خانه » همه » مذهبی » تشخیص ایمان-نشانه پرهیزکاران-معنای تقوا

تشخیص ایمان-نشانه پرهیزکاران-معنای تقوا

هر چیزی نشانه ای دارد ایمان و تقوا هم نشانه هائی دارد که در ادامه می خوانید. اما در خصوص ویژگى «ایمان» که یک صفت قلبى است به عرض مى رسانیم که راه شناخت و پى بردن به این ویژگى درونى، دقت در اعمال و رفتار ناشىاز آن است. مثلاً شجاعت یک صفت نفسانى و درونى است و کسى نیست که ادعاى شجاعت نکند ولى راه تشخیص فرد شجاع از ترسو دقت در رفتارهاى وى و مشاهده آنها است. مثلاً کسى که شب از بیرون رفتن و یا واقع شدن در تاریکى امتناع مى ورزد و با مشاهده یک صحنه پراضطراب رنگ رخساره اش را مى بازد، نمى تواند شجاع باشد. حال براى پى بردن به ایمان افراد نیز باید از نظر رفتارى وى را مورد دقت قرار دهید. مثلاً شخص با ایمان به سهولت غیبت نمى کند، تهمت نمى زند، از انجام واجبات غفلت نمى ورزد و نمازهاى واجب را در اول وقت و باحضور قلب و کیفیت برتر به جا مى آورد، در رعایت حساب مالى (خمس و زکات) دقت دارد و وضعیت شخصى او از نظر پایبندى به امور شرعى و… بنابراین به صرف ادعا نمى توان کسى را با ایمان دانست چون مدعیان ایمان کم نیستند و از طرفى ایمان هم مراتب متعدد دارد، لذا براى این که بدانید فرد مورد نظر، شخص مؤمنى هست یا نه؟ باید در رفتارهاى دینى و عبادى او و میزان پاى بندى او به این اعمال دقت و توجه داشته باشید و تنها و تنها از این راه مى توان به ایمان او پى برد. مثلاً در برابر او اگر غیبت شود، ببینید آیا عکس العمل نشان مى دهد یا نه یا دقت کنید که آیا در اول وقت به سراغ اقامه نمازها مى رود یا در پایان وقت و همانند انسان هاى عجول نماز مى گذارد و… امیدواریم با رعایت این معیار در مسیر آنچه هدف شماست موفق باشید.
واژه تقوا از ماده «وقى» به معناى حفظ، صیانت و نگهدارى است. راغب در کتاب مفردات در ذیل «ماده وقى» مى نویسد: «وقایه، عبارت است از محافظت یک چیز از هر چه بدان زیان مى رساند و تقوا یعنى نفس را در حفاظ قرار دادن از آنچه بیم مى رود. تحقیق مطلب، همین است؛ اما گاهى بنا به قاعده استعمال لفظ مسبب در سبب و استعمال لفظ سبب در مسبب، خوف به جاى تقوا و تقوا به جاى خوف استعمال مى گردد. تقوا در عرف شرع، به معناى نگهدارى نفس از آنچه انسان را به گناه مى کشاند، مى باشد و با ترک این امور ممنوع شرعى و محرمات صورت مى پذیرد.
در آثار دینى، بویژه در نهج البلاغه، تقوا به معناى ملکه اى مقدس که به روح قوت و قدرت مى بخشد و نفس اماره و احساسات سرکش را مطیع و رام مى سازد، به کار رفته است. امام على(ع) در خطبه 114 نهج البلاغه مى فرمایند: «إِن تَقوَى اللَّهِ حَمَت أَولیاءَ اللَّهِ مَحارِمَهُ وَ أَلزَمَت قُلُوبَهُم مَخافَتَهُ حَتّى اَسْهَرَت لَیالِیَهُم وَ أَظمَأَتْ هَواجِرَهُمْ»؛ همانا تقواى الهى، دوستان خدا را از انجام محرمات باز مى دارد، و قلب هایشان را پر از ترس خدا مى سازد؛ چنان که شب هاى آنان با بى خوابى و روزهایشان با تحمل تشنگى و روزه دارى سپرى مى گردد».نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 114، (مؤسسه فرهنگى تحقیقاتى امیرالمؤمنین).
در این عبارات، با صراحت تمام، تقوا را حالتى معنوى و روحانى دانسته است که حافظ و نگهبان انسان از گناه مى گردد و ترس از خدا را در وجود انسان تثبیت مى کند. از این جا مى توان دریافت که تقوا به معناى ترس نیست؛ بلکه یکى از آثار تقوا این است که خوف را ملازم دل قرار مى دهد.
در خطبه 16 نهج البلاغه نیز مى فرمایند: «أَلا و إِن التقوى مَطایا ذُلُل حُمِلَ عَلَیها أَهلُها وَ أُعطُوا أَزِمتَها فَأَورَدَتهُمُ الجَنةَ»؛ نهج البلاغه، همان، خطبه 16. همانا تقوا مرکب هاى فرمانبردارى را ماند که سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاویدان مى کند.
سخنان امیرالمؤمنان(ع) درباره تقوا بسیار است که نقل همه آنها از عهده این پاسخ خارج است؛ بنابراین در این جا تنها به یکى از خطبه هاى آن حضرت درباره ویژگى هاى متقین اشاره مى کنیم:
یکى از یاران امام به نام «همام» به حضرت على(ع) عرض کرد: اى امیرالمؤمنین! پرهیزکاران را براى من آن چنان وصف کن که گویا آنان را با چشم مى نگرم! حضرت در پاسخ او درنگى کرد و فرمود: «اى همام! از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است». همام که مردى مشتاق و مستعد کمالات معنوى بود، قانع نشد و در تقاضاى خود اصرار ورزید. سرانجام امام(ع) تصمیم گرفت تا صفات پرهیزکاران را براى همام بیان فرماید. پس بعد از حمد و ثناى خداوند و درود بر پیامبر، سیماى پرهیزکاران را چنین ترسیم فرمود:

* سیماى پرهیزکاران

پرهیزکاران، در دنیا داراى فضیلت هاى برترند: سخنانشان راست، پوشش آنان میانه روى، و راه رفتنشان همراه تواضع و فروتنى است. چشمان خود را بر آنچه خدا حرام کرده است، مى پوشانند، و گوش هاى خود را وقف دانش سودمند کرده اند. و در روزگار سختى و گشایش، حالشان یکسان است. و اگر نبود مرگى که خدا بر ایشان مقدر فرموده است، روح آنان از شوق دیدار بهشت و از ترس عذاب جهنم حتى به اندازه چشم بر هم زدنى در بدن هایشان قرار نمى گرفت.
خدا درجاتشان بزرگ و دیگران کوچک مقدارند. بهشت براى آنان چنان است که گویى آن را دیده و در نعمت هاى آن به سر برده اند و جهنم را چنان باور دارند که گویى آن را دیده و در عذابش گرفتار گشته اند. دل هاى پرهیزکاران اندوهگین، و مردم از آزارشان در امان، درخواست هایشان اندک و نفس و دامنشان پاک است. در روزگار کوتاه دنیا چندى صبر پیشه کردند تا آسایش جاودانه قیامت را به دست آورند… .نهج البلاغه، همان، خطبه 193، (معروف به خطبه همام).

* شب پرهیزکاران

پرهیزکاران شب هنگام بر پا ایستاده مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه مى خوانند و با آن جان خود را محزون مى دارند و داروى درد خود را در آن مى یابند.
وقتى به آیه اى برسند که تشویقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند و با جان پر شوق در آن خیره شوند و گمان مى برند که نعمت هاى بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد، و هرگاه به آیه اى مى رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند و گویا بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنین افکن است. پس قامت به شکل رکوع خم کرده و پیشانى و دست و پا بر خاک مالیده، از خدا آزادى خود را از آتش جهنم مى طلبند.همان.

* روز پرهیزکاران

پرهیزکاران در روز، دانشمندانى بردبار و نیکوکارانى با تقوایند که ترس الهى آنان را چونان تیر تراشیده لاغر کرده است. کسى که به آنها مى نگرد، پندارد که بیمارند، اما آنان را بیمارى نیست و گوید خردهاشان آشفته است، در صورتى که آشفتگى ظاهرشان نشأت گرفته از امرى بزرگ است. از اعمال اندک خود خشنود نیستند و طاعت فراوان خود را بسیار نمى شمارند. نفس خود را متهم مى کنند و از کردار خود ترسناکند. هر گاه یکى از آنان را بستانید، از آنچه در تعریف او گویند، در هراس افتد و گوید: «من خود را از دیگران بهتر مى شناسم و خداى من، مرا بهتر از من مى شناسد. بار خدایا! مرا به آنچه مى گویند محاکمه نفرما! و بهتر از آنم قرار داده که مى گویند! و گناهانى را که از من نمى دانند، بیامرز!».همان.

* نشانه هاى پرهیزکاران

از نشانه هاى پرهیزکاران این است که او را در دیندارى اش نیرومند، نرم خو و دور اندیش مى یابى که داراى ایمانى پر از یقین، حریص در کسب دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگرى میانه رو، در عبادت فروتن، در تهیدستى آراسته، در سختى ها بردبار، در جست جوى کسب حلال، در راه هدایت شادمان، و پرهیز کننده از طمع ورزى مى باشد… .
هر یک از پرهیزکاران را چنین مى بینى که آرزویش نزدیک، لغزش هایش اندک، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراکش کم، کارش آسان، دینش حفظ شده، شهوتش در حرام مرد و خشمش فرو خورده است. مردم به خیرش امیدوار و از آزارش درامانند.
اگر در جمع بى خبران باشد، نامش در گروه یادآوران خدا ثبت مى گردد و اگر در یادآوران باشد، نامش در گروه بى خبران نوشته نمى شود. ستمکار در حق خود را عفو مى کند. به آن که محرومش ساخته است، مى بخشد به آن کس که با او بریده است، مى پیوندد. از سخن زشت دور، گفتارش نرم، بدى هاى او پنهان، کار نیکش آشکار، نیکى هاى او به همه رسیده و آزار او به کسى نرسیده است. در سختى ها آرام، در ناگوارى ها بردبار و در خوشى ها سپاس گزار است… مردم را با لقب هاى زشت نمى خواند، همسایگان را آزار نمى رساند، در مصیبت هاى دیگران شاد نمى شود و… .همان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد