر این که در اسلام هیچ گاه اجازه داده نشده تا کسی را به زور وادار به مسلمانان شدن نماییم.
حال اگر قرار شد گفتگو کنید می توانید بحث را از مبداء و معاد شروع کنید. چرا که اینها پرسش ها اند که همواره ذهن انسان را به خود مشغول دانسته اند، اینکه از کجا آمده ام؟ به کجا می روم؟ و که مرا آورد؟
سالها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهره چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
حتی اگر هم چون ماتریالیست ها به این برسیم که از اول فقط ماده بوده هر چند درمقیاس بسیار کم و با فشردگی بسیار زیاد، باز هم می توان پرسید که این ماده از کجا آمده است؟
آنگاه که ذهن او را بدین مطلب معطوف ساختیم، جواب های او را مورد ارزیابی قرار می دهیم البته با کمال ملایمت و ادب و بدون هیچ گونه تعصبی، ممکن است جواب های او نهایتا به چیزی ماورأی منتهی شود که می توانید بگوید: ما با شما بر سر نام که دعوا و بحث نداریم خوب ما آن را خدا می نامیم و شما مثلا ماده ماورآی.
پس از آن معاد سخن بگوئید که واقعا زندگی ما سرانجامش چه می شود؟ آیا این همه رنج را برای هیچی تحمل می کنیم. آیا سالها رنج درس خواندن و کارکردن را به جان می خریم و چون زمان بهره برداری می رسد مرگ ما را به وادی فنا می برد؟ که اگر چنین باشد زندگی، چیزی تهوع آور است و چه بهتر که خود به این زندگی خاتمه دهیم تا به رنجش را بکشیم و نه خود را به سرابش دلخوش داریم.
پس از آن صفات خداوند، عدالت او، سخن بگوئید، تا دریابد که خدایی را که می ستاییم چه گونه خدایی است. و نهایتا بحث را به ارتباط انسان با خدا معطوف دارید و بحث نبوت و امامت را پیش بکشید و به اینجا برسیم که این خدا در همه حال ما را رها نکرده است و از ما در دوست تر مان دارد.
البته کار اصلی شما در مرحله اول ایجاد سؤالاتی است که او را به فکر وا دارد و پس از آن در مورد جواب های که دین اسلام بدانها می دهد گفتگو کنید.
در آخر توصیه می کنیم که سعی کنید عالمانه و عاقلانه وارد بحث شویم و اگر دیدیم که خدایی ناکرده دانسته هایمان ناکافی است و توان دفاع عاقلانه و عقل پذیر را نداریم وارد بحث نشویم. چرا که همان گونه که یک دفاع و گفتگوی عالمانه می تواند تأثیری شگرف در گرایش افراد سالم داشته باشد، یک دفاع نابخردانه نیز می تواند تأثیری زیاد در روی گردانی از آن داشته باشد.
و توصیه دیگر این که بهتر است با فرد یا استادی یا نهادی که به مسائل دینی و کلامی آشنایی کامل دارد در ارتباط باشید و به طور پیوسته گفتگوهای رد و بدل شده میان خود و این فرد و حالات روحی او را به آن فرد اطلاع دهید تا وی نیز شما را راهنمایی نماید چرا که وارد شدن در این راه بسیار خطیر و حساس است و امکان لغزش هر لحظه وجود دارد.
طی مرحله عشق بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد