دین، بر اساس اجتماع و جمع بنا نهاده شده است و تمام برنامهها و اهداف آن روی محور جمع و اجتماع می باشد.یعنی همدیگر را مهر ورزیدن، به همدیگر کمک کردن، در رشد و سعادت همدیگر همراه و پشتیبان بودن، به دیدار یکدیگر رفتن، در سختی ها و مشکلات همدیگر را تنها نگذاشتن، و هزاران برنامه و هدف.
شما اگر زندگی انبیا و امامان معصوم را مطالعه کنید می بینید زندگی آنها، سراسر در جهت هدایت مساعدت و کمک و یاری و فکر و ذکر آنها به مردم و جامعه معطوف بوده است.
درِ خانه شان به روی مردم باز بوده و فقیر و غنی، مشکل خود را با امام خود در میان می گذاشتند. زندگی دینی یعنی فقط برای خود، رشد خود و نجات خود و خوشبختی خود فکر نکنید مانند زندگی غیر دینی، که فقط به فکر خود می باشند که اگر همسایه اش از گرسنگی تلف شود، هیچ دردی را حس نمی کند.
ولی دین می گوید از ما نیست کسی که همسایه اش گرسنه باشد ولی او با شکم سیر بخوابد.
زندگی دینی، یعنی زندگی هدفدار، کسی که برای آسایش خانواده اش تلاش کند، ثواب جهاد در راه خدا را دارد.
زندگی دینی، سرشار از محبت، به فکر یکدیگر بودن، آسایش خود را فدای آرامش اعضای خانواده کردن، یاد خدا بودن، در غمها و شادیها با هم بودن.
بر اساس بینش الهی، هدف نهایی انسان قرب به خداست و این نهایت کمال انسانی است.
زندگی دینی وسیله ای است برای اینکه این هدف هر چه بیشتر و بهتر برای انسان فراهم شود. یعنی اگر زندگی دینی نباشد، انسانها به معرفتهای لازم دست نمی یابند و نمی توانند عبادتهای لازم را انجام دهند و در نتیجه به کمال نهایی نیز نخواهند رسید، در سایة دین است که تعلیم و تعلّم انجام می گیرد و انسانها راه زندگی را بهتر می شناسند و شرایطی برای پیمودن آن راه فراهم می شود و در نتیجه بیشتر به کمال انسانی نایل می شوند.
پس هدف از زندگی دینی تنها تأمین مصالح مادی نیست، بلکه اصولاً فراهم کردن زمینه های امنیت، آسایش و تأمین رفاه و نیازمندی های مادی، مقدمه ای است برای رسیدن به هدف نهایی که تکامل انسان و تقرب به خدای متعال است. (1)
منابع:
1ـ پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، مصباح یزدی، ص37.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
شما اگر زندگی انبیا و امامان معصوم را مطالعه کنید می بینید زندگی آنها، سراسر در جهت هدایت مساعدت و کمک و یاری و فکر و ذکر آنها به مردم و جامعه معطوف بوده است.
درِ خانه شان به روی مردم باز بوده و فقیر و غنی، مشکل خود را با امام خود در میان می گذاشتند. زندگی دینی یعنی فقط برای خود، رشد خود و نجات خود و خوشبختی خود فکر نکنید مانند زندگی غیر دینی، که فقط به فکر خود می باشند که اگر همسایه اش از گرسنگی تلف شود، هیچ دردی را حس نمی کند.
ولی دین می گوید از ما نیست کسی که همسایه اش گرسنه باشد ولی او با شکم سیر بخوابد.
زندگی دینی، یعنی زندگی هدفدار، کسی که برای آسایش خانواده اش تلاش کند، ثواب جهاد در راه خدا را دارد.
زندگی دینی، سرشار از محبت، به فکر یکدیگر بودن، آسایش خود را فدای آرامش اعضای خانواده کردن، یاد خدا بودن، در غمها و شادیها با هم بودن.
بر اساس بینش الهی، هدف نهایی انسان قرب به خداست و این نهایت کمال انسانی است.
زندگی دینی وسیله ای است برای اینکه این هدف هر چه بیشتر و بهتر برای انسان فراهم شود. یعنی اگر زندگی دینی نباشد، انسانها به معرفتهای لازم دست نمی یابند و نمی توانند عبادتهای لازم را انجام دهند و در نتیجه به کمال نهایی نیز نخواهند رسید، در سایة دین است که تعلیم و تعلّم انجام می گیرد و انسانها راه زندگی را بهتر می شناسند و شرایطی برای پیمودن آن راه فراهم می شود و در نتیجه بیشتر به کمال انسانی نایل می شوند.
پس هدف از زندگی دینی تنها تأمین مصالح مادی نیست، بلکه اصولاً فراهم کردن زمینه های امنیت، آسایش و تأمین رفاه و نیازمندی های مادی، مقدمه ای است برای رسیدن به هدف نهایی که تکامل انسان و تقرب به خدای متعال است. (1)
منابع:
1ـ پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، مصباح یزدی، ص37.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی