نسبت به مرحله انگیزش توبه: وسوسه شیطان این گونه شکل می گیرد که «تو فرصت داری! تو نمی توانی!… اما لطف خداوند ندا می دهد:
بازآی بازآی هر آنچه هستى بازآیگر کافر و گبر و بت پرستى بازآی
این درگه ما درگه نومیدى نیست صدبار اگر توبه شکستى بازآی
در این مرحله انسان باید هر چند گناه تکرار شده باشد، باز هم توبه کند و «نا امید» نشود.
اما نسبت به مرحله پذیرش توبه، چون انسان موفق به توبه شده وسوسه شیطان به صورت ایجاد «غرور» و اکتفا به مراحل اولیه توبه شکل می گیرد.
در صورتی که خداوند در دل مؤمنان بیم ایجاد می کند و به آنان توصیه می کند که در مقام جبران حق الناس و حق الله برآیند و دیر به اطمینان می رسند تا رسوبات گناه به طور کامل زدوده شود و لذت ایمان و فضایل در وجود انسان عمق پیدا کند. بنابراین انسان باید همیشه حالت میان امید و بیم را داشته باشد و به خصوص در مراحل اولیه کفه امید او بیشتر باشد تا وسوسه های شیطان در ناامیدی او غلبه نکند و بداند همین قدر که از گناه تنفر دارد نشانه قبولی توبه است.
جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطلب زیر جلب می کنیم:
احساس خجلت و شرمندگی در برابر خداوند نسبت به پیشینه های سوء خود از بهترین حالات روحی و معنوی و زمینه ساز توبه و جلب رحمت و عنایت پروردگار است. البته ضمن آن که انسان همواره باید از گذشته های سوء نگران و نسبت به آینده خود نیز بیمناک باشد در عین حال این خوف و اندوه هرگز نباید به گونه ای باشد که انسان را مأیوس و ناامید سازد. چه این خود گناهی کبیره و دامی ابلیسی است. خداوند منان رحمتی بی پایان دارد و از همه بندگان گنهکار خود دعوت نموده است که به او التجا نموده و به سوی رحمت بیکرانش دست نیاز بگشایند و وعده داده است که اگر توبه نموده و دست از زشتی ها بشویند همه گناهان را خواهد بخشید و آنان را مشمول لطف و کرم بی منتهای خود خواهد کرد.
برای مبارزه با گناه و هواهای نفسانی رعایت چند نکته لازم است و از آنجا که افراد از نظر روحیه و فکر متفاوت هستند برخی از نکات برای بعضی از اشخاص کاربردی تر می باشد و تشخیص این مطلب با خود شما است.
یک) کوچک نشمردن هیچ گناهی هرچند به نظر صغیره باشد.
دو) عزم جدی و آهنین بر ترک معصیت و مراقبت جدی و دائمی نسبت به تمام افعال خود.
سه) شرط نمودن با خدا مبنی بر ترک معصیت و هم چنین از او استعانت جستن.
چهار) هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن .
جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس، از همان خاکریز اول است .
قرآن مجید در وصف پارسایان می فرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون; پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند همان دم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند» (اعراف, آیه 201)
پنج) مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوء و وخیم گناه. (در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد بسیار نافع و لازم است)
شش) خود را همواره در محضر حق تعالی دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن.
هفت) استمداد از خداوند و دعا و نیایش که فرمود: «اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید» (و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء)(نور، آیه 21)
هشت) جایگزین سازی اعمال و عادات نیکو; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. «ان الحسنات یذهبن السیئات»(هود، آیه 114) ; خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.
نه) توجه به چهره کریه و زشتی واقعی گناهان.
ده) برای ترک معاصی لازم است در بسیاری از موارد انسان از مکروهات و چه بسا از برخی مباحات نیز چشم پوشد تا او را به انجام زشتی ها نزدیک نسازند.
یازده) در حد ممکن دوری جستن از مکان ها و شرایطی که آدمی را به گناه ترغیب می نماید.
دوازده) تقویت اراده از راههای معقول و مشروع نظیر روزه داری در ایام خاص (دوشنبه یا پنجشنبه هر هفته).
سیزده) محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن.
چهارده) مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی و …
پانزده) ذکر و یاد خدا
عصاره آنچه تا حال مطرح شد ذکر و یاد خداوند است.
ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است، پس ذاکر خود را در مشهد و محضر خدا حاضر می بیند و از کمال قرب بهره مند می شود. در نتیجه بر محور حیااز بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می کند.
این که انسان «حیا» را سرلوحه افکار و اعمال خود قرار دهد از مهمترین اهداف تربیتی اسلام شمرده می شود. خداوند در اولین آیات نازل شده بر پیامبر – صلی الله علیه و آله – روی این اصل تربیتی تاکید بسیار نموده، آنجا که می فرماید: آیا انسان نمی داند ( و حیا نمی کند) از این که خدا او را می بیند؟ (الم یعلم بأن الله یری)(علق، آیه 14)
مومن با این ویژگی در مصاف با اهریمن درون و بیرون که او را به هوی فرا می خواند و بساط هوس را را به روی او می گشاید، (بر آنها) پیروز می شود به طوری که برای دفع هر خطر آلودگی به گناه محفوظ می ماند یا برای رفع گناه مرتکب شده، تائبانه کوشش می کند. از سوی دیگر شیطان که عامل نسیان و غفلت از حق است با ذکر خدا رانده می شود. پس ذکر و یاد خدا یکی از دو اثر مثبت را خواهد داشت: یکی آن که مانع غفلت است و به اصطلاح جنبه دفع خطر دارد و دیگر آنکه نسیان پدید آمده را به توجه تبدیل می کند و به تعبیری جنبه رفع خطر دارد.
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد. از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است. «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»(احزاب، آیه 41)
یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شبها سوره واقعه را بخوانید. در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)
به قول حافظ (علیه الرحمه):
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باکدیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
مطالعه کنید: شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور)
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا ; خداوند همه گناهان را می آمرزد».
اولین مرحله توبه و سلوک به سوى خدا، گناه زدایى است. چون گناه نه تنها مایه ورود به جهنم است؛ بلکه مانع انجام دادن کار خیر در دنیا نیز خواهد شد. در تطبیق و تفسیر گناه با دقت و تأمّل بیشتر، معانى لطیف ترى نصیب انسان مى شود؛ به گونه اى که مکروهات و حتّى مباحات نیز براى برخى گناه، به شمار مى آید. البته نه گناهى که موجب سقوط در جهنم باشد؛ بلکه به این معنا که اگر آن را انجام بدهد، از فضایل محروم مى شود. به طور کلى هر مرتبه پایین نسبت به عالى، حجاب مى شود تا به اسما و اوصاف الهى برسد که در آنجا سخن از حجاب نورى است. اینجا است که معصوم(ع) در مناجات شعبانیه چنین مى خواند: «الهى هَب لى کَمالَ الانقطاعِ الیک و اَنر ابصارَ قُلوبنا بِضیاء نظرها الیک حتّى تخرقَ ابصارَ القُلوبِ حُجب النور؛ خدایا! کمال و نهایت توجه به خودت را نصیب من بگردان (مرا از غیر خودت منصرف ساز و سمت و سویم را به طرف خودت بنما) و چشم دلم را به وسیله روشنى نگاهت، منور و نورانى ساز تا اینکه چشم دلم، حجاب هاى نورانى را دریده و متصل به رحمت تو گردد» (مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.)
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى دهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید» (نور(24)، آیه 31.)
توبه گاهى رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبهکار از معصیت خود دست بردارد. گاهى توبه به معناى پرهیز از «ترک مستحب و اولى» است یعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامى به این است که مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:
1. حق الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
2. حق النفس؛ امام سجاد(ع) در رساله حقوق مى فرماید: حق نفست این است که آن را در طاعت خدا به کار برى.
3. حق الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند.
«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مى دهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مى فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الى الله توبةً نصوحاً» (تحریم(66)، آیه 8.)
اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش هاى گذشته بخشوده مى شود و انسان توبه کننده به منزله بى گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21.)
ویژگى هاى توبه خالص
یکى از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب واجد سه ویژگى باشد:
1. از اینکه توبه اش پذیرفته نشود، باید بترسد.
2. امید داشته باشد که توبه اش پذیرفته شود.
3. اطاعت و بندگى خدا را ادامه دهد: «عسى ربکم ان یُکفّر عنکم سیّئاتکم».
در قرآن کریم رجوع و هجرت انسان به سوى خدا به «فرار» نیز تعبیر شده است؛ چنان که مى فرماید: «فَفِرّوا الى اللّه؛ به طرف خدا هجرت و فرار کنید» (ذاریات (51)، آیه 5.) دستور فرار به قلعه توحید، متوجه همه حتى معصومین(ع) است و اختصاص به مشرکان، اهل کتاب و مسلمانان عادل یا فاسق (تبهکار) نمى شود. البته کسانى که خیلى دورند، باید تلاش بیشترى بکنند تا خود را به مرکز قلعه امن برسانند. فرار از خود و رجوع به طرف خدا، چندین مرحله دارد: جاهلان باید از جهل به علم فرار کنند و احکام الهى را فرا بگیرند، وقتى به علم رسیدند، باید از علم حصولى – با عمل به دانسته هاى خود به علم حضورى برسند. هنگامى که به علم حضورى رسیدند و «علم الیقین» آنان «عین الیقین» شد، باز هم باید از این مرحله صعود کرده و «فرار» را ادامه دهند تا از «عین الیقین» به «حق الیقین» برسند. همین طور سیر را ادامه دهند تا آنجا که چیزى را جز حق مشاهده نکنند (به توحید خالص دست یابند).
پس توقف در هیج مرحله اى، روا نیست و همه موظف و مکلّف به توبه هستند. سر توبه این است که تائب دائماً در بیم و امید است، نه یقین دارد که گذشته و خطاهایش بخشیده شده و نه ناامید از بخشش و رحمت الهى است. این خوف و رجا، همان تزکیه روح یا جهاد اکبر است.
البته با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه از فضل و لطف الهى، بین فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردى که از ابتدا مراقب بوده که به گناه آلوده نگردد، تفاوت وجود دارد و برخى از بزرگان گفته اند: فردى که گناه نکرده، مانند صفحه کاغذ سفیدى است که چیزى بر آن نوشته نشده است؛ ولى فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، همانند کاغذ سفیدى است که بر آن چیزى نوشته باشند و بعد آن را پاک کنند؛ یعنى، به هر حال بین این دو تفاوت وجود دارد.
براى آگاهى بیشتر ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».
نکته دیگری که باید مد نظر قرار دهید این است که اولا از توبه و تکرار آن هراسی نداشته باشید و اگر غفلت شما را گرفت و مرتکب خطا و گناه شدید مجددا توبه کنید و از خداوند طلب آمرزش نمایید و ثانیا هیچ گاه از لطف و رحمت بی منتهای خداوند مأیوس نشوید ولو اینکه صدها بار توبه کرده اید و دوباره شکست خورده اید چون یکی از دام های شیطان ایجاد یأس و ناامیدی از رحمت و بخشش خداوند است و ثالثا توجه داشته باشید که نردبان ترقی را باید به تدریج طی کرد و لازمه این کار مبارزه دائمی با شیطان و نفس اماره است و این مبارزه که همان جهاد اکبر است تا پایان عمر باید دامه پیدا کند زیرا شیطان هیچگاه دست بردار نیست.
=====================================
در مورد نگاه به نامحرم توجهتان را به مطالب زیر جلب می نماییم:
کنترل چشم تابعى از روح تقواست که اگر در آدمى پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهى که صددرصد گناه نکردن در تمام زندگى را تضمین کند براى افراد عادى بشر چیز سهلى نیست؛ زیرا انسان موجودى مختار و داراى تمایلات گوناگون است. و با عزمى آهنین و مبارزه اى دائمى و تدریجى با نفس مى توان به چنین جایگاه رفیعى دست یافت. موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولى هیچ یک را تضمین قطعى نمى توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
1) مطالعه پیوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قیامت و جدیت در ترس از عوالم پس از مرگ.
2) مطالعه پیرامون عواقب وخیم گناهان.
3) ارتباط پیوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و … ولیکن با توجه و حال.
4) داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمى، توبه و استغفار.
5) دورى از عواملى که انسان را به گناه متمایل مى سازد؛ مانند محیط هاى آلوده به گناه.
6) از بین بردن زمینه هاى گناه؛ مثلاً کسى که انحرافات جنسى دارد باید هرچه سریع تر ازدواج کند.
7) نشست و برخاست با انسان هاى مؤمن و خداترس واقعى.
8) جدیت در مبارزه با خواهش هاى نفسانى.
9) توجه به عواقب نگاه به نامحرم.
10) در برخورد با نامحرم سعی کنید به حداقل ارتباط اکتفا کنید. سخن کوتاه بگویید و از اطاله کلام با آنها خودداری کنید.
11) هنگام صحبت کردن به صورت آنها نگاه نکنید و به طور کلی نگاه خود را فرو بیندازید چنانچه قرآن می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم؛ به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و پایین بیندازند» همین دستورالعمل را برای زنان نیز دارد «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن».
12) از قرار گرفتن با نامحرم در یک محیط خلوت که فردثالثی نیست خودداری کنید.
13) آیات و روایاتی که شما را از نگاه به نامحرم توصیه می کند در مقابل چشمان خود و جلوی چشم خود نصب کنید.
14) جملات مربوط به گناه و پیامدهای گناه را جلوی خود نصب کنید و هر از چند گاهی آن جملات را تغییر دهید و جملات جدیدتر با الفاظ دیگری را جایگزین کنید و سعی کنید این جملات را هر روز چند بار بخوانید.
بهترین راه منصرف کردن نگاه و دید و یا بازداشتن نگاه از تیزى و خیره نمودن است. حضرت على(ع) فرمود: «کسى که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودى در امان ماند»، (غرر الحکم، ص 9122 – 9125).
هم چنین مى فرماید: «هر که نگاه هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود»؛ «کسى که عنان چشم خود را رها کند، زندگى اش را به زحمت مى اندازد»؛ «کسى که نگاه هایش پیاپى باشد، حسرت هایش دائمى و پیاپى خواهد بود»، (تحف العقول، ص 97)
و نیز فرمود: «بسا هوسى از نیم نگاهى حاصل است»، (بحارالانوار، ج 71، ص 293).
در قرآن کریم آمده است: «اى پیامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو که در مقابل نامحرم چشم هاى خود را بپوشانند و نگاه خیره نکنند»، (نور، آیات 31 – 30).
15) تقویت اراده و استفاده از یک برنامه اخلاقی محاسبه نفس (تشویق و تنبیه) خواهد توانست به تدریج به کنترل دقیق و کامل چشم بیانجامد بنابراین توصیه می شود هر روز صبح با خود عهد کنید امروز به نامحرم نگاه نمی کنم ولی اگر نگاه شهوت آلود کردم خود را جریمه خواهم کرد. در طی روز نیز مراقب همین عهد خود با خود باشید. در پایان روز نیز به محاسبه رفتار و نگاه های خود بپردازید، اگر موفق بودید خود را تشویق کنید و شکر خدا کنید و اگر در مواردی مرتکب خلاف شدید از خداوند عذرخواهی کنید و برنامه تنبیهی تان را به اجرا گذارید. این برنامه عملی را هر روز پیاده کنید و پیگیری کنید. مطمئن باشید به تدریج خواهید توانست چشم تان را کنترل کرده و موارد خطا را کاهش دهید.
البته ناگفته نماند کنترل چشم از نگاه حرام کاری است مشکل ولی ممکن و شدنی. این کار نیز مثل هر کار دشوار دیگری با تمرین و جدیت و مراقبت و اراده قوی آسان و راحت می شود چون: کار نیکو کردن از پر کردن است.
بزرگان پس از سال ها کوشش و تربیت و ریاضت علمی و عملی از جوانی و ارتباط با بزرگان اهل کمال و انس با اهل معرفت و پیمودن فراز و نشیب های فراوان به این مرحله از تسلط بر نفس و کنترل قوا و اعضا و خواهش ها رسیده اند که می توانند نگاهی عاری از گناه و حرمت داشته باشند. این کاری نیست که بدون آگاهی های نظری و علمی و بدون تکرار و تمرین و افتادن و برخاستن ممکن و عملی باشد. اگر انسان از نظر علمی و بینش به خوبی درک کند که عالم محضر خداوند است و باور کند هیچ امری از ما و اعمال و حرکات ما از دید الهی پنهان نیست و این مطلب را بارها و بارها به خود بفهماند و به نفسش تلقین کند تا به مرحله لمس و احساس و باور قلبی برسد. ترک خلاف و عملی که موجب ناخشنودی خداوند است کاری ممکن و شدنی می باشد.
پیامبر بزرگ اسلام(ص) در حدیثی می فرماید: «یابن آدم… و ان نازعک بصرک الی بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق؛ فرزند آدم!… اگر چشمت بخواهد تو را به نگاه حرام بکشاند من دو پلک در اختیار تو قرار داده ام، پس آنها را فرو بند» (تکالیف گوش و چشم و زبان، یوسف صدیق عریانی).
و نیز پیامبر(ع) می فرماید: «هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر سه چشم؛ چشمی که از خوف خداوند بگرید و چشمی که از محارم الهی بسته گردد و چشمی که در راه خدا بیدار بماند».
حضرت صادق(ع) در حدیثی نورانی می فرماید: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم من ترکها لله عزوجل لا لغیره اعقبه امنا و ایمانا یجد طعمه؛ نگاه ناروا تیری مسموم از تیرهای شیطان است. هر کس آن را تنها به خاطر خدا ترک کند، خداوند آرامش و ایمانی به او می دهد که طعم گوارای آن را در خود می یابد» (همان).
امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «هر کس چشمش را آزاد بگذارد، حسرتش زیاد می گردد» (بحارالانوار، ج 14، ص 38).
با سلاح مراقبه و مواظبت و آمادگی درونی و نفسانی و توکل بر خداوند و سپردن دل و روح خود به خداوند از دستبرد شیطان می توان محفوظ ماند. علاوه بر این اگر انسان با وجود مواظبت و پاسداری از دل و چشمش گاهی فریب خورد و نگاهی نا به جا انداخت، می تواند با توبه فوری، این خطا را جبران کند و اثر سوء آن را از جان و روحش پاک کند و هر چند این افتادن و برخاستن و خطا کردن و توبه نمودن نیز تکرار شود از پای نیفتد و نهراسد تا به درجه ای برسد که احساس کند مالک و اختیار دار نفس و اعضا و چشم خود شده و می تواند به راحتی از دیدن ناروا ،چشم فرو بندد.
مهم این است که نگاه حرام به صورت عادت در نیاید و قبح آن شکسته نگردد، یعنی باید هوشیار باشد و از دل و چشم خود نگهبانی دهد و اگر گرفتار خطا شد با سلاح توبه دشمن را ناکارا کند. چون اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظره ای نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان می شود و در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است: برگرداندن صاحب عادت از عادتش مانند معجزه است (بحار، ج 14، ص 38).
اگر انسان به خوبی بفهمد که بسیاری از آلودگی ها و انحرافات از یک نگاه ناروا که نگاه های بعدی را به دنبال داشته و استغفار و توبه ای همراه آن نبوده، سرچشمه گرفته، همین فکر در عاقبت شوم آن عامل کنترل بسیار مهمی است که انسان بیدار و مؤمن و هوشیار را کنترل و حفظ می کند.
اما درباره حساسیت تان نسبت به موسیقی مطرب باید به عرضتان برسانیم که هر چند خود ارزشمند است و باید خداوند متعال را شاکر باشید که تمایلی به آن ندارید ولی برای بررسی علل و عوامل آن و دوگانگی به وجود آمده اطلاعات بیشتری از گذشته و حال شما در دست داشته باشیم و نمی توان اظهار نظر قطعی کرد. امید است بتوانید با عزمی راسخ و اراده ای محکم مشکل اول را حل نمایید. که در آن صورت دوگانگی از بین خواهد رفت و چشم همچون گوشتان نسبت به محرمات حساس خواهد شد و مسیر صحیح و واحدی را انتخاب کرده و بر طبق آن عمل خواهید نمود. البته با استعانت از خداوند متعال و بهره گرفتن از توجهات خاص ائمه اطهار(ع).