قلب انسان مرکز و کانون ادراکات و احساسات و معیار تمایز انسان با سایر حیوانات است. هم از این رو کسانی که در مسیر انسانیت و طهارت حرکت می کنند دل خود را صاف و نورانی و گسترده می سازند تا جایی که معرفت خالص خداوند و محبت ناب او را در دل پذیرا می شوند و هدایت و رحمت او را می طلبند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً … ؛ [مى گویند] پروردگارا پس از آنکه ما را هدایت کردى دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار … ».(آل عمران، آیه 8) در مقابل پیش گرفتن راه حیوانیت و آلودگی ها موجب بیماری دل و ضعف و در نهایت مرگ دل می شود. چنان که قرآن کریم فرمود: «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا … ؛ در دلهایشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود … ». (بقره، آیه 10) و یا فرمود: «فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ پس دلهایشان سخت شد». (حدید، آیه 16)دل سخت در برابر انوار معرفت و محبت حق تعای اثرناپذیر بوده و نمی تواند به حیات خود ادامه دهد زیرا حیات قلب به این است که ادراکات قوی داشته و احساسات پاکی را بروز دهد. و دل سخت دلی است که این کارکردها را از دست داده و علم و معرفت غذای دل است و نشانه رشد و حرکت آن حساسات پاکی و زیباست. اما دل مرده که از تغذیه سالم محروم شده و جذب معرفت و سیر در آیات و انوار حق تعالی را از دست داده و به تدریج بیمار سخت شده و می میرد: «کَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ. کَلاّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ؛ نه چنین است بلکه آنچه مرتکب مى شدند زنگار بر دلهایشان بست. زهى پندار که آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند». (مطففین، آیات 14 و 15)
بنابراین اگر خدای تعالی در آیات کریمه قرآن بیماری دلهای منافقان و افزایش آن را به خود نسبت داد و درآیاتی از قول اهل ایمان بیان کرد که خدایا دل های ما را منحرف و مکدر مگردان همه این ها در گرو اعمال خود انسان است گاهی انسان کارهای ناشایستی انجام می دهد که در مقابل خداوند دلش را بیمار می کند و راه تغذیه آن که ادراکات و معارف حق است می بندد: « … کَذلِکَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدینَ؛ این گونه ما بر دل های تجاوزگران مهر می زنیم». (یونس، آیه 74) خداوند در این آیه می فرماید که چه کسانی را دچار بیمار دلی و بسته شدن راه معرفت و درک حق می کند. در آیات دیگر گروه های دیگری را نیز معرفی می کند که دچار این مجازات و در حقیقت نتیجه اعمال نادرست خود می شوند: «کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلى قُلُوبِ الْکافِرینَ»؛ (اعراف، آیه 101) «کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلى کُلّ ِ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبّار» (غافر، آیه 35).
کفر، تکبر و جباریت مثل تجاوزگری علت بسته شدن دل و مرگ آن هستند در حدیث شریفی که در پرسش ذکر شده از باب نمونه چهار مورد از مواردی که موجب مرگ دل می شود معرفی گردیده است.
بنابراین آن چه گفته شد علم، معرفت و عبادت دل را نورانیت می دهد و در برابر آن بیهودگی، روزمرگی، دنیاطلبی دل را تاریک می کند و به هر مقدار کارهای روزمره آدمی را بیشتر احاطه کند انسان از مرتبه یاد خدا دورتر می شود دل تاریکتر می شود. به طوری که درباره استغفار روزانه پیامبر(ص) گفته شده: «چون با مردم رفت و آمد داشته و بسیاری از گفته ها و رفتارهای آنان نسنجیده و دور از ادب الهی بود». از لطافت قلب پیامبر(ص) می کاست. حضرت(ص) برای جبران آن استغفار می کردند موضوع گفت و گو با جنس مخالف به طور عالب از این دست است. و اگر شروع کننده مرد باشد صحبت های این چنینی بیشتر خواهد بود. این ویژگی نسبت به محرم و نامحرم و اگر نامحرم باشد احتمال لغزش بیشتر است.
البته همان طور که گفته شد منظور گپ های زن و مرد و سرگرمی ها و یا دهن به دهن شدگی هاست. اما گفت و گو درباره تدبیر منزل یا روش تربیت فرزند و یا گفت و گوی علمی از این قاعده مستثناست. چنان که در روایت آمده است: «ایاک و مشاوره النساء الا من جریت بکمال العقل، از مشورت با زنان دوری کن مگر زنانی که به کمال خردمندی آزموده شده اند». (بحارالانوار، ج 103، ص 253)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. استاد مصباح یزدی، مجموعه معارف قرآن، بخش انسان شناسی، مبحث قلب.
2. رضا فرهادیان، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، صص 105-63.
بنابراین اگر خدای تعالی در آیات کریمه قرآن بیماری دلهای منافقان و افزایش آن را به خود نسبت داد و درآیاتی از قول اهل ایمان بیان کرد که خدایا دل های ما را منحرف و مکدر مگردان همه این ها در گرو اعمال خود انسان است گاهی انسان کارهای ناشایستی انجام می دهد که در مقابل خداوند دلش را بیمار می کند و راه تغذیه آن که ادراکات و معارف حق است می بندد: « … کَذلِکَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدینَ؛ این گونه ما بر دل های تجاوزگران مهر می زنیم». (یونس، آیه 74) خداوند در این آیه می فرماید که چه کسانی را دچار بیمار دلی و بسته شدن راه معرفت و درک حق می کند. در آیات دیگر گروه های دیگری را نیز معرفی می کند که دچار این مجازات و در حقیقت نتیجه اعمال نادرست خود می شوند: «کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلى قُلُوبِ الْکافِرینَ»؛ (اعراف، آیه 101) «کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلى کُلّ ِ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبّار» (غافر، آیه 35).
کفر، تکبر و جباریت مثل تجاوزگری علت بسته شدن دل و مرگ آن هستند در حدیث شریفی که در پرسش ذکر شده از باب نمونه چهار مورد از مواردی که موجب مرگ دل می شود معرفی گردیده است.
بنابراین آن چه گفته شد علم، معرفت و عبادت دل را نورانیت می دهد و در برابر آن بیهودگی، روزمرگی، دنیاطلبی دل را تاریک می کند و به هر مقدار کارهای روزمره آدمی را بیشتر احاطه کند انسان از مرتبه یاد خدا دورتر می شود دل تاریکتر می شود. به طوری که درباره استغفار روزانه پیامبر(ص) گفته شده: «چون با مردم رفت و آمد داشته و بسیاری از گفته ها و رفتارهای آنان نسنجیده و دور از ادب الهی بود». از لطافت قلب پیامبر(ص) می کاست. حضرت(ص) برای جبران آن استغفار می کردند موضوع گفت و گو با جنس مخالف به طور عالب از این دست است. و اگر شروع کننده مرد باشد صحبت های این چنینی بیشتر خواهد بود. این ویژگی نسبت به محرم و نامحرم و اگر نامحرم باشد احتمال لغزش بیشتر است.
البته همان طور که گفته شد منظور گپ های زن و مرد و سرگرمی ها و یا دهن به دهن شدگی هاست. اما گفت و گو درباره تدبیر منزل یا روش تربیت فرزند و یا گفت و گوی علمی از این قاعده مستثناست. چنان که در روایت آمده است: «ایاک و مشاوره النساء الا من جریت بکمال العقل، از مشورت با زنان دوری کن مگر زنانی که به کمال خردمندی آزموده شده اند». (بحارالانوار، ج 103، ص 253)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. استاد مصباح یزدی، مجموعه معارف قرآن، بخش انسان شناسی، مبحث قلب.
2. رضا فرهادیان، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، صص 105-63.