روایات زیادی در باب فضیلت گذاشتن محاسن و حد و اندازه آن وارد شده است ; از جمله از امام صادق (ع ) روایت شده که فرمود: »گذاشتن ریش و چیدن شارب , از جمله تعالیم دین حنیف ابراهیم (ع ) است «, (بحارالانوار, ج 12, ص 56). در روایت دیگر از امیرالموئمنین (ع ) آمده است که حضرت در مذمت »لشکر بنی مروان « فرمودند: »آنان کسانی هستند که ریش را می تراشند و شوارب را رها می کنند«, (بحارالانوار, ج 25, ص 175). از رسول خدا(ص ) نیز روایت شده است که فرمود: »شارب ها را کوتاه کنید و ریش را بگذارید و خود را همانند مجوس نکنید«, (بحارالانوار, ج 76, ص 111). هم چنین امام صادق (ع ) فرموده است : »شارب ها را کوتاه و ریش را بگذارید و خود را به یهود شبیه نکنید«, (بحارالانوار, ج 76, ص 112). البته روایات فراوان دیگری در این زمینه در کتاب های روایی هست که ما تنها به همین مقدار بسنده می کنیم . ناگفته نماند گذشته از »ریش « آن چه مهم است »ریشه « آدمی است و بیش از ظاهر باید به رشد باطن و ثبات شخصیت پرداخت که در پی آن هویت شخصی و فرهنگی انسان و جامعه به ثبات می رسد. به گونه ای که ظاهری آراسته و مطابق با فرهنگ اصول دینی خود را پیدا می کند و به آسانی و با آگاهی می تواند مدل رفتاری خود را انتخاب کند و با توجه به فرهنگ جامعه ما ریش – البته با رعایت آراستگی و پیراستگی – نمادی از روحیه دین پذیری و نشانه ای از حفظ استقلال خویش در برابر فرهنگ بیگانگان است و کسانی که ریش خود را می زنند اگر با آگاهی به مخالفت با حکم شرعی چنین کاری را می کنند, گرفتار اصرار بر گناه می باشند و حکم »فسق « بر آنها بار می شود.
ریش تراشی در روایات-کوتاهی شارب-ریش و ریشه-ریش و سبیل در روایات
روایات زیادی در باب فضیلت گذاشتن محاسن و حد و اندازه آن وارد شده است ; از جمله از امام صادق (ع ) روایت شده که فرمود: »گذاشتن ریش و چیدن شارب , از جمله تعالیم دین حنیف ابراهیم (ع ) است «, (بحارالانوار, ج 12, ص 56). در روایت دیگر از امیرالموئمنین (ع ) آمده است که حضرت در مذمت »لشکر بنی مروان « فرمودند: »آنان کسانی هستند که ریش را می تراشند و شوارب را رها می کنند«, (بحارالانوار, ج 25, ص 175). از رسول خدا(ص ) نیز روایت شده است که فرمود: »شارب ها را کوتاه کنید و ریش را بگذارید و خود را همانند مجوس نکنید«, (بحارالانوار, ج 76, ص 111). هم چنین امام صادق (ع ) فرموده است : »شارب ها را کوتاه و ریش را بگذارید و خود را به یهود شبیه نکنید«, (بحارالانوار, ج 76, ص 112). البته روایات فراوان دیگری در این زمینه در کتاب های روایی هست که ما تنها به همین مقدار بسنده می کنیم . ناگفته نماند گذشته از »ریش « آن چه مهم است »ریشه « آدمی است و بیش از ظاهر باید به رشد باطن و ثبات شخصیت پرداخت که در پی آن هویت شخصی و فرهنگی انسان و جامعه به ثبات می رسد. به گونه ای که ظاهری آراسته و مطابق با فرهنگ اصول دینی خود را پیدا می کند و به آسانی و با آگاهی می تواند مدل رفتاری خود را انتخاب کند و با توجه به فرهنگ جامعه ما ریش – البته با رعایت آراستگی و پیراستگی – نمادی از روحیه دین پذیری و نشانه ای از حفظ استقلال خویش در برابر فرهنگ بیگانگان است و کسانی که ریش خود را می زنند اگر با آگاهی به مخالفت با حکم شرعی چنین کاری را می کنند, گرفتار اصرار بر گناه می باشند و حکم »فسق « بر آنها بار می شود.