اعتقاد به وجود مهدی (صلوات الله و سلامه علیه) ، از اعتقاد مشترک بین تمام فرقههای اسلام ، اعم از شیعه و سنی است . ما در بارة پارهای از مسائل امامت با برادران اهل تسنن اختلافهایی داریم ؛ ولی در بارة اعتقاد به وجود مهدی (علیه السلام) بسیار کم است . جالب است که بدانید بسیاری از عالمان اهل تسنن در بارة وجود حضرت مهدی (ع) کتاب نوشته و خود اعتراف کردهاند که روایات پیامبر اکرم (ص) در بارة حضرت متواتر است . از جمله عبادبن یعقوب رواضی ( 250 ق ) به تألیف اخبارالمهدی میپردازد وی از مشایخ بخاری ، ترمذی ، ابن ماجه ، ابو حاتم ، بزار و دیگر محدثان اهل سنت بوده و همگی از او روایت کرده و بر وثاقت و صداقت او تأکید داشتهاند . این اثر پنج سال پیش از تولد حضرت حجه بن الحسن المهدی (عج) تألیف شده است .همچنین محمد بن اسحاق بن ابی العنبس ( 275 ق ) که از ندیمان متوکل عباسی و قاضی سیمره بوده و به ‹‹ صیمری ›› شهرت داشته کتابی به نام صاحبالزمان نوشته است .
البته محدود افرادی از اهل سنت به برخی از مسائل مهدویت اشکالهایی وارد کردهاند بدون اینکه اهل اعتقاد را انکار کنند مانند ابن خلدون در مقدمه خود و ذهبی در تاریخ الاسلام و ابن حجر در صواعق المحوقه ؛ چنین پنداشتهاند که شیعه معتقد است مهدی (عج) از آغاز تولد تاکنون در چاهی در سامرا و یا حله نشسته است و در انتظار فرمان قیام بسر میبرد ؛ در حالی که چنین اعتقادی در هیچ اثر و نوشته از آثار روایی و غیر روایی شیعه از آغاز تاکنون وجود ندارد . علامه بزرگوار مرحوم محدث نوری در کتاب نجمالثاقب ( باب چهارم ) برخی از اینگونه ایرادها را نقل کرده سپس به نقد و پاسخگویی مستندی برای هر کدام از آنها پرداخته و به دنبال آن ، عقاید و نظرهای جازم و قطعی بیست تن از بزرگان اهل سنت همانند کمالالدین محمد بن طلحه ،مؤلف مطالب السؤول ، محمد بن یوسف گنجی شافعی .
ابوالفرج ابن جوزی علی بن محمد بن صباغ مالکی و عبدالوهاب شعرانی را در اصالت مهدویت از آثارشان آورده است .
حتی بعضی از عالمان اهل تسنن ادعا کردهاند که روایات ما دربارة حضرت مهدی (ع) بالاتر از حد تواتر است به گونهای که هیچ جای شک و شبههای در صدور این روایات از پیامبر اکرم (ص) باقی نمیماند از جملة ایشان ابن حجر در الصواعق، شبلنجی در نور الابصار ، ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه در بارة ویژگیهای شخصی حضرت ، میان اهل سنت ، کم و بیش اختلافهایی وجود دارد . بعضی از ایشان معتقدند که در آخرالزمان شخصی به نام مهدی (ع) از خاندان پیامبر اسلام (ص) ظهور میکند ؛ اما این مطلب را که حضرت از کدام پدر و مادر و در چه زمانی متولد میشود ذکر نمیکنند یا به آن معتقد نیستند و کسانی هم در میان اهل تسنن هستند که دربارة حضرت مهدی (ع) اعتقادی همچون اعتقاد ما شیعیان دارند ؛ یعنی اعتقاد دارند که مهدی موعود (ع) یازدهمین فرزند از خاندان علی ابن ابی طالب و فاطمه زهرا {علیهما السلام} است .
منظور از ذکر این چند جمله این بود که میان عالمان اهل تسنن هم کسانی افزون بر اصل وجود حضرت با همین ویژگیهایی که میگوییم معتقدند ؛ حضرت متولد شده و اکنون غایب است .
بنابراین در این مورد با فرقههای دیگر اسلامی به بحث فراوان نیاز نیست البته کسانی از اهل تسنن ، اساساً مسأله اعتقاد به مهدی را انکار کرده وروایات خودشان را نیز در این باره جعلی انگاشتهاند .
بعضی از طوایف اهل تسنن ، مانند بسیاری از شافعیه و نیز بسیاری از اهل تسنن به ویژه در کشورهای ایران ، مصر و تونس ، دوازده امام شیعه را بزرگترین فقیهان پس از پیامبر (ص) و مراجع دینی خود میدانند . این گروه از اهل تسنن به امامان دوازدهگانة ما شیعیان در جایگاه عالمان و فقیهانی اعتقاد دارند که سخنانشان برای امت راهگشا و معتبر است . مردم باید در امور زندگی خویش به کشورهای ایشان مراجعه کنند . این همان عقیدهای است که میتوان نخستین جوانة تفکیک دین از سیاست در اسلام به شمار آورد .
در زمان پیامبر (ص) هیچ اختلافی بین مسلمانها در یکی بودن مرجع دینی و مرجع سیاسی دیده نمیشود .
چرا که همة مسلمانان معتقد بودند شخص پیامبر (ص) هم مرجع دینی مردم و هم رهبر سیاسی جامعه است .
منابعی که شما خواهر بزرگوار در این مورد میتوانید به آن ظهور کند به شرح ذیل میباشد.
1ـ نجم الثاقب، حاج میرزا حسین طبرسی نوری .
2ـ برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، تهیه ستاد احیاء و گسترش فرهنگ مهدویت.
3ـ آفتاب ولایت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی .
4ـ پرسشها و پاسخها ، گروه مؤلفان.
5ـ بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
البته محدود افرادی از اهل سنت به برخی از مسائل مهدویت اشکالهایی وارد کردهاند بدون اینکه اهل اعتقاد را انکار کنند مانند ابن خلدون در مقدمه خود و ذهبی در تاریخ الاسلام و ابن حجر در صواعق المحوقه ؛ چنین پنداشتهاند که شیعه معتقد است مهدی (عج) از آغاز تولد تاکنون در چاهی در سامرا و یا حله نشسته است و در انتظار فرمان قیام بسر میبرد ؛ در حالی که چنین اعتقادی در هیچ اثر و نوشته از آثار روایی و غیر روایی شیعه از آغاز تاکنون وجود ندارد . علامه بزرگوار مرحوم محدث نوری در کتاب نجمالثاقب ( باب چهارم ) برخی از اینگونه ایرادها را نقل کرده سپس به نقد و پاسخگویی مستندی برای هر کدام از آنها پرداخته و به دنبال آن ، عقاید و نظرهای جازم و قطعی بیست تن از بزرگان اهل سنت همانند کمالالدین محمد بن طلحه ،مؤلف مطالب السؤول ، محمد بن یوسف گنجی شافعی .
ابوالفرج ابن جوزی علی بن محمد بن صباغ مالکی و عبدالوهاب شعرانی را در اصالت مهدویت از آثارشان آورده است .
حتی بعضی از عالمان اهل تسنن ادعا کردهاند که روایات ما دربارة حضرت مهدی (ع) بالاتر از حد تواتر است به گونهای که هیچ جای شک و شبههای در صدور این روایات از پیامبر اکرم (ص) باقی نمیماند از جملة ایشان ابن حجر در الصواعق، شبلنجی در نور الابصار ، ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه در بارة ویژگیهای شخصی حضرت ، میان اهل سنت ، کم و بیش اختلافهایی وجود دارد . بعضی از ایشان معتقدند که در آخرالزمان شخصی به نام مهدی (ع) از خاندان پیامبر اسلام (ص) ظهور میکند ؛ اما این مطلب را که حضرت از کدام پدر و مادر و در چه زمانی متولد میشود ذکر نمیکنند یا به آن معتقد نیستند و کسانی هم در میان اهل تسنن هستند که دربارة حضرت مهدی (ع) اعتقادی همچون اعتقاد ما شیعیان دارند ؛ یعنی اعتقاد دارند که مهدی موعود (ع) یازدهمین فرزند از خاندان علی ابن ابی طالب و فاطمه زهرا {علیهما السلام} است .
منظور از ذکر این چند جمله این بود که میان عالمان اهل تسنن هم کسانی افزون بر اصل وجود حضرت با همین ویژگیهایی که میگوییم معتقدند ؛ حضرت متولد شده و اکنون غایب است .
بنابراین در این مورد با فرقههای دیگر اسلامی به بحث فراوان نیاز نیست البته کسانی از اهل تسنن ، اساساً مسأله اعتقاد به مهدی را انکار کرده وروایات خودشان را نیز در این باره جعلی انگاشتهاند .
بعضی از طوایف اهل تسنن ، مانند بسیاری از شافعیه و نیز بسیاری از اهل تسنن به ویژه در کشورهای ایران ، مصر و تونس ، دوازده امام شیعه را بزرگترین فقیهان پس از پیامبر (ص) و مراجع دینی خود میدانند . این گروه از اهل تسنن به امامان دوازدهگانة ما شیعیان در جایگاه عالمان و فقیهانی اعتقاد دارند که سخنانشان برای امت راهگشا و معتبر است . مردم باید در امور زندگی خویش به کشورهای ایشان مراجعه کنند . این همان عقیدهای است که میتوان نخستین جوانة تفکیک دین از سیاست در اسلام به شمار آورد .
در زمان پیامبر (ص) هیچ اختلافی بین مسلمانها در یکی بودن مرجع دینی و مرجع سیاسی دیده نمیشود .
چرا که همة مسلمانان معتقد بودند شخص پیامبر (ص) هم مرجع دینی مردم و هم رهبر سیاسی جامعه است .
منابعی که شما خواهر بزرگوار در این مورد میتوانید به آن ظهور کند به شرح ذیل میباشد.
1ـ نجم الثاقب، حاج میرزا حسین طبرسی نوری .
2ـ برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، تهیه ستاد احیاء و گسترش فرهنگ مهدویت.
3ـ آفتاب ولایت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی .
4ـ پرسشها و پاسخها ، گروه مؤلفان.
5ـ بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی