از منظر تیپ شناسى (Typology) اجتماعى، مى توان افراد جامعه را در ارتباط با تعهد و وفادارى به اجراى ارزش هاى دینى دو گروه تقسیم مى شود: 1. اقلیت موافق یا مخالف (بسیار فعّال و تأثیرگذار)؛
2. اکثریت منفعل و تأثیرپذیر.
جهت گیرى مثبت یا منفى اکثریت جامعه درباره ى اجراى ارزش ها و شعائر دینى، تابعى از تفوّق هر کدام از این دو گروه اقلیت بر دیگرى است. اگر در مقطعى گروه مخالف ارزش هاى دینى به حکومت برسد و با مکانیسم هاى مختلف، شروع به ترویج هنجارها و ارزش هایى مخالف ارزشها و هنجارهاى دینى کنند؛ اکثریت جامعه به مرور زمان در سطوح متفاوتى، دست از ارزش هاى دینى برداشته، ناهنجارهاى جدید را به جاى هنجارهاى پیشین مى پذیرد. درست عین همان وضعیتى که در بسیارى از کشورهاى اسلامى (مانند ترکیه و یا ایران زمان پهلوى) رخ داد و بسیارى از افراد سست ایمان، بر اثر ضعف دینى یا تحت تأثیر تبلیغات غربزدگان، به سمت بى حجابى کشیده شدند و زشت ترین صورت آن را در سطح جامعه ى اسلامى، به نمایش گذاشتند؛ تا آن جا که، بسیارى از ارزش هاى اسلامى (مانند حجاب) در سطح جامعه، به صورت نوعى امل گرى و ضدارزشى در زندگى نوین، تلقى مى شد.
اگر در آن زمان عده اى افراد متدیّن، به ارزش هاى اسلامى (مانند حجاب و…) پایبند بودند، تنها به علت کوشش سخت و فعالانه دستگاه هاى مذهبى بود ـ که به رغم تمام محدودیت ها و خفقان ناشى از دین ستیزى نظام پهلوى ـ بازهم چراغ هدایت دین را روشن نگه داشتند و در این راه، درد و رنج شکنجه، زندان و شهادت را به جان خریدند. اگر در مقطعى گروه اقلیت فعّال و تأثیرگذار موافق ارزش هاى دینى، بتوانند اداره ى امور جامعه را در دست گیرند و زمینه هاى تحقق و احیاى معارف و ارزش هاى الهى را در جامعه مهیّا سازند، اکثریت جامعه نیز از این روند تأثیر پذیرفته، پذیراى ارزش هاى دینى مى شوند؛ مانند همان اتفاقى که در بعد از انقلاب اسلامى در سطح جامعه ى ایران افتاد و چهره ى جامعه ى را متحول کرد.
بنابراین همانگونه که مشاهده می نمایید؛ گسترش ارزش های الهی در جامعه ای با دو عامل مهم در ارتباط است یکی تشکیل حکومت دینی توسط نیروهای ارزشی و متدین و دیگری عزم و اراده این نیروها در تعمیق و بسط ارزش های الهی و اگر در زمانی، یکی از این دو عامل نباشد، ارزش های الهی در جامعه کم رنگ می شود و به سوی جایگزینی و تغییر در ارزش ها پیش می رود.
اکنون با توجه به مقدمه فوق، درباره سؤال باید گفت که یکی از مهمترین وظایف و اهداف حکومت اسلامی اجرا و گسترش احکام و ارزش های الهی در جامعه است و اصولا نمی شود حکومتی را اسلامی و دینی نامید بدون آن که آن حکومت هیچگونه دغدغه ای نسبت به اجرای احکام و ارزش های دینی نداشته باشد. از این رو حکومت اسلامی باید قوانین و مقررات الهی را به صورت کاملا رسمی و با استفاده از مکانیزم های قانونی خود به اجرا گذارد و بر اجرای دقیق آنها نظارت کند و همانگونه که در سایر پاسخ های این نامه مشخص شد حجاب یکی از قوانین الهی است و قانون حجاب در جمهوری اسلامی، چیز جدیدی در اسلام نیست و اگر مجازاتی در قانون تعیین شده همان مجازاتی است که در متون و منابع اسلامی برای متخلفین مشخص شده است. اما این که آیا این قانون موفق بوده یا نه؟ بر عملکرد سایر دستگاه های اجرایی و فرهنگی جامعه و مسؤولین آنها باز می گردد که در این زمینه نسبت به قبل از انقلاب اسلامی و شرایط جهانی که در آن قرار داریم و با شدیدترین تهاجم فرهنگی مواجهیم، در مجموع با موفقیت نسبی قابل توجهی روبرو هستیم هر چند کاستی ها و ناکامی هایی نیز وجود دارد که ناشى از عوامل ذیل است:
الف) عوامل درونى: منظور از عوامل درونى، مجموعه مؤلّفه هایى است که به وجود آوردن این پدیده دخالت داشته و ناشى از عملکرد افراد یک جامعه و سیستم سیاسى، اجتماعى و فرهنگى حاکم بر آن است. مهم ترین آنها عبارت است از:
1. از منظر انسان شناختى انسان موجودى است که داراى قدرت اختیار مى باشد، یعنى، هم توانایى انتخاب راه درست و طى کردن مراتب کمال انسانى را دارد و هم توانایى پیروى از امیال و هواهاى نفسانى و طى کردن مدارج انحطاط و سقوط را. قرآن مى فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»، (انسان، آیه 3).
بر این اساس در جامعه اى مانند جامعه اسلامى ما ـ که بسیارى از احکام، ارزش ها و معارف اسلامى براى اداره جامعه تبیین شده و جاى هیچ گونه عذر و بهانه اى نیست ـ بعضى از احکام الهى (مانند حجاب) از سوى برخى افراد نادیده گرفته مى شود، به این اصل و عنصر روان شناختى باز مى گردد. به عبارت دیگر یکى از مهم ترین عوامل بدحجابى در جامعه، پیروى از هواهاى نفسانى است که خود ناشى از ضعف ایمان و تقوا، تزلزل شخصیت است و… مى باشد و در مظاهرى از قبیل تجمل گرایى، خودنمایى در مقابل بیگانگان و… نمود پیدا مى کند. یکى از راه هاى اصلاح جامعه از این معضل، مقابله با عوامل روان شناختى آن و تقویت ایمان و تقواى افراد جامعه و تقویت انگیزه، عزم و اراده آنان در اجراى احکام الهى و موازین و مقررات اسلامى در سطح جامعه مى باشد. قرآن کریم مى فرماید: «انّ الله لا یغیّر ما بقومٍ حتى یغیّروا ما بأنفسهم…؛ خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمى دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند»، (رعد، آیه 11).
2. ریشه هاى تاریخى این مسأله که به اقدامات رژیم پهلوى براى گسترش فرهنگ برهنگى، بى بند و بارى و کشف حجاب بر مى گردد، روند گسترش این معضل، هر چند با وقوع انقلاب اسلامى و فضاى ناشى از دوران دفاع مقدس، تا حد زیادى کنترل شد؛ ولى به دلایل متعددى، رگه ها و ریشه هاى خود را همچنان حفظ نمود و بعد از تغییر محیط ارزشى جامعه و فاصله گرفتن از فضاى معنوى حاصل از انقلاب و دفاع مقدس، دوباره مجال ظهور و بروز پیدا کرد.
3. کوتاهى و بى توجهى برخى از مسؤولان فرهنگى کشور در تثبیت ارزش ها و احکام اسلامى و تعمیق بخشیدن به آن، از وسایل دیگر گسترش بدحجابى است. گفتنى است که به علت وجود مشکلات ناشى از تثبیت انقلاب اسلامى، جنگ تحمیلى، فشارهاى خارجى محاصره هاى گوناگون اقتصادى، سیاسى و… باعث شد که بیشترین وقت و انرژى مسؤولان و دستگاه هاى دولتى به این امور صرف شود و توجه چندانى به مسائل فرهنگى جامعه و اجراى راه کارها و برنامه هایى در جهت تثبیت و تعمیق ارزش ها و احکام اسلامى مبذول نگردد.
4. بعضى از اقدامات انجام گرفته بعد از سال 1368 (از قبیل سیاست هاى پولى و ارزى و…) که به منظور تسریع در روند توسعه و رشد اقتصادى، صنعت و… انجام گرفت، ناخواسته موجب تغییر ارزش هاى جامعه، به سوى هنجارهاى مادى، مدرک گرایى، تجمل پرستى و… گردید.
5. عملکرد منفى و نامطلوب برخى از دستگاه هاى فرهنگى (از جمله وزارت ارشاد و مطبوعات وابسته در سال هاى اخیر) و میدان دادن به افراد و عناصرى که هیچ اعتقادى به نظام اسلامى ندارند و با استفاده از تسهیلات مادى و معنوى وزارت ارشاد و فضاى باز و بدون نظارت جامعه، موجبات نشر و ترویج فرهنگ و ارزش هاى حاکم بر جوامع غرب را فراهم و اوضاع فرهنگى کشور را به شدت مسموم و آلوده نمودند به گونه اى که مقام معظم رهبرى هشدارهاى شدید به مسئولین فرهنگى داده، نارضایتى خود را از عملکرد وزارت ارشاد اعلام نمودند که در نهایت منجر به استعفاى وزیر ارشاد گردید.
6. برخى از افراط و تفریطهایى که در سالهاى اولیه انقلاب و بعد از آن در مبارزه با بى حجابى و بدحجابى شد از قبیل استفاده روش هاى خشونت آمیز و فیزیکى و… باعث به وجود آمدن تنفر و انزجار و بدبینى به این حکم الهى گردید.
7. اجرا نشدن فریضه مهم امر به معروف و نهى از منکر یا نظارت ملى به صورت فراگیر و گسترده و نظام مند از طرف احاد جامعه، که در روایات متعدد ضامن حفظ و سلامت جامعه از فساد، نا امنى و… شمرده شده است.
ب) عوامل بیرونى: مهمترین عامل بیرونى تهاجم فرهنگى گسترده و همه جانبه غرب به ارزش هاى اسلامى و ملّى ما، براى بىهویت نمودن نسل جوان، تضعیف باورهاى عقیدتى در مردم و در نهایت شکست نظام اسلامى در ایران با استفاده از پیشرفته ترین وسایل تکنولوژى ـ اعم از نرم افزارى و سخت افزارى، عناصر وابسته داخل در عرصه هاى فرهنگى و اقتصادى و… در جهت حاکم نمودن فرهنگ و ارزش ها و مظاهر تمدن غرب.
مجموعه عوامل فوق سبب گردیده که متأسفانه علیرغم گذشت بیش از دو دهه از انقلاب اسلامى، معضل بد حجابى در جامعه اسلامى ما وجود داشته باشد. اما در مورد راه هاى برخورد و مقابله با این پدیده زشت دو راهکار قابل پیش بینى مى باشد:
1. راهکارهاى فیزیکى و برخورد از موضع قدرت با متخلفین البته این برخورد باید حساب شده و هنجارمند باشد و با استفاده از مکانیزم هاى مناسب از گرایش جامعه به سمت بى حجابى جلوگیرى نمود.
2. کار بنیادى فرهنگى. مسلما برخورد با این پدیده به صورت فیزیکى و از طریق دستگاه هاى دولتى، بسیار دشوار و تا حدّى ناممکن است. زیرا اگر ما در مسئله لباس و پوشش اسلامى صرفا بخواهیم از طریق زور وارد شویم، استدلال و منطق نداشته باشیم و نتوانیم حقانیت و لزوم پوشش اسلامى، آثار مثبت و فواید و برکات اجراى این فریضه الهى در ابعاد مختلف زندگى شخصى و اجتماعى افراد و فلسفه حجاب و… را با کار فرهنگى مستمر عمیق و ریشه اى با استفاده از دستگاههاى فرهنگى و رسانه هاى جمعى و مطبوعات و… به زیباترین و بهترین صورت، ارائه دلیل و برهان، ثابت کنیم، متأسفانه باید منتظر رواج و گسترش بدحجابى و رواج ارزشهاى غربى به صورت گسترده در جامعه اسلامیمان باشیم. البته این موضوع به معناى اختیارى گذاشتن حجاب نیز نمى باشد.
عامل مهم دیگرى که مى تواند ما را در مقابله با این معضل اجتماعى یارى نماید اهتمام جدى جامعه به انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر است. بدیهى است اگر جامعه در این زمینه به صورت جدى وارد عمل شود و این فریضه الهى را منطبق با شرایط و مراتبى که در شرع مقدس معین گردیده، عملى سازد دستگاههاى فرهنگى نیز بهتر مى توانند در حل این معضل اجتماعى اقدام نمایند.
پنجم: هیچ دلیلى بر این که خانم هاى محجبه در زمان طاغوت مورد تعرض قرار نمى گرفتند وجود ندارد؛ بلکه در موارد بسیارى زنان و دختران عفیف و پاکدامن، گرفتار چنین تعرضاتى شده اند.
در هر صورت به دلیل وجود برخی ناکامی ها و کاستی ها در اجرای کامل حجاب در جامعه اسلامی به هیچ وجه نمی توان اصل قانون حجاب را زیر سؤال برد و عدم موفقیت کامل در این زمینه را مجوز آزاد گذاشتن بى حجابى دانست و هزاران مفسده ى ناشى از آن را بر جامعه تحمیل کرد بلکه باید با ریشه یابی این موضوع به فکر کارآمدی هر چه بیشتر آن بود تا ضمن کاهش مفاسد و معضلات فردی و اجتماعی ناشی از بدحجابی و بی حجابی، شاهد برکات اجرای فراگیر این قانون الهی در جامعه خود باشیم.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1ـ حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى
2. فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد
3. على ذوعلم، انقلاب و ارزشها
4. شهید مطهرى، مسأله حجاب.
2. اکثریت منفعل و تأثیرپذیر.
جهت گیرى مثبت یا منفى اکثریت جامعه درباره ى اجراى ارزش ها و شعائر دینى، تابعى از تفوّق هر کدام از این دو گروه اقلیت بر دیگرى است. اگر در مقطعى گروه مخالف ارزش هاى دینى به حکومت برسد و با مکانیسم هاى مختلف، شروع به ترویج هنجارها و ارزش هایى مخالف ارزشها و هنجارهاى دینى کنند؛ اکثریت جامعه به مرور زمان در سطوح متفاوتى، دست از ارزش هاى دینى برداشته، ناهنجارهاى جدید را به جاى هنجارهاى پیشین مى پذیرد. درست عین همان وضعیتى که در بسیارى از کشورهاى اسلامى (مانند ترکیه و یا ایران زمان پهلوى) رخ داد و بسیارى از افراد سست ایمان، بر اثر ضعف دینى یا تحت تأثیر تبلیغات غربزدگان، به سمت بى حجابى کشیده شدند و زشت ترین صورت آن را در سطح جامعه ى اسلامى، به نمایش گذاشتند؛ تا آن جا که، بسیارى از ارزش هاى اسلامى (مانند حجاب) در سطح جامعه، به صورت نوعى امل گرى و ضدارزشى در زندگى نوین، تلقى مى شد.
اگر در آن زمان عده اى افراد متدیّن، به ارزش هاى اسلامى (مانند حجاب و…) پایبند بودند، تنها به علت کوشش سخت و فعالانه دستگاه هاى مذهبى بود ـ که به رغم تمام محدودیت ها و خفقان ناشى از دین ستیزى نظام پهلوى ـ بازهم چراغ هدایت دین را روشن نگه داشتند و در این راه، درد و رنج شکنجه، زندان و شهادت را به جان خریدند. اگر در مقطعى گروه اقلیت فعّال و تأثیرگذار موافق ارزش هاى دینى، بتوانند اداره ى امور جامعه را در دست گیرند و زمینه هاى تحقق و احیاى معارف و ارزش هاى الهى را در جامعه مهیّا سازند، اکثریت جامعه نیز از این روند تأثیر پذیرفته، پذیراى ارزش هاى دینى مى شوند؛ مانند همان اتفاقى که در بعد از انقلاب اسلامى در سطح جامعه ى ایران افتاد و چهره ى جامعه ى را متحول کرد.
بنابراین همانگونه که مشاهده می نمایید؛ گسترش ارزش های الهی در جامعه ای با دو عامل مهم در ارتباط است یکی تشکیل حکومت دینی توسط نیروهای ارزشی و متدین و دیگری عزم و اراده این نیروها در تعمیق و بسط ارزش های الهی و اگر در زمانی، یکی از این دو عامل نباشد، ارزش های الهی در جامعه کم رنگ می شود و به سوی جایگزینی و تغییر در ارزش ها پیش می رود.
اکنون با توجه به مقدمه فوق، درباره سؤال باید گفت که یکی از مهمترین وظایف و اهداف حکومت اسلامی اجرا و گسترش احکام و ارزش های الهی در جامعه است و اصولا نمی شود حکومتی را اسلامی و دینی نامید بدون آن که آن حکومت هیچگونه دغدغه ای نسبت به اجرای احکام و ارزش های دینی نداشته باشد. از این رو حکومت اسلامی باید قوانین و مقررات الهی را به صورت کاملا رسمی و با استفاده از مکانیزم های قانونی خود به اجرا گذارد و بر اجرای دقیق آنها نظارت کند و همانگونه که در سایر پاسخ های این نامه مشخص شد حجاب یکی از قوانین الهی است و قانون حجاب در جمهوری اسلامی، چیز جدیدی در اسلام نیست و اگر مجازاتی در قانون تعیین شده همان مجازاتی است که در متون و منابع اسلامی برای متخلفین مشخص شده است. اما این که آیا این قانون موفق بوده یا نه؟ بر عملکرد سایر دستگاه های اجرایی و فرهنگی جامعه و مسؤولین آنها باز می گردد که در این زمینه نسبت به قبل از انقلاب اسلامی و شرایط جهانی که در آن قرار داریم و با شدیدترین تهاجم فرهنگی مواجهیم، در مجموع با موفقیت نسبی قابل توجهی روبرو هستیم هر چند کاستی ها و ناکامی هایی نیز وجود دارد که ناشى از عوامل ذیل است:
الف) عوامل درونى: منظور از عوامل درونى، مجموعه مؤلّفه هایى است که به وجود آوردن این پدیده دخالت داشته و ناشى از عملکرد افراد یک جامعه و سیستم سیاسى، اجتماعى و فرهنگى حاکم بر آن است. مهم ترین آنها عبارت است از:
1. از منظر انسان شناختى انسان موجودى است که داراى قدرت اختیار مى باشد، یعنى، هم توانایى انتخاب راه درست و طى کردن مراتب کمال انسانى را دارد و هم توانایى پیروى از امیال و هواهاى نفسانى و طى کردن مدارج انحطاط و سقوط را. قرآن مى فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»، (انسان، آیه 3).
بر این اساس در جامعه اى مانند جامعه اسلامى ما ـ که بسیارى از احکام، ارزش ها و معارف اسلامى براى اداره جامعه تبیین شده و جاى هیچ گونه عذر و بهانه اى نیست ـ بعضى از احکام الهى (مانند حجاب) از سوى برخى افراد نادیده گرفته مى شود، به این اصل و عنصر روان شناختى باز مى گردد. به عبارت دیگر یکى از مهم ترین عوامل بدحجابى در جامعه، پیروى از هواهاى نفسانى است که خود ناشى از ضعف ایمان و تقوا، تزلزل شخصیت است و… مى باشد و در مظاهرى از قبیل تجمل گرایى، خودنمایى در مقابل بیگانگان و… نمود پیدا مى کند. یکى از راه هاى اصلاح جامعه از این معضل، مقابله با عوامل روان شناختى آن و تقویت ایمان و تقواى افراد جامعه و تقویت انگیزه، عزم و اراده آنان در اجراى احکام الهى و موازین و مقررات اسلامى در سطح جامعه مى باشد. قرآن کریم مى فرماید: «انّ الله لا یغیّر ما بقومٍ حتى یغیّروا ما بأنفسهم…؛ خداوند سرنوشت هیچ قومى را تغییر نمى دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند»، (رعد، آیه 11).
2. ریشه هاى تاریخى این مسأله که به اقدامات رژیم پهلوى براى گسترش فرهنگ برهنگى، بى بند و بارى و کشف حجاب بر مى گردد، روند گسترش این معضل، هر چند با وقوع انقلاب اسلامى و فضاى ناشى از دوران دفاع مقدس، تا حد زیادى کنترل شد؛ ولى به دلایل متعددى، رگه ها و ریشه هاى خود را همچنان حفظ نمود و بعد از تغییر محیط ارزشى جامعه و فاصله گرفتن از فضاى معنوى حاصل از انقلاب و دفاع مقدس، دوباره مجال ظهور و بروز پیدا کرد.
3. کوتاهى و بى توجهى برخى از مسؤولان فرهنگى کشور در تثبیت ارزش ها و احکام اسلامى و تعمیق بخشیدن به آن، از وسایل دیگر گسترش بدحجابى است. گفتنى است که به علت وجود مشکلات ناشى از تثبیت انقلاب اسلامى، جنگ تحمیلى، فشارهاى خارجى محاصره هاى گوناگون اقتصادى، سیاسى و… باعث شد که بیشترین وقت و انرژى مسؤولان و دستگاه هاى دولتى به این امور صرف شود و توجه چندانى به مسائل فرهنگى جامعه و اجراى راه کارها و برنامه هایى در جهت تثبیت و تعمیق ارزش ها و احکام اسلامى مبذول نگردد.
4. بعضى از اقدامات انجام گرفته بعد از سال 1368 (از قبیل سیاست هاى پولى و ارزى و…) که به منظور تسریع در روند توسعه و رشد اقتصادى، صنعت و… انجام گرفت، ناخواسته موجب تغییر ارزش هاى جامعه، به سوى هنجارهاى مادى، مدرک گرایى، تجمل پرستى و… گردید.
5. عملکرد منفى و نامطلوب برخى از دستگاه هاى فرهنگى (از جمله وزارت ارشاد و مطبوعات وابسته در سال هاى اخیر) و میدان دادن به افراد و عناصرى که هیچ اعتقادى به نظام اسلامى ندارند و با استفاده از تسهیلات مادى و معنوى وزارت ارشاد و فضاى باز و بدون نظارت جامعه، موجبات نشر و ترویج فرهنگ و ارزش هاى حاکم بر جوامع غرب را فراهم و اوضاع فرهنگى کشور را به شدت مسموم و آلوده نمودند به گونه اى که مقام معظم رهبرى هشدارهاى شدید به مسئولین فرهنگى داده، نارضایتى خود را از عملکرد وزارت ارشاد اعلام نمودند که در نهایت منجر به استعفاى وزیر ارشاد گردید.
6. برخى از افراط و تفریطهایى که در سالهاى اولیه انقلاب و بعد از آن در مبارزه با بى حجابى و بدحجابى شد از قبیل استفاده روش هاى خشونت آمیز و فیزیکى و… باعث به وجود آمدن تنفر و انزجار و بدبینى به این حکم الهى گردید.
7. اجرا نشدن فریضه مهم امر به معروف و نهى از منکر یا نظارت ملى به صورت فراگیر و گسترده و نظام مند از طرف احاد جامعه، که در روایات متعدد ضامن حفظ و سلامت جامعه از فساد، نا امنى و… شمرده شده است.
ب) عوامل بیرونى: مهمترین عامل بیرونى تهاجم فرهنگى گسترده و همه جانبه غرب به ارزش هاى اسلامى و ملّى ما، براى بىهویت نمودن نسل جوان، تضعیف باورهاى عقیدتى در مردم و در نهایت شکست نظام اسلامى در ایران با استفاده از پیشرفته ترین وسایل تکنولوژى ـ اعم از نرم افزارى و سخت افزارى، عناصر وابسته داخل در عرصه هاى فرهنگى و اقتصادى و… در جهت حاکم نمودن فرهنگ و ارزش ها و مظاهر تمدن غرب.
مجموعه عوامل فوق سبب گردیده که متأسفانه علیرغم گذشت بیش از دو دهه از انقلاب اسلامى، معضل بد حجابى در جامعه اسلامى ما وجود داشته باشد. اما در مورد راه هاى برخورد و مقابله با این پدیده زشت دو راهکار قابل پیش بینى مى باشد:
1. راهکارهاى فیزیکى و برخورد از موضع قدرت با متخلفین البته این برخورد باید حساب شده و هنجارمند باشد و با استفاده از مکانیزم هاى مناسب از گرایش جامعه به سمت بى حجابى جلوگیرى نمود.
2. کار بنیادى فرهنگى. مسلما برخورد با این پدیده به صورت فیزیکى و از طریق دستگاه هاى دولتى، بسیار دشوار و تا حدّى ناممکن است. زیرا اگر ما در مسئله لباس و پوشش اسلامى صرفا بخواهیم از طریق زور وارد شویم، استدلال و منطق نداشته باشیم و نتوانیم حقانیت و لزوم پوشش اسلامى، آثار مثبت و فواید و برکات اجراى این فریضه الهى در ابعاد مختلف زندگى شخصى و اجتماعى افراد و فلسفه حجاب و… را با کار فرهنگى مستمر عمیق و ریشه اى با استفاده از دستگاههاى فرهنگى و رسانه هاى جمعى و مطبوعات و… به زیباترین و بهترین صورت، ارائه دلیل و برهان، ثابت کنیم، متأسفانه باید منتظر رواج و گسترش بدحجابى و رواج ارزشهاى غربى به صورت گسترده در جامعه اسلامیمان باشیم. البته این موضوع به معناى اختیارى گذاشتن حجاب نیز نمى باشد.
عامل مهم دیگرى که مى تواند ما را در مقابله با این معضل اجتماعى یارى نماید اهتمام جدى جامعه به انجام فریضه امر به معروف و نهى از منکر است. بدیهى است اگر جامعه در این زمینه به صورت جدى وارد عمل شود و این فریضه الهى را منطبق با شرایط و مراتبى که در شرع مقدس معین گردیده، عملى سازد دستگاههاى فرهنگى نیز بهتر مى توانند در حل این معضل اجتماعى اقدام نمایند.
پنجم: هیچ دلیلى بر این که خانم هاى محجبه در زمان طاغوت مورد تعرض قرار نمى گرفتند وجود ندارد؛ بلکه در موارد بسیارى زنان و دختران عفیف و پاکدامن، گرفتار چنین تعرضاتى شده اند.
در هر صورت به دلیل وجود برخی ناکامی ها و کاستی ها در اجرای کامل حجاب در جامعه اسلامی به هیچ وجه نمی توان اصل قانون حجاب را زیر سؤال برد و عدم موفقیت کامل در این زمینه را مجوز آزاد گذاشتن بى حجابى دانست و هزاران مفسده ى ناشى از آن را بر جامعه تحمیل کرد بلکه باید با ریشه یابی این موضوع به فکر کارآمدی هر چه بیشتر آن بود تا ضمن کاهش مفاسد و معضلات فردی و اجتماعی ناشی از بدحجابی و بی حجابی، شاهد برکات اجرای فراگیر این قانون الهی در جامعه خود باشیم.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1ـ حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى
2. فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد
3. على ذوعلم، انقلاب و ارزشها
4. شهید مطهرى، مسأله حجاب.