الف.
اصوات و نغمه هاى موزون و متناسب که از طبیعت برخى اشیاء و یا از حنجره حیوانات شنیده مى شود؛ مانند صداى آهسته برگ ها و درختان هنگام وزیدن باد و یا آواز خوش برخى پرندگان.
ب.
آواز خوش که از حنجره آدمى بیرون آید.
ج.
صدایى که از نواختن آلات موسیقى تولید مى شود.
ولى این دو واژه، در حوزه مفاهیم دینى و اصطلاح فقیهان با یکدیگر تفاوت دارند، «غنا» از دیدگاه فقه عبارت است از: آوازى که از حنجره آدمى بیرون آید و در گلو چرخانده (چهچهه) و در شنونده حالت سرور و وجد ایجاد کند و مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانى باشد. اما «موسیقى» به صوت و آهنگى گفته مى شود که از آلات موسیقى پدید آید. بنابراین بین موسیقى اصطلاحى و موسیقى فقهى، عموم و خصوص مطلق است: «موسیقى اصطلاحى»، عام و گسترده است و شامل موسیقى فقهى نیز مى گردد؛ ولى «موسیقى فقهى»، خاص است و به بخشى از موسیقى اصطلاحى اختصاص مى یابد.
این سخن در غنا نیز صادق است و نسبت یاد شده در آن جارى است.ر.ک: امام خمینى، (مکاسب المحرمه)، ج 1 صص 198-224؛ على حسینى، الموسیقى، ص 16 و 17؛ آیةاللَّه شیخ جواد تبریزى، استفتاءات، س 1046 و 1047 و 1048؛ آیةاللَّه فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 974 و 978 و 979.
گفتنى است واژه موسیقى (یا موسیقیا) در متون دینى به چشم نمى خورد؛ ولى به جاى آن واژه هاى غنا، لهو، ملاهى و مصادیق آلات موسیقى، مانند: دف، مزمار (نى و فلوت)، معزف (تار)، عود، طبل، تنبور و مانند آن به کار رفته است.