لعن به معناى دور بودن از رحمت الهى است.قاموس قرآن، ج 6، ص 60. این واژه، بارها در قرآن آمده است و کفار، مشرکان، منافقان، تحریف کنندگان حق و جهنمیان، از جمله لعن شدگان بوده اند.عمل لعنت هم به خداوند متعال و هم به فرشتگان و هم به انبیاء و هم به مردم نسبت داده شده است. براى نمونه، مى توانید به بقره (2)، آیات 88، 89، 159 و 161؛ آل عمران (3 )، آیه 87؛ نساء (4)، آیات 46، 47، 51، 94 و 118؛ مائده (5)، آیات 13، 60، 64 و 78؛ اعراف (7)، آیات 138 و 144 و… اشاره کرد. یکى از آیاتى که در آن به لعن دشمنان الهى تصریح شده است، این آیه است: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً»؛احزاب (33)، آیه 57. «کسانى که خدا و رسولش را اذیت کنند، خدا در دنیا و آخرت، آنها را نفرین مى کند و عذابى با ذلت، آنها را در مى یابد». تفسیر این آیه، مى تواند پاسخى به علت لعن برخى اصحاب باشد. براى روشن شدن موضوع، به نکات زیر توجه کنید:
1. در این آیه، اذیت و آزار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، در دایره لعن قرار گرفته است؛ یعنى هر کارى که موجب آزار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) شود، همچون شرک، الحاد، تهمت هاى ناروا، مخالفت با دستورات وى، ایجاد مزاحمت براى وى و همچنین اذیت اهل بیت او، از مصادیق اذیت – در این آیه – مى باشندالمیزان، ج 17، ص 421 و 422. و کننده و فاعل آن، مشمول نفرین الهى و عذاب است و ما به پیروى از حضرت حق، موظفیم چنین کسانى را لعن کنیم. در این باره، به برخى روایات، از منابع اهل سنت، مى توان اشاره کرد:
الف) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در اواخر عمر، پس از اعزام سپاه اسامه براى نبرد با رومیان و تخلف برخى از اصحاب، فرمود: «لعن اللَّه من تخلف عن جیش اسامه؛ نفرین خدابر کسى که از لشکر اسامه سر پیچى کند».شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص 29. بدون شک، این لعن، همه کسانى راکه از دستور پیامبر تخلف کردند و با سپاه مذکور به جبهه اعزام نشدند، شامل مى شود.
ب) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اذیت امام على(علیه السلام) را مساوى با اذیت خود مى دانست. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خطاب به عمرو بن شاس الاسلمى فرمود: «یا عمرو اما و اللَّه لقد آذیتنى. فقلت: اعوذ باللَّه ان اوذیک یا رسول اللَّه. قال: بلى من آذى علیاً فقد آذانى؛عمرو! به خدا قسم! مرا آزردى. عمرو مى گوید: عرض کردم: اى پیامبر خدا! به خدا پناه مى برم از این که شما را بیازارم. پیامبر فرمود: بله، آن که على را بیازارد، همانا مرا آزرده است».مسند احمد، ج 3، ص 483؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 422.
ج) پیامبر، آزار فاطمه(علیه السلام) را آزار خود مى دانست و مى فرمود: «اما فاطمهَ بضعة منّى یوذینى ما آذاها؛ فاطمه، پاره تن من است؛ آن که او را آزرده کند، مرا آزرده است».مسند احمد، ج 4، ص 5؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 141؛ سنن ترمذى، ج 5، ص 360؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 159.
د) پیامبر(صلى الله علیه وآله)، آزار حسن و حسین(علیه السلام) را نیز اذیت خود مى شمرد. انس بن مالک مى خواست امام حسن(علیه السلام) را در حالى که کودک بود و بر سینه پیامبر نشسته بود، از وى جدا کند؛ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «ویحک یا انس دع ابنی و ثمرهَ فوادی فانه من آذى هذا فقد آذانی و من آذانی فقد آذى اللَّه ؛مجمع الزوائد، ج 1، ص 284. واى بر تو اى انس! پسرم و میوه دلم را آزاد بگذار؛ هر کس او را آزار دهد، مرا آزرده و هر کس مرا آزار نماید، خدا را آزرده است».
2. اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله)، یکدیگر را لعن مى کردند؛ چنان که عمار، عثمان راسبّ کرد.سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 425.
3. لعن برخى اصحاب، از ویژگى هاى شیعه نیست؛ بلکه اهل سنت نیز برخى از اصحاب را لعن مى کنند؛ آنان، قاتلان عثمان را نفرین مى کنند ابن حزم درباره اصحابى که به قتل عثمان مبادرت کردند، مى گوید: «لعن اللّه من قتله ؛الفِصَل، ج 3، ص 74 و 77. لعن خداوند بر قاتلان او باد».
مسلم نیشابورى در کتاب خود، بابى را با عنوان «افرادى که پیامبر آنان را لعن و نفرین کرده»، ذکر کرده است.صحیح مسلم، ج 5، کتاب البرو الصلة، باب 25، ح 88 – 97.
4. اسلام، اگرچه لعن و نفرین را تجویز کرده است و آن را امرى پسندیده مى شمارد، امّا از سب و دشنام، نهى کرده است و تفاوت این دو نیز روشن است؛ خداوند مى فرماید:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»؛انعام (6)، آیه 108. «و شما مؤمنان بر آنان که غیر خدا را مى خوانند، دشنام ندهید؛ تا مبادا آنها هم از روى دشمنى و جهالت؛ خدا را دشنام دهند».
هر چند ممکن است که مراد این آیه، سب کردن در صورت رو به رو شدن با دشمنان خدا باشد.
1. در این آیه، اذیت و آزار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، در دایره لعن قرار گرفته است؛ یعنى هر کارى که موجب آزار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) شود، همچون شرک، الحاد، تهمت هاى ناروا، مخالفت با دستورات وى، ایجاد مزاحمت براى وى و همچنین اذیت اهل بیت او، از مصادیق اذیت – در این آیه – مى باشندالمیزان، ج 17، ص 421 و 422. و کننده و فاعل آن، مشمول نفرین الهى و عذاب است و ما به پیروى از حضرت حق، موظفیم چنین کسانى را لعن کنیم. در این باره، به برخى روایات، از منابع اهل سنت، مى توان اشاره کرد:
الف) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در اواخر عمر، پس از اعزام سپاه اسامه براى نبرد با رومیان و تخلف برخى از اصحاب، فرمود: «لعن اللَّه من تخلف عن جیش اسامه؛ نفرین خدابر کسى که از لشکر اسامه سر پیچى کند».شهرستانى، الملل و النحل، ج 1، ص 29. بدون شک، این لعن، همه کسانى راکه از دستور پیامبر تخلف کردند و با سپاه مذکور به جبهه اعزام نشدند، شامل مى شود.
ب) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اذیت امام على(علیه السلام) را مساوى با اذیت خود مى دانست. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خطاب به عمرو بن شاس الاسلمى فرمود: «یا عمرو اما و اللَّه لقد آذیتنى. فقلت: اعوذ باللَّه ان اوذیک یا رسول اللَّه. قال: بلى من آذى علیاً فقد آذانى؛عمرو! به خدا قسم! مرا آزردى. عمرو مى گوید: عرض کردم: اى پیامبر خدا! به خدا پناه مى برم از این که شما را بیازارم. پیامبر فرمود: بله، آن که على را بیازارد، همانا مرا آزرده است».مسند احمد، ج 3، ص 483؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 422.
ج) پیامبر، آزار فاطمه(علیه السلام) را آزار خود مى دانست و مى فرمود: «اما فاطمهَ بضعة منّى یوذینى ما آذاها؛ فاطمه، پاره تن من است؛ آن که او را آزرده کند، مرا آزرده است».مسند احمد، ج 4، ص 5؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 141؛ سنن ترمذى، ج 5، ص 360؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 159.
د) پیامبر(صلى الله علیه وآله)، آزار حسن و حسین(علیه السلام) را نیز اذیت خود مى شمرد. انس بن مالک مى خواست امام حسن(علیه السلام) را در حالى که کودک بود و بر سینه پیامبر نشسته بود، از وى جدا کند؛ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «ویحک یا انس دع ابنی و ثمرهَ فوادی فانه من آذى هذا فقد آذانی و من آذانی فقد آذى اللَّه ؛مجمع الزوائد، ج 1، ص 284. واى بر تو اى انس! پسرم و میوه دلم را آزاد بگذار؛ هر کس او را آزار دهد، مرا آزرده و هر کس مرا آزار نماید، خدا را آزرده است».
2. اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله)، یکدیگر را لعن مى کردند؛ چنان که عمار، عثمان راسبّ کرد.سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 425.
3. لعن برخى اصحاب، از ویژگى هاى شیعه نیست؛ بلکه اهل سنت نیز برخى از اصحاب را لعن مى کنند؛ آنان، قاتلان عثمان را نفرین مى کنند ابن حزم درباره اصحابى که به قتل عثمان مبادرت کردند، مى گوید: «لعن اللّه من قتله ؛الفِصَل، ج 3، ص 74 و 77. لعن خداوند بر قاتلان او باد».
مسلم نیشابورى در کتاب خود، بابى را با عنوان «افرادى که پیامبر آنان را لعن و نفرین کرده»، ذکر کرده است.صحیح مسلم، ج 5، کتاب البرو الصلة، باب 25، ح 88 – 97.
4. اسلام، اگرچه لعن و نفرین را تجویز کرده است و آن را امرى پسندیده مى شمارد، امّا از سب و دشنام، نهى کرده است و تفاوت این دو نیز روشن است؛ خداوند مى فرماید:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ»؛انعام (6)، آیه 108. «و شما مؤمنان بر آنان که غیر خدا را مى خوانند، دشنام ندهید؛ تا مبادا آنها هم از روى دشمنى و جهالت؛ خدا را دشنام دهند».
هر چند ممکن است که مراد این آیه، سب کردن در صورت رو به رو شدن با دشمنان خدا باشد.