خانه » همه » مذهبی » ابن عربی، محی الدین-عرفان عملی-عرفان ابن عربی

ابن عربی، محی الدین-عرفان عملی-عرفان ابن عربی

در بحث عرفان که یک علم سیر و سلوک نامیده می‌شود و به دو قسم تقسیم می‌گردد. 1ـ‌عرفان عملی.
2ـ عرفان نظری.
عرفان عملی یعنی؛ عارف عامل است و پوینده راه آن هم پویائی و حرکت مدام، لذا از این جهت عرفان مشابه اخلاق است و تنظیم کننده‌ی اعمال انسان است، عارف، کمال را در رسیدن می‌داند، نه در فهمیدن از روح عرفان این مطلب استنباط می‌شود که باید برای معرفت الله از طریق سیر و سلوک درونی و اکتساب معنویات و تزکیه نفس از پلیدی‌ها، زهدگرائی و پرورش فضائل اخلاقی تلاش و سعی کرد. عرفان عملی، رفتار و حرکت سالک است که به شکل سفر و سیر و سیاحت عرفانی انجام می‌گیرد. علم عرفان عملی یعنی بیان چگونگی راه سپردن و منازل راه پیمودن است در این رابطه کتاب‌هائی تحت عنوان سفرنامه نوشته شده است که می‌توان اسفار اربعه ملاصدرا شیرازی که از بزرگترین و بهترین سفرنامه‌های چهارگانه عرفانی را نوشته‌اند و استاد مطهری(ره) در کتابهای آشنائی با علوم اسلامی، عرفان را توضیح داده‌اند.
عرفان نظری: عرفان نظری، مبانی سیر و سلوک را به صورت اصولی و منظم مطرح می‌کند به طوری که رهرو با خواندن و آموزش می‌تواند خود را در آن طریق قرار دهد، عرفان نظری به تفسیر هستی، یعنی خدا، جهان و انسان می‌پردازد و از این جهت به فلسفه مانند است، البته در آن مبانی و اصول کشفی که با زبان عقل بیان می‌شود به کار می‌رود. از دیدگاه عارف تنها چیزی که اصالت دارد، خداست. بود فقط اوست. و هر چه غیر او سوَی‌الله، نمود خدا است بر عبارت دیگر، حج وجودی اصالت ندارد، بلکه همه چیز اسماء و صفات خداوند است. وحدت وجود، محور جهان‌بینی عرفانی است. البته بعضی بر این گمانند که بیانگذار وحدت وجود، این عربی است، ولی با کمی تفحص در می‌یابیم که قبل از یحی‌الدین عربی هم مسئله وحدت وجود، هر چند با این نام بلکه با این مفهوم مطرح بوده است. چنانچه عطار نیشابوری که همزمان با این عربی بوده و از افکار ابن عربی هم با خبر نبوده است، وحدت وجودی بوده است.
پایه‌گذار عرفان نظری کیست؟ پایه‌گذار عرفان نظری، یحی‌الدین عربی است که پدر عرفان نظری، لقب گرفته البته او در عرفان عملی پیشتاز بوده است و به نقل خود در فتوحاتش از سنین نوجوانی شهودهائی برایش اتفاق می‌افتاده و از اوائل عمر به ریاضت و مجاهده و تزکیه نفس پرداخته است. و به قول شهید مطهری، یحی‌الدین اولین کسی است که عرفان را به صورت یک مکتب منظم در آورد، او در این رابطه شاگردان بزرگی تربیت کرد. که از جمله صدرالدین قزنوی، که پسر همسرش بوده است و شارح خوبی بر کتابهای یحی‌الدین عربی بوده است. عرفان بسیاری تحت تأثیر مکتب عرفانی او قرار گرفته‌اند. داوود قیصری شارح کتاب فصوص الحکم، عبدالرزاق کاشانی، شارح دیگر، مولانا جلال‌الدین مروی مولوی و شیخ شبستری و بسیاری از شعرا و عرفای بعد از یحی‌الدین عربی تحت تأثیر مکتب عرفانی او قرار گرفته‌اند.
اما اینکه چرا علماء، از یحی‌الدین عربی همچون امام مجلسی او را نپسندیده و یا مذمت کردند، بدون جهت است. و کسی اگر چه در کلیت عرفان گام‌هایی برداشته است، اما بدلیل اینکه از سرچشمه‌های هدایت، آبشخوری امامت سیراب نشده،گاهی به بیراهه رفتند و از حد اعتدال و طریق نواب خارج شده که نمونه‌‌ی آن را در فتوحات کلیه انسان ملاحظه می‌کنید. لذا مذمت برخی نسبت به یحی‌الدین ناشی از این قضیه است که اعتراض برخی را موجب گردیده است.
منابع:
1-المهدی، ص183.
2ـ صبای عرفان، ص26.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد