خدایی که ما را آفرید همان خدایی است که همه چیز ما از اوست و حتی وجودمان را نیز او افاضه کرده است و اندامی که با آن عصیان یا طاعت می کنیم را نیز او داده است و از آن اوست، در واقع او خدایی است که ما را با لطف و عنایت خود از عدم به سرزمین وجود در آورد و لباس وجود به تن ما کرد و هر لحظه نیز اگر لطف و توجه اش از ما روی گردان شود وجود ما یک لحظه خود قادر نیست حیات خویشتن را حفظ کند. حال کسی که این را خوب بداند درک نماید و علمی آگاهانه به رابطه میان مخلوق و خالق داشته باشد، آیا کاری را که انجام می دهد از آن خود می داند؟! چگونه ممکن است این اعمال را از آن خود بداند در حالی که ابزار انجام آنها را خود او به ما داده است و حتی توفیق انجام آنها را او به ما عنایت فرموده است. چنین مخلوقی حق دارد هنوز در انتظار لطف او باشد نه عدل او، چرا که توان نسبت دادن هیچ یک از اعمال خوب را به خود ندارد.
از این نباید جبر فهمید چرا که او ما را مختار آفرید و توان عصیان کردن در مقابل خود را به ما بخشید و به ما این قدرت را داد که اگر بجای اطاعت او از شیطان پیروی کنیم بتوانیم ادعای خدایی کنیم و نمرودوار قصد مبارزه با او را در سر بپروارنیم او به ما اختیار بخشیده تا موجودی آفریده باشد که توان انتخاب بهشت و جهنم را داشته باشد.
فردی که خدا را خوب می شناسد و حتی به گفته وی «راههای آسمان را بهتر از راههای زمینی می داند» که این حکایت از وسعت علم او می کند. چنین فردی بنده وار او را عبادت می کند و حق بندگی را به خوبی بجا می آورد. کسی که بنده ای حقیقی است همواره خود را در مظان اتهام می داند و در تمام لحظات، لطف و رحمت او را انتظار می کشد. و از این رو خوبی هایی که انجام داده را به او نسبت می دهد و بدها را از آن خود می داند.
علاوه بر این که حضرت علی (ع) در مسیر ارشاد بندگان خدا و رساندن مخلوقات به مقام بندگی حقیقی لازم است این گونه بگوید تا دیگر بندگان آموخته و در مقام راز و نیاز بدین نحو با او نجوا بپردازند. در واقع اظهار گناه یا بندگی و طلب عفو و بخشش که در این گفتار ها آمده است برای آموزش به دیگران می باشد. آنچه در دعایی کمیل می خوانیم و یا در دیگر فرمایش ها آن حضرت می بینیم در واقع برای نشان دادن نحوه سخن گفتن با معبود و خالق خود است.
از این نباید جبر فهمید چرا که او ما را مختار آفرید و توان عصیان کردن در مقابل خود را به ما بخشید و به ما این قدرت را داد که اگر بجای اطاعت او از شیطان پیروی کنیم بتوانیم ادعای خدایی کنیم و نمرودوار قصد مبارزه با او را در سر بپروارنیم او به ما اختیار بخشیده تا موجودی آفریده باشد که توان انتخاب بهشت و جهنم را داشته باشد.
فردی که خدا را خوب می شناسد و حتی به گفته وی «راههای آسمان را بهتر از راههای زمینی می داند» که این حکایت از وسعت علم او می کند. چنین فردی بنده وار او را عبادت می کند و حق بندگی را به خوبی بجا می آورد. کسی که بنده ای حقیقی است همواره خود را در مظان اتهام می داند و در تمام لحظات، لطف و رحمت او را انتظار می کشد. و از این رو خوبی هایی که انجام داده را به او نسبت می دهد و بدها را از آن خود می داند.
علاوه بر این که حضرت علی (ع) در مسیر ارشاد بندگان خدا و رساندن مخلوقات به مقام بندگی حقیقی لازم است این گونه بگوید تا دیگر بندگان آموخته و در مقام راز و نیاز بدین نحو با او نجوا بپردازند. در واقع اظهار گناه یا بندگی و طلب عفو و بخشش که در این گفتار ها آمده است برای آموزش به دیگران می باشد. آنچه در دعایی کمیل می خوانیم و یا در دیگر فرمایش ها آن حضرت می بینیم در واقع برای نشان دادن نحوه سخن گفتن با معبود و خالق خود است.