مسلمانان, ایرانیان و آمریکاییاناز اواخر قرن سیزدهم شمسى / نوزدهم میلادى, مهاجرت مسلمانان که اغلب آنها عرب هاى ساکن امپراتورى عثمانى (ترکیه و سوریه فعلى) بودند به آمریکا آغاز شد. بیشتر مهاجران دهقانان غیر ماهر و بى سواد بودند که به امید کسب ثروت و به قصد اقامت موقت به آمریکا رفتند, ولى بیشتر آنها به علت اشتغال در کارهاى پایین و کم ارزش (کم درآمد) مانند دست فروشى و کارگرى معدن, به ثروت فراوان دست نیافتند و به همین دلیل, نتوانستند به وطن خود بازگردند.5
با آغاز جنگ جهانى اول قوانین مهاجرت به آمریکا تغییر یافت, و بر اساس آن, تنها رنگین پوستان و قفقازى تبارها اجازه ورود به آمریکا را یافتند. اما از اواسط دهه 1320ش1940/م. موج جدیدى از مهاجرت مسلمانان به آمریکا آغاز گردید. مهاجران جدید از سواد بالاتر برخوردار بودند, و بیشتر نه براى کار, بلکه به منظور فرار از سرکوب واختناق سیاسى ازکشورهاى فلسطین, مصر, عراق و اروپاى شرقى به آمریکا رفتند. از 1346ش1967/م. چهارمین موج مهاجرت مسلمانان به آمریکا اتفاق افتاد. اغلب این مهاجران از ویژگى هایى چون تحصیلات بالا, غربگرایى و تکلم روان به انگلیسى برخوردار بودند. این مهاجران یا براى بهره مندشدن از پیشرفت هاى شغلى و یا براى فرار از رژیم سرکوبگر محلى به آمریکا رفتند. در مهاجران جدید, گرایش هاى سوسیالیستى, ناسیونالیستى و سکولاریستى 6 مشاهده مى شد, ولى در سال هاى اخیر گرایش به اسلام در مهاجران بسیار به چشم مى خورد.7
به این ترتیب بر تعداد مسلمانان در خاک آمریکا افزوده شد. این امر, به تدریج به شکل گیرى نهادها و سازمان هاى اسلامى براى تعمیق اعتقادات اسلامى و دفاع از حقوق صنفى و دینى کمک کرد; البته وقایعى چون انقلاب اسلامى ایران, تجاوز اسراییل به لبنان ,بمباران لیبى توسط آمریکا, چاپ کتاب آیات شیطانى سلمان رشدى, نیز به رشد سازمان هاى اسلامى در آمریکا مدد رساند, به گونه اى که اینک تعداد نهادهاى اسلامى در این کشور به بیش از 2300 موسسه افزایش یافته است. به همین نسبت انتقاد و تعرض و محدودیت به مسلمانان در جامعه آمریکا رو به افزایش گذاشته است.8
برخى از مسلمانان مقیم آمریکا را ایرانیان تشکیل مى دهند. آنها به سه دسته تقسیم مى شوند:
گروه اول, ایرانیانى که به صورت قانونى از کشور خارج شده و در امریکا اقامت گزیده اند, مانند تجار و روشنفکران ملى گرا(ناسیونالیست);
گروه دوم, ایرانیانى که به صورت غیر قانونى از کشور خارج شده اند. بیشتر این گروه را افراد تحصیلکرده تشکیل مى دهند;
گروه سوم, افرادى که به سبب فعالیت هاى سیاسى علیه نظام جمهورى اسلامى ایران و نداشتن پایگاه مردمى, مجبور به ترک ایران شده اند.
از ایرانیان مقیم آمریکا, آمار دقیقى در دست نیست. همچنین از پراکندگى آنان در این کشور تصویر روشنى وجود ندارد; اما بر اساس شواهد و قراین مى توان گفت که ایرانیان مقیم آمریکا, بیشتر در شهرهاى لسآنجلس, واشنگتن, نیویورک و شیکاگو زندگى مى کنند. حدود 46 درصد ایرانیان مهاجر داراى تحصیلات عالى و شاغل در مراکزعلمى اند. وضع اقتصادى آنها, مشابه طبقه متوسط آمریکاست و برخى از آنها در ردیف سرمایه داران بزرگ قرار دارند. به هر ترتیب, وضع اقتصادى ایرانیان در شرایط بهترى نسبت به مهاجران آسیایى است, و این امر, از یکصد عنوان نشریه و روزنامه فارسى زبان و 36 شبکه تصویرى که در آمریکا منتشر مى شود یا برنامه ارائه مى کند, هویداست.9
ایرانیان براساس قاعده اقامت به چند دسته تقسیم مى شوند: اقامت کوتاه مدت (مانند مإموران سیاسى), اقامت دایم (فارغ التحصیلان جذب شده فاقد تابعیت), اقامت تابعیت (دارندگان تابعیت دوم یعنى آمریکا) و اقامت پناهندگى, و بر اساس قاعده هویت عبارتند از: مإموران سیاسى, تجار, دانشجویان, گروه هاى معاند, مجریان و کسانى که به هر دلیل زندگى در محیطهاى آن جا را ترجیح مى دهند و نیز افرادى که به دلیل اقتصادى و رسیدن به رفاه اقتصادى ویا به دلیل دست یابى به امکانات علمى و تحقیقاتى, زندگى در آمریکا را مى پسندند.10
بیشتر مسلمانان مهاجر به آمریکا سنى مذهب و تعداد کمى از آنان شیعه اند که در مساجد مهمى در شهرهاى دیترویت, واشنگتن, لسآنجلس و شیکاگو فعالیت دارند. اکثر شیعیان آمریکایى, ایرانى و لبنانى اند که به علت وضعیت سیاسى و اجتماعى حاکم در این کشورها به آمریکا رفته اند. البته مهاجران شیعه مذهب نیز همانند مهاجران سنى مذهب از اواخر قرن سیزدهم شمسى (نوزدهم میلادى) وارد آمریکا شده اند. بسیارى از مهاجران شیعه ایرانى, به طبقات متوسط و بالا و با تحصیلات عالى و بیشتر آنان را شیعیان دوازده امامى تشکیل مى دهند که مرجعیت رهبران مذهبى در ایران وعراق را قبول دارند. شیعیان امامیه یک حوزه و مدرسه اسلامى در شهر نیویورک دارند. این حوزه یک دوره چهار ساله تعلیمات اسلامى براى دانشجویان پسر و دختر جهت تصدى امامت مساجد و یا گرفتن شغل در بخش تعلیم و تربیت مدرسه خدیجه الکبرى را اداره مى کند. گروهى از شیعیان را نیز اسماعیلیه, علویه و زیدیه تشکیل مى دهند.11 به عقیده نویسنده کتاب در بهشت شداد, در آمریکا حدود نه میلیون مسلمان زندگى مى کنند که در حدود پنج میلیون آن مسلمان مهاجرند, و چهار میلیون باقى مانده, سیاه پوستان بومى هستند. از این تعداد 1400/000 نفر شیعه اند که مرکز اصلى تجمع آنها شهر دیترویت است. به طور کلى محل اصلى اقامت مسلمانان, در واشنگتن, هوستون, کالیفرنیا, نیوجرسى, شیکاگو و ماساچوس12ت است.
از نظر هویت نژادى, اغلب مسلمانان آمریکا از مردم رنگین پوست و اصالتا از قاره آفریقا هستند. به همین جهت, همه آنها علیه نژادپرستى در آفریقاىجنوبى, موضع واحدى داشتند. به این دلیل, شوراى مسلمانان آمریکا در دهه 1360ش1980/م. به برپایى همایش اسلام علیه نژادپرستى دست زد و این خود در تشویق آمریکا به تحریم رژیم نژادپرست آفریقاى جنوبى تا آزادى نلسون ماندلا و قانونى شدن کنگره ملى آفریقا موثر افتاد. همه مسلمانان آمریکا رنگین پوست نیستند, بلکه تخمین زده مى شود حدود 45تا80 هزار نفر از آنان, سفیدپوستان مسلمان شده اند که اکثریت آنها را زنان تشکیل مى دهند که با مردان مسلمان ازدواج کرده اند.13
آمریکا و گروه هاى اسلامى
مسلمانان قبل از ورود کریستف کلمب به آمریکا, به آن منطقه رفته اند و نیز تعدادى دریانورد مسلمان اسپانیایى و پرتغالى به آمریکا رفت و آمد داشته و گاه در آن جا اقامت گزیده اند. همچنین یک پنجم آفریقایى هایى که به صورت برده وارد آمریکا شدند, مسلمان بودند. همه این مسلمانان به تدریج به عنوان بومیان آمریکایى درآمدند. علاوه بر آن, مهاجران مسلمان نیز تعدادى از آمریکاییان را مسلمان کرده اند. بنابراین بخشى از مسلمانان آمریکا, مسلمانان بومى اند که گروه هاى سیاسى مختلفى را براى دفاع از هویت خویش پدید آورده اند, مانند گروه ملت اسلام.14
گروه ملت اسلام از سوى والى فردمحمدWali Farrad Mohammad) )در 1308ش1929/م. در دیترویت آمریکا پایه گذارى شد. به عقیده محمد, تنها اسلام قادر است, هویت واقعى آمریکاییان آفریقایى تبار را احیا کند و آنان را در کسب حقوق و بهبود وضع سیاهان یارى نماید. او براى گسترش عقایدش کتاب نوشت, به سخنرانى پرداخت و مدرسه و دانشگاه ساخت. والى محمد که به اسم هاى مختلف نامیده مى شد, احتمالا ترک یا ایرانى نژاد بود که ادعا داشت در مکه متولد شده و فردى ثروتمند از طایفه قریش است و نیز با حضرت محمد(ص) قرابت دارد. نفوذ کلام و تعالیمش باعث شد که پیروانش در 1310ش1931/م. او را مهدى بزرگ که رهایى بخش آمریکاییان آفریقایى تبار از درد و رنج است, بنامند.15
ناپدیدشدن فردمحمد به رقابت داخلى براى تصاحب رهبرى گروه ملت اسلام در میان جناح هاى متعدد گروه گردید, ولى سرانجام معاون فرد یعنى رابرت پول که بعدها به عالیجاه پول و عالیجاه محمد تغییر نام داد, جانشین فرد و رهبر مسلمانان آمریکایى شد. عالیجاه محمد به تإسى از فرد محمد, از اسلام به عنوان تنها دین رهایى بخش و حق طلب علیه تعصبات و تبعیضات علیه سیاهان استفاده کرد. در طى ریاست عالیجاه محمد بر گروه نزدیک یکصد مسجد, تعداد قابل توجهى مغازه خوار بار فروشى, رستوران, نانوایى, یک دانشگاه اسلامى و مراکزى براى گسترش روابط سیاسى با کشورهاى اسلامى به منظور استقلال سیاه پوستان تأسیس گردید. این گروه نوشیدن مشروبات الکلى و استفاده از مواد مخدر, خوردن گوشت خوک را تحریم و در 1351ش1972/م. گرفتن روزه را براى پیروانش مقرر کرد, و به تدریج فعالیت هایش را به حوزه کاراییب و کانادا توسعه داد. عالیجاه در جریان جنگ جهانى دوم از آن جهت که به پیروان خود سفارش کرد مسلمانان وظیفه ندارند زیرپرچم آمریکا در جنگ شرکت کنند, به زندان افتاد.16
با مرگ عالیجاه محمد در 1354ش1975/م. در گروه ملت اسلام, انشعاباتى صورت گرفت. بزرگ ترین و مهم ترین گروه انشعابى را لوئیس فراخان پدید آورد. وى در 1357ش1978/م. رهبرى گروه ملت اسلام را بر عهده گرفت, و بر خلاف عالیجاه محمد به اعضاى گروه ملت اسلام اجازه داد تا در انتخابات آمریکا شرکت کنند. شاید به آن علت که گروه دریافته است مقابله با محرومیت ها و فشارها و کسب موفقیت در احقاق حقوق سیاسى و اقتصادى و اجتماعى مساوى در آمریکا از طرقى مانند مداخله و شرکت فعال در امر انتخابات میسر است. او نیز کوشید به تإسى از عالیجاه محمد, یک نظام اقتصادى قوى ویژه سیاه پوستان را که اعضاى آن فارغ از سلطه سفید پوستان هستند, تشکیل دهد, زیرا بر این باور بود که از طریق حل و فصل مسائل اجتماعى بر مبناى اقتصاد, مى توان به موفقیت رسید که این موفقیت همان دست یابى به حقوق فراموش شده سیاهان مسلمان آمریکایى است.17
اعضاى ملت اسلام به یگانگى خدا اعتقاد دارند, قرآن را کتاب نازل شده از سوى خدا مى دانند, و به پیامبران اولوالعزم و کتاب هایشان احترام مى گذارند, ولى در لابه لاى این اعتقادات, عقاید التقاطى فراوانى دیده مى شود که اغلب ناشى از برداشت هاى سطحى این سازمان و اعضایش از قرآن, تعالیم اسلامى و نیز بهره گیرى کم از علماى اسلام و همچنین رسوخ تراوشات ذهنى عالیجاه محمد و فرقه قادیانى18 و بهائیت است; براى مثال, عالیجاه محمد در کتابش نوشته است: انسان سیاه پوست خداست و اوست که جهان را خلق کرده, اما اینک دیگر وجود ندارد, بلکه خدایى که امروزه بر جهان حکومت دارد, خدایى دیگر است که پر قدرت تر از خداى قبلى است. با این وضع ,این سازمان نشان داده, قادر است در جهت احیاى شخصیت پایمال شده سیاهان مسلمان و همیارى گروهى و سازمان دهى آنان موثر باشد.19
گروه ملت اسلام, انشعاب هاى دیگرى نیز پذیرفت. یکى از این انشعابات را مالکوم استیل در 1326ش1947/م. که نام مالکوم ایکس را برگزید, به وجود آورد. مالکوم که از قدرت سازماندهى, وجه فرهمندى و از استعداد سخنرانى بالایى برخوردار بود و در جذب افراد به عضویت گروه ملت اسلام نقش برجسته اى داشت, از سوى عالیجاه به نفر دوم گروه (معاون و جانشین) انتخاب گردید. وى فردى باهوش, زرنگ, تندرو, معتقد به خشونت و عدم ادغام سیاهان در جامعه آمریکا و این که یگانه راه رهایى امت اسلام عمل به دستورهاى قرآن است, بود. به همین دلایل منتقدان فراوانى پیدا کرد. سرانجام او از عالیجاه محمد جدا شد و گروه »الحاجى مالک شباز« را تإسیس کرد. مالکوم در حال ایراد سخنرانى در هارلم آمریکا در 1334ش1965/م. به دست دو تن از اعضاى ملت اسلام و به روایتى به دست سازمان سیا به قتل رسید.20
انشعاب دیگر در گروه ملت اسلام, »میسیون مسلمانان آمریکا« بود. گروه جدید بعد از مرگ عالیجاه محمد به دست والاس دى محمد ـ بعدا امام وارث الدین محمد نامیده شد ـ یکى از شش پسر عالیجاه تإسیس شد. والاس تغییرات بنیادین در ساختار ملت اسلام پدید آورد; از جمله اعلام کرد سفید پوستان دیگر شیطان نیستند, بلکه آنها مى توانند به گروه ملت اسلام بپیوندند. همچنین گروه نخبگان در ملت اسلام را منحل کرد, نام گروه ملت اسلام را به »جامعه جهانى« تغییر داد, اسم بلالیان را بر سیاهان انتخاب نمود, پوشیدن کت و شلوار و زدن پاپیون براى مردان را که اجبارى بود لغو کرد, با این عقیده پدرش که خداوند بشر است, و عالیجاه, حضرت محمد(ص), مخالفت ورزید و فعالیت هاى تجارى گروه را تعطیل نمود. در عوض, ادعاى شهادتین احیا شد و پیروى از قرآن و سنت مورد توجه قرار گرفت. پیروان وارث الدین محمد چند صد هزار نفر برآورد مى شوند که بزرگ ترین گروه مسلمانان آمریکایى آفریقایى تبارند. این گروه از برنامه رادیویى و تلویزیونى و یک نظام آموزشى سرتاسرى موسوم به دانشگاه اسلام با پنجاه شعبه که از لحاظ آموزشى معتبر است, بهره مندند. دیدگاه گروه در مورد غرب گرایى و صلح خاورمیانه مثبت و در مورد صهیونیسم21 (اسراییل غاصب) و ایران معتدل است. این گروه به ویژه رهبرانش ازلحاظ مالى و فکرى به شدت تحت نفوذ عربستان سعودىاند .عربستان هم سعى دارد, افکار وهابیت را در آنان تقویت کند.22
علاوه بر گروه ملت اسلام و میسیون مسلمانان آمریکا, گروه هاى دیگرى از مسلمانان هم فعالیت دارند. از جمله :
»مجلس الشورى آمریکا« مجلس الشورى در نیویورک و بیش از چهل مسجد آن شهر فعالیت مى کند. در رإس این مجلس, امام جمیل الدین سراج وهاج قرار دارد. امام وهاج در دو دوره گشایش مجلس کنگره آمریکا به همراه رهبران و مذاهب دیگر حضور داشت .
»گروه پنج درصد«: اینان به دلیل اعتقاد به این که تنها پنج درصد افراد بشر یعنى تنها خودشان برگزیده خدا هستند, به این نام نامیده مى شوند. در نیویورک و به رهبرى کلارسن پودینگ فعالیت دارند و در موسیقى رپ بسیار فعال هستند.
»فرقه انصاریه«: این گروه را عیسى محمد که خود را از اعقاب مهدى سودانى 23 مى داند, اداره مى کند. وى جدایى از فرهنگ آمریکایى را که او آن را نژادپرستانه معرفى مى کند, مشى فرقه قرار داده است. مقر گروه در بروکین نیویورک است.
جنبش دارالسلام حزب اسلامى شمال آمریکا, جنبش حنفى, اتحاد برادران, جنبش مردمى اسلامى, جنبش محمدیه, مسلمانان آمریکا براى اورشلیم, دروزىها, تصوف گرایان, شوراى روابط اسلامى آمریکا,شوراى امور عمومى مسلمانان و… بخشى از ساختار پیچیده جامعه مسلمانان آمریکا هستند. تعدادى از این گروه ها در خرداد 1380 شمسى در اعتراض به کمک هاى مالى و نظامى آمریکا به رژیم صهیونیستى, در مقابل وزارت امور خارجه آن کشور نشست اعتراضآمیزى را برگزار کردند, زیرا 34 سال پیش در چنین روزى, نیروهاى اشغالگر اسراییلى نوار غزه, ساحل غربى رود اردن وبیت المقدس شرقى را تصرف کردند. جمعیت اسلامى شمال آمریکا از دیگر گروه هاى اسلامى آن کشور به شمار مى رود که در 1380شمسى اجلاس هشتم خود را در شیکاگو با هدف یارى رساندن به مسلمانان جهت درک تغییرات سریع جهان و روش تعامل با آن, برگزار کرد.24
همگرایى و واگرایى در مسلمانان آمریکایى
مسلمانان آمریکایى در برابر مسائلى که در غرب در قبال موطن اصلى آنها مطرح مى شود, واکنش نشان مى دهند. مسلمانان آفریقایى تبار که 42 درصد مسلمانان آمریکایى را در بر مى گیرند, در مقابل هویت نژادى و تبعیضات نژادى ساکت نمى مانند. آنها سعى دارند در سیاست گذارىها و اجراى آن, به عنوان مسلمانان ایفاى نقش کنند, و به همین جهت شوراى مسلمانان آمریکا به صورت یک رایزن براى کنگره و دولت فدرال آمریکا عمل مى کنند. البته در کنار آن به عنوان یک آمریکایى یا به عنوان یک مسلمان مقیم آمریکایى, در مورد مسائل مربوط به آن کشور و سرنوشت آنان, حساس هستند. شاید به آن علت که نیمى از جمعیت مسلمانان این کشور, نوادگان زنان و مردانى هستند که صدها سال در آمریکا زیسته اند, و بخشى از تاریخ آمریکا حداقل در دو سه قرن اخیر را تشکیل مى دهند. به هر صورت در آمریکا, بومى به کسى اطلاق مى شود که گذشتگان وى حداقل یکصد سال مقیم آمریکا باشند. بنابراین تقریبا تمام مسلمانان آفریقایى تبار, هم مسلمانند و هم آمریکایى. علاوه بر آن, دسته اى از مسلمانان سفید پوستانند که بیشتر آن اصالتا آمریکایى به شمار مى روند.25
در مسلمانان بومى آمریکایى فقر بیشتر از مسلمانان مهاجر است; بنابراین چندان جاى تعجب نیست که مسلمانان بومى یا مسلمانان آفریقایى تبار با این فکر که آمریکا مهد آزادى اقتصادى و پیشرفت است, مبارزه کنند, ولى مسلمانان مهاجر, نظام سرمایه دارى آمریکا را فرصت و موقعیتى براى رشد و پیشرفت مادى و علمى مى بینند. على رغم این که مسلمانان بومى فقیرترین مردم مسلمان و غیرمسلمان آمریکایى هستند. در عوض, از قدرت سیاسى قابل توجه یا از قدرت تإثیرگذارى بر سیاست برخوردارند. آنها حتى از لحاظ جمعیتى بیشتر از کل جمعیت یهودیان مقیم آمریکا هستند. با این وصف, نفوذ آنان بر قدرت سیاسى به ویژه در سیاست خارجى آمریکا کمتر از یهودیان است. تفاوت دیگرى که بین دو دسته مسلمانان بومى و غیربومى وجود دارد, آن است که مسلمانان بومى از اعتقاد مذهبى ضعیف تر برخوردارند, و به زبان انگلیسى تکلم مى کنند, در حالى که مسلمانان مهاجر از اعتقاد مذهبى قوىتر بهره مندند و نیز به دو تا سه زبان سخن مى گویند, و این خود به عاملى براى پیشرفت اقتصادى و اجتماعى آنان مبدل شده است.26
همگرایى چندان رشدى در جامعه مسلمانان آمریکا ندارد. علاوه بر ویژگى هایى که آنان را از هم دور مى سازد, مسائل عمیق ترى نیز وجود دارد که واگرایى در آنان را تشدید مى کند; براى مثال, مسلمانان بومى عقیده دارند, آنان در رعایت رژیم غذایى مطابق شرع مقدس, حجاب اسلامى و سایر احکام مقیدتر و پاىبندتر از مسلمانان مهاجرند, و اغلب این گونه فکر مى کنند که درک بهترى از اسلام نسبت به مسلمانان مهاجر و به ویژه تازه مسلمانان دارند, و بیشتر آنها, این احساس را دارند که مناسب ترین افراد براى تفسیر اسلام هستند. این مسائل باعث شده است, على رغم این که مهاجران مسلمان قبول دارند, هنوز جامعه آمریکا را به خوبى درک نکرده اند, ولى تمایلى به گفت وگو و همکارى با جامعه اسلامى آمریکاییان آفریقایى تبار ندارند.
اگر چه بومیان مسلمان از امکانات اجتماعى فراوان ترى بهره مى گیرند, و شاید از این رو, مشکل زیادى در افزایش جمعیت خود نمى بینند, اما غیر بومیان مسلمان ممکن است با محدودیت هاى مهاجرت پذیرى مواجه شوند و از تعداد مهاجران کاسته شود. به علاوه, ادامه این محدودیت به کاهش زاد و ولد در بین آنها مى انجامد; براى مثال, بارها اتفاق افتاده است, اداره مهاجرت آمریکا به بهانه مبارزه با اقدامات تروریستى در مورد درخواست روادید اتباع کشورهاى اسلامى برخورد سخت و خشنى داشته است. جالب است بدانیم در مجموع جمعیت مسلمانان مهاجر و بومى در جامعه آمریکا رو به افزایش است, به گونه اى که اینک پیروان اسلام دومین گروه پر جمعیت آمریکا بعد از مسیحیان هستند. به عقیده دکتر على ابو زعکوک, رئیس مجلس اسلامى آمریکا, اسلام در این کشور, از آینده روشن و نوید بخشى برخوردار است, زیرا جامعه آمریکا داراى زمینه هاى مناسب براى رشد و شکوفایى اسلام است. یکى از این زمینه ها, میزان کم جرایم مختلف چون مواد مخدر, مشروبات الکلى و ولگردى در بین مسلمانان است که جاذبه اى براى گرایش غیرمسلمانان به اسلام است.27
مسلمانان از تبعیضى که بین آنها و یهودیان وجود دارد نگرانند. به بیان عمیق تر , مسلمانان و یهودیان داراى وضع نامساعد فرهنگى یکسان در آمریکا هستند, لیکن در اقتصاد و سیاست از موقعیت یکسانى برخوردار نیستند. یهودیان در کنگره, نماینده و سخنگو دارند, از امکانات لازم براى تحصیلات بالاى دانشگاهى بهره مندند, در فعالیت هاى اقتصادى, در رسانه هاى گروهى و در موسسات آموزش عالى و در فراگرد و فرآیند سیاسى کشور از موقعیت بالاترى سود مى برند, ولى هم یهودیان و هم مسلمانان از سلطه رو به رشد فرهنگ مسیحى بر دو جامعه یهود و مسلمانان نگران هستند; از این رو یهودیان و مسلمانان با تشکیل گروه هاى جداگانه درصدد دفاع از هویت نژادى, مذهبى و فرهنگى خود مى باشند.28
رهبران جنبش اسلامى آمریکا
شاید تعداد رهبران اسلامى ذى نفوذ در آمریکا یکى از علل عدم انسجام مذهبى و سیاسى مسلمانان آمریکا تلقى شود. اثبات این ادعا, در گرو اشاره هر چند اجمالى به رهبران فعلى است. این تفرقه حتى در بین رهبران ذى نفوذ نزدیک به تفکرات و سیاست هاى جمهورى اسلامى نیز مشاهده مى شود.
امام عبدالعلیم موسى: وى امام مسجدى در جنوب غربى واشنگتن, از فعالان اسلامى, صاحب نام و شهرت سیاسى در آمریکا و از افرادى است که در راستاى پیام انقلاب اسلامى ایران, از وحدت شیعه و سنى و نیز از مواضع سیاسى جمهورى اسلامى ایران دفاع مى کند .
امام محمد العاصى: او از فعالان اسلامى, صاحب شهرت, امام مسجد بزرگ واشنگتن و از سخنرانان و متفکران برجسته اسلامى در سطح بین المللى است. مسلمانان آمریکا به او و دیدگاه هایش اهمیت زیادى قائلند. وى حتى در ایران به علت دفاع از مواضع سیاسى کشورمان و شرکت در همایش هاى تقریب مذاهب شناخته شده است .
امام الحنوطى: فلسطینى الاصل و امام مسجد دارالهجره واشنگتن است. امام الحنوطى و مسجد دارالهجره از این جهت مهمند که وى از نظر سیاسى و مذهبى اهل تسامح و تساهل است, و از درگیرى شیعه و سنى اجتناب کرده و بیشتر افرادى که در مسجد فوق شرکت مى کنند, از قشر تحصیل کرده اند .
امام عبدالکریم حسن: از دستیاران طراز اول امام وارث الدین محمد است. وى که از وحدت شیعه و سنى دفاع مى کند, امامت مسجد بلال از مساجد بزرگ لس آنجلس را بر عهده دارد.
دکتر محمد سلام عجوى: وى کویتى الاصل است و به شدت از وحدت مسلمانان دفاع مى کند. او سرپرست و امام جماعت مرکز فرهنگ اسلامى در نیویورک است و رابطه فعالى با مسلمانان سیاه پوست آمریکایى دارد.29
دکتر سید محمد سعید: او دبیرکل جامعه اسلامى آمریکاى شمالى (ایسنا) است و از دانشمندان اسلامى مقیم آمریکا, از مسوولان و موسسان مرکز مطالعات بین المللى و عضو هیإت مشاوران شوراى مسلمانان آمریکا به شمار مى رود. دکتر سعید, کشمیرى الاصل و تبعه دولت آمریکاست. جامعه اسلامى آمریکاى شمالى یکى از متشکل ترین, سازمان یافته ترین و پرطرفدارترین سازمان هاى اسلامى است که مسجدها و انجمن هاى بسیارى را تحت پوشش دارد. بودجه این سازمان, در گذشته نه چندان دور از عربستان سعودى تإمین مى شد, ولى اینک اقدامات مفیدى براى خودکفایى مادى و پولى در دست اجرا دارد .
امام وارث الدین محمد: وارث فارغ التحصیل الازهر است و گروه و سازمانش بیش از 1/5 میلیون نفر عضو و طرفدار دارد. او منشإ و اساس تحولات اسلامى بسیارى در مسلمانان آمریکایى است و تبعیض نژادى را که شالوده و بنیاد کار پدرش (عالیجاه محمد )بود, باطل دانست, و ایجاد و یا ادامه هر گونه نفرت علیه سفید پوستان را نفى و بر خلاف اصول اسلام دانست. محمد در اداره میسیون مسلمانان آمریکا به شیوه غیر متمرکز (واگذارى امور به امامان محلى) عمل مى کند, و اینک سازمانش یکى از بزرگ ترین و سازمان یافته ترین سازمان هاى اسلامى آمریکایى است.30
امام جمیل الامین: جمیل رهبرى مجلس الشورى شمال آمریکا را بر عهده دارد. او قبل از مسلمان شدن, به عنوان یکى از رهبران سیاه پوست گروه »پلنگان سیاه« که خواهان تساوى حقوق مدنى و طرفدار مبارزه مسلمانان در کسب این حقوق بود, فعالیت مى کرد; از این رو نام وى با آشوب هاى 1346ش1967/م. ایالت ماساچوست در همآمیخته است. جمیل به علت شرکت در این آشوب ها, به زندان افتاد, و در زندان به اسلام گروید. امین در فن سخنرانى بسیار استاد و دیدگاهش در مورد جمهورى اسلامى ایران مثبت است .
دکتر عبدالرحمن العمودى: او اتیوپى الاصل و سرپرست شوراى مسلمانان آمریکاست. این شورا در 1369ش1990/م. با هدف توسعه فعالیت هاى سیاسى در حرکت هاى مسلمانان منطقه و معرفى اسلام به توده و مردم آمریکا تإسیس شد. این شورا دفتر مرکزى سازمان را در واشنگتن قرار داد, تا ضمن اعلام حضور بارز درصحنه فعالیت هاى اسلامى, بتواند به مقامات دولتى, البته در صورت لزوم, دسترسى داشته باشد. شورا در میان مسلمانان بومى و مهاجر شناخته شده و از اعتبار بالایى برخوردار است.
لوئیس فراخان: لوئیس ولکات که به لوئیس فراخان معروف شده است, رهبر گروه ملت اسلام به شمار مى رود. او در 1312ش1933/م. در بخش برونکس نیویورک به دنیا آمد, دوران جوانى را در شهر بوستون ایالت ماساچوست گذراند و مدتى به خوانندگى جاز و موسیقى سنتى آمریکا پرداخت, و سرانجام توسط مالکوم ایکس به اسلام گروید. فراخان پس از ترور ایکس به صورت یکى از چهره ها و مهره هاى اساسى حرکت اسلامى سیاهان درآمد و تا مرگ عالیجاه محمد سخن گو و نماینده وى بود. بعد از مرگ عالیجاه ,از سازمان و گروه ملت اسلام کناره گیرى کرد و سپس به تإسیس سازمانى به همین نام پرداخت. وى که توسط گروهى به نام ثمره الاسلام ـ بازوان نظامى امت اسلام ـ محافظت مى شود, در جذب و نگاه داشت طرفداران خود چندان موفق نبوده است و در حال حاضر پیش بینى مى شود تنها حدود دویست هزار عضو در گروه ملت اسلام حضور دارند.31
گروه ملت اسلام, دیروز و امروز
آمریکایى ها از همان اولین روزهایى که سیاهان آفریقایى را براى کار در مزارع به خدمت گرفتند, با آنها به صورت برده رفتار کردند, زیرا به عقیده سفید پوستان آمریکایى, سیاهان ذاتا بى لیاقت و پست آفریده شده اند, و به همین جهت, تنها براى کار کردن , کشته شدن و خدمت به سفید پوستان مناسب هستند. تنفرى که بردگان سیاه از این مسائل داشتند, آنان را مجذوب و همگام جنبش ضد برده دارى سفید پوستان شمال آمریکا ساخت. این جنبش که با هدف ظاهرى مبارزه با برده دارى جنوب آمریکا, ولى در واقع به منظور دست یابى به زمین هاى مزروعى و مواد خام جنوب آمریکا صورت گرفت, به تشکیل آمریکا32 و صدور فرمان آزادى بردگان از سوى آبراهام لینکلن (رئیس جمهور وقت) در 1242ش1863/م. انجامید.33
بر خلاف انتظار سیاهان, فرمان لغو برده دارى, به برابرى حقوقى آنها با سفیدپوستان منجر نگردید, بلکه نظام تبعیض نژادى, با آثار به مراتب بدتر از نظام گذشته, جایگزین سیستم برده دارى شد. بر اساس نظام جدید, سیاهان از شخصیت اجتماعى, امنیت شغلى و هویت ملى محروم شدند و محل هاى سکونت, گورستان ها, رستوران ها, پارک ها و حتى شیرهاى آب آشامیدنى شان جدا گردید و از تصدى مشاغل مهم و کلیدى, تحصیل برابر با سفید پوستان, دستمزدهاى یکسان و… بى نصیب ماندند.34
ناتوانى ناسیونالیسم سیاه به رهبرى مارکوس گاروى و نوبل دروعلى در نجات سیاهان از نظام تبعیض نژادى, ناکامى کلیساهاى مسیحى در متقاعد کردن سیاهان ستمدیده به بردبارى در برابر ظلم سفید پوستان و نیز بحران اقتصادى آمریکا در 1308و1309ش1929/ و 1930م. که منجر به قحطى و فقر بیشتر سیاهان گردید, همه زمینه هاى مناسب براى روى آوردن جامعه سیاهان آمریکا به اسلام را فراهم آورد. آنچه بیش از همه در گرایش سیاهان به سوى اسلام موثر افتاد, پیام هاى اسلامى نهضتى بود که فرد محمد و عالیجاه محمد تإسیس کردند.35 مهم ترین پیام هاى جذاب نهضت اسلامى سیاهان عبارت بود از :
1 ـ اتحاد تمام سیاه پوستان آمریکایى در یک نظام برادرى سیاه پوستى;
2 ـ ایجاد یک نظام آموزشى مستقل از نظام آموزشى سفید پوستان;
3 ـ تلاش براى آزادى مسلمانان زندانى از زندان هاى آمریکا;
4 ـ تشکیل مدارس جداگانه دخترانه و پسرانه براى مسلمانان;
5 ـ آزادى مسلمان ها در انجام تبلیغات مذهبى و اسلامى.36
نهضت اسلامى سیاهان, نتایج مثبت و منفى فراوانى به دنبال داشته است; از جمله: فرد محمد اولین رهبر سیاهان مسلمان آمریکا در 1311ش1932/م. به طرز شگفتآورى ناپدید شد. عالیجاه محمد در طى بیش از چهار دهه رهبرى گروه ملت اسلام, بارها بازداشت و به زندان افتاد. مالکوم ایکس از رهبران با نفوذ مسلمانان آمریکایى در دهه 1340 و 1350 ش1960/ و 1970 م. ترور گردید; اما هیچ یک از این اقدامات در خاموش کردن جنبش اسلامى سیاهان موثر نیفتاد, بلکه تظاهرات متعدد میلیون ها سیاه پوست مسلمان معترض به نظام تبعیض نژادى در اواسط دهه 1370 ش1990/ م. نشان از تشدید و گسترش نهضت اسلامى سیاهان دارد.37 على رغم قیام ها و تظاهرات متعدد سیاهان آمریکایى در برابر نظام برده دارى و تبعیض نژادى, و نیز برخى از اقدامات تلافى جویانه مسلمانان سیاه مانند خوددارى زنان مسلمان عضو گروه ملت اسلام در آرایش موهاى سر به نشانه اعتراض به نظام تبعیض نژادى, بهبود قابل توجهى در موقعیت اجتماعى آنان صورت نگرفته است, بلکه هنوز هم حقیر شمرده مى شوند, و با آنان به عنوان موجوداتى پست رفتار مى شود.38
تفرقه و عقاید خرافى و مخالف و کارشکنى هاى مقامات آمریکایى, از علت هاى ناکامى نهضت اسلامى سیاهان آمریکا در نیل به هدف هاى مورد نظر است. تغییر شعار برادرى سیاهان به برادرى جهانى یا برادرى سیاهان و سفید پوستان, از سوى اتحادیه مساجد مسلمانان به رهبرى مالکوم ایکس از جلوه هاى تفرقه است و اعتقاد پیروان فرد محمد به الوهیت او از مصداق هاى عقاید خرافى سیاهان به شمار مى رود که معجونى از افسانه هاى آفریقایى, تعالیم مسیحیت و احکام اسلامى است.
گسترش فعالیت هاى جنبش اسلامى سیاهان آمریکا, تا حدود زیادى متإثر از پیروزى انقلاب اسلامى ایران است, زیرا با پیروزى انقلاب اسلامى موج اسلام خواهى در بین سیاهان آمریکا آهنگ سریع ترى پیدا کرد; از این رو چند بار تظاهرات میلیونى سیاهان و سیاهان مسلمان با شعارهاى الله اکبر به دعوت گروه ملت اسلام در آمریکا انجام شد. لوئیس فراخان در 1374ش1995/م. به ایران سفر کرد. از 1100 مسجد آمریکا , هشتصد باب آن در ده سال اخیر ساخته شده است. همچنین آمار کسانى که همانند ایرانیان مسلمان لباس مى پوشند, و نیز تعداد افرادى که مسلمان شدند, در حال گسترش است. به بیان دیگر ,آینده جنبش اسلامى سیاهان آمریکا امید بخش است, زیرا هر ساله سیصد هزار نفر از سیاهان, مسلمان مى شوند. بر این اساس, پیش بینى مى شود در سال هاى نخستین هزاره سوم میلادى, اسلام به دومین دین بعد از مسیحیت تبدیل گردد. برخى دیگر نیز عقیده دارند, چنانچه آمار رشد جمعیت مسلمانان به صورت فعلى ادامه پیدا کند, اسلام به گسترده ترین دین در آمریکا تبدیل خواهد شد.39
( منبع:جنبش سیاسى اجتماعى مسلمانان آمریکا ،مرتضى شیرودى،فصلنامه علوم سیاسی ش 16)
با آغاز جنگ جهانى اول قوانین مهاجرت به آمریکا تغییر یافت, و بر اساس آن, تنها رنگین پوستان و قفقازى تبارها اجازه ورود به آمریکا را یافتند. اما از اواسط دهه 1320ش1940/م. موج جدیدى از مهاجرت مسلمانان به آمریکا آغاز گردید. مهاجران جدید از سواد بالاتر برخوردار بودند, و بیشتر نه براى کار, بلکه به منظور فرار از سرکوب واختناق سیاسى ازکشورهاى فلسطین, مصر, عراق و اروپاى شرقى به آمریکا رفتند. از 1346ش1967/م. چهارمین موج مهاجرت مسلمانان به آمریکا اتفاق افتاد. اغلب این مهاجران از ویژگى هایى چون تحصیلات بالا, غربگرایى و تکلم روان به انگلیسى برخوردار بودند. این مهاجران یا براى بهره مندشدن از پیشرفت هاى شغلى و یا براى فرار از رژیم سرکوبگر محلى به آمریکا رفتند. در مهاجران جدید, گرایش هاى سوسیالیستى, ناسیونالیستى و سکولاریستى 6 مشاهده مى شد, ولى در سال هاى اخیر گرایش به اسلام در مهاجران بسیار به چشم مى خورد.7
به این ترتیب بر تعداد مسلمانان در خاک آمریکا افزوده شد. این امر, به تدریج به شکل گیرى نهادها و سازمان هاى اسلامى براى تعمیق اعتقادات اسلامى و دفاع از حقوق صنفى و دینى کمک کرد; البته وقایعى چون انقلاب اسلامى ایران, تجاوز اسراییل به لبنان ,بمباران لیبى توسط آمریکا, چاپ کتاب آیات شیطانى سلمان رشدى, نیز به رشد سازمان هاى اسلامى در آمریکا مدد رساند, به گونه اى که اینک تعداد نهادهاى اسلامى در این کشور به بیش از 2300 موسسه افزایش یافته است. به همین نسبت انتقاد و تعرض و محدودیت به مسلمانان در جامعه آمریکا رو به افزایش گذاشته است.8
برخى از مسلمانان مقیم آمریکا را ایرانیان تشکیل مى دهند. آنها به سه دسته تقسیم مى شوند:
گروه اول, ایرانیانى که به صورت قانونى از کشور خارج شده و در امریکا اقامت گزیده اند, مانند تجار و روشنفکران ملى گرا(ناسیونالیست);
گروه دوم, ایرانیانى که به صورت غیر قانونى از کشور خارج شده اند. بیشتر این گروه را افراد تحصیلکرده تشکیل مى دهند;
گروه سوم, افرادى که به سبب فعالیت هاى سیاسى علیه نظام جمهورى اسلامى ایران و نداشتن پایگاه مردمى, مجبور به ترک ایران شده اند.
از ایرانیان مقیم آمریکا, آمار دقیقى در دست نیست. همچنین از پراکندگى آنان در این کشور تصویر روشنى وجود ندارد; اما بر اساس شواهد و قراین مى توان گفت که ایرانیان مقیم آمریکا, بیشتر در شهرهاى لسآنجلس, واشنگتن, نیویورک و شیکاگو زندگى مى کنند. حدود 46 درصد ایرانیان مهاجر داراى تحصیلات عالى و شاغل در مراکزعلمى اند. وضع اقتصادى آنها, مشابه طبقه متوسط آمریکاست و برخى از آنها در ردیف سرمایه داران بزرگ قرار دارند. به هر ترتیب, وضع اقتصادى ایرانیان در شرایط بهترى نسبت به مهاجران آسیایى است, و این امر, از یکصد عنوان نشریه و روزنامه فارسى زبان و 36 شبکه تصویرى که در آمریکا منتشر مى شود یا برنامه ارائه مى کند, هویداست.9
ایرانیان براساس قاعده اقامت به چند دسته تقسیم مى شوند: اقامت کوتاه مدت (مانند مإموران سیاسى), اقامت دایم (فارغ التحصیلان جذب شده فاقد تابعیت), اقامت تابعیت (دارندگان تابعیت دوم یعنى آمریکا) و اقامت پناهندگى, و بر اساس قاعده هویت عبارتند از: مإموران سیاسى, تجار, دانشجویان, گروه هاى معاند, مجریان و کسانى که به هر دلیل زندگى در محیطهاى آن جا را ترجیح مى دهند و نیز افرادى که به دلیل اقتصادى و رسیدن به رفاه اقتصادى ویا به دلیل دست یابى به امکانات علمى و تحقیقاتى, زندگى در آمریکا را مى پسندند.10
بیشتر مسلمانان مهاجر به آمریکا سنى مذهب و تعداد کمى از آنان شیعه اند که در مساجد مهمى در شهرهاى دیترویت, واشنگتن, لسآنجلس و شیکاگو فعالیت دارند. اکثر شیعیان آمریکایى, ایرانى و لبنانى اند که به علت وضعیت سیاسى و اجتماعى حاکم در این کشورها به آمریکا رفته اند. البته مهاجران شیعه مذهب نیز همانند مهاجران سنى مذهب از اواخر قرن سیزدهم شمسى (نوزدهم میلادى) وارد آمریکا شده اند. بسیارى از مهاجران شیعه ایرانى, به طبقات متوسط و بالا و با تحصیلات عالى و بیشتر آنان را شیعیان دوازده امامى تشکیل مى دهند که مرجعیت رهبران مذهبى در ایران وعراق را قبول دارند. شیعیان امامیه یک حوزه و مدرسه اسلامى در شهر نیویورک دارند. این حوزه یک دوره چهار ساله تعلیمات اسلامى براى دانشجویان پسر و دختر جهت تصدى امامت مساجد و یا گرفتن شغل در بخش تعلیم و تربیت مدرسه خدیجه الکبرى را اداره مى کند. گروهى از شیعیان را نیز اسماعیلیه, علویه و زیدیه تشکیل مى دهند.11 به عقیده نویسنده کتاب در بهشت شداد, در آمریکا حدود نه میلیون مسلمان زندگى مى کنند که در حدود پنج میلیون آن مسلمان مهاجرند, و چهار میلیون باقى مانده, سیاه پوستان بومى هستند. از این تعداد 1400/000 نفر شیعه اند که مرکز اصلى تجمع آنها شهر دیترویت است. به طور کلى محل اصلى اقامت مسلمانان, در واشنگتن, هوستون, کالیفرنیا, نیوجرسى, شیکاگو و ماساچوس12ت است.
از نظر هویت نژادى, اغلب مسلمانان آمریکا از مردم رنگین پوست و اصالتا از قاره آفریقا هستند. به همین جهت, همه آنها علیه نژادپرستى در آفریقاىجنوبى, موضع واحدى داشتند. به این دلیل, شوراى مسلمانان آمریکا در دهه 1360ش1980/م. به برپایى همایش اسلام علیه نژادپرستى دست زد و این خود در تشویق آمریکا به تحریم رژیم نژادپرست آفریقاى جنوبى تا آزادى نلسون ماندلا و قانونى شدن کنگره ملى آفریقا موثر افتاد. همه مسلمانان آمریکا رنگین پوست نیستند, بلکه تخمین زده مى شود حدود 45تا80 هزار نفر از آنان, سفیدپوستان مسلمان شده اند که اکثریت آنها را زنان تشکیل مى دهند که با مردان مسلمان ازدواج کرده اند.13
آمریکا و گروه هاى اسلامى
مسلمانان قبل از ورود کریستف کلمب به آمریکا, به آن منطقه رفته اند و نیز تعدادى دریانورد مسلمان اسپانیایى و پرتغالى به آمریکا رفت و آمد داشته و گاه در آن جا اقامت گزیده اند. همچنین یک پنجم آفریقایى هایى که به صورت برده وارد آمریکا شدند, مسلمان بودند. همه این مسلمانان به تدریج به عنوان بومیان آمریکایى درآمدند. علاوه بر آن, مهاجران مسلمان نیز تعدادى از آمریکاییان را مسلمان کرده اند. بنابراین بخشى از مسلمانان آمریکا, مسلمانان بومى اند که گروه هاى سیاسى مختلفى را براى دفاع از هویت خویش پدید آورده اند, مانند گروه ملت اسلام.14
گروه ملت اسلام از سوى والى فردمحمدWali Farrad Mohammad) )در 1308ش1929/م. در دیترویت آمریکا پایه گذارى شد. به عقیده محمد, تنها اسلام قادر است, هویت واقعى آمریکاییان آفریقایى تبار را احیا کند و آنان را در کسب حقوق و بهبود وضع سیاهان یارى نماید. او براى گسترش عقایدش کتاب نوشت, به سخنرانى پرداخت و مدرسه و دانشگاه ساخت. والى محمد که به اسم هاى مختلف نامیده مى شد, احتمالا ترک یا ایرانى نژاد بود که ادعا داشت در مکه متولد شده و فردى ثروتمند از طایفه قریش است و نیز با حضرت محمد(ص) قرابت دارد. نفوذ کلام و تعالیمش باعث شد که پیروانش در 1310ش1931/م. او را مهدى بزرگ که رهایى بخش آمریکاییان آفریقایى تبار از درد و رنج است, بنامند.15
ناپدیدشدن فردمحمد به رقابت داخلى براى تصاحب رهبرى گروه ملت اسلام در میان جناح هاى متعدد گروه گردید, ولى سرانجام معاون فرد یعنى رابرت پول که بعدها به عالیجاه پول و عالیجاه محمد تغییر نام داد, جانشین فرد و رهبر مسلمانان آمریکایى شد. عالیجاه محمد به تإسى از فرد محمد, از اسلام به عنوان تنها دین رهایى بخش و حق طلب علیه تعصبات و تبعیضات علیه سیاهان استفاده کرد. در طى ریاست عالیجاه محمد بر گروه نزدیک یکصد مسجد, تعداد قابل توجهى مغازه خوار بار فروشى, رستوران, نانوایى, یک دانشگاه اسلامى و مراکزى براى گسترش روابط سیاسى با کشورهاى اسلامى به منظور استقلال سیاه پوستان تأسیس گردید. این گروه نوشیدن مشروبات الکلى و استفاده از مواد مخدر, خوردن گوشت خوک را تحریم و در 1351ش1972/م. گرفتن روزه را براى پیروانش مقرر کرد, و به تدریج فعالیت هایش را به حوزه کاراییب و کانادا توسعه داد. عالیجاه در جریان جنگ جهانى دوم از آن جهت که به پیروان خود سفارش کرد مسلمانان وظیفه ندارند زیرپرچم آمریکا در جنگ شرکت کنند, به زندان افتاد.16
با مرگ عالیجاه محمد در 1354ش1975/م. در گروه ملت اسلام, انشعاباتى صورت گرفت. بزرگ ترین و مهم ترین گروه انشعابى را لوئیس فراخان پدید آورد. وى در 1357ش1978/م. رهبرى گروه ملت اسلام را بر عهده گرفت, و بر خلاف عالیجاه محمد به اعضاى گروه ملت اسلام اجازه داد تا در انتخابات آمریکا شرکت کنند. شاید به آن علت که گروه دریافته است مقابله با محرومیت ها و فشارها و کسب موفقیت در احقاق حقوق سیاسى و اقتصادى و اجتماعى مساوى در آمریکا از طرقى مانند مداخله و شرکت فعال در امر انتخابات میسر است. او نیز کوشید به تإسى از عالیجاه محمد, یک نظام اقتصادى قوى ویژه سیاه پوستان را که اعضاى آن فارغ از سلطه سفید پوستان هستند, تشکیل دهد, زیرا بر این باور بود که از طریق حل و فصل مسائل اجتماعى بر مبناى اقتصاد, مى توان به موفقیت رسید که این موفقیت همان دست یابى به حقوق فراموش شده سیاهان مسلمان آمریکایى است.17
اعضاى ملت اسلام به یگانگى خدا اعتقاد دارند, قرآن را کتاب نازل شده از سوى خدا مى دانند, و به پیامبران اولوالعزم و کتاب هایشان احترام مى گذارند, ولى در لابه لاى این اعتقادات, عقاید التقاطى فراوانى دیده مى شود که اغلب ناشى از برداشت هاى سطحى این سازمان و اعضایش از قرآن, تعالیم اسلامى و نیز بهره گیرى کم از علماى اسلام و همچنین رسوخ تراوشات ذهنى عالیجاه محمد و فرقه قادیانى18 و بهائیت است; براى مثال, عالیجاه محمد در کتابش نوشته است: انسان سیاه پوست خداست و اوست که جهان را خلق کرده, اما اینک دیگر وجود ندارد, بلکه خدایى که امروزه بر جهان حکومت دارد, خدایى دیگر است که پر قدرت تر از خداى قبلى است. با این وضع ,این سازمان نشان داده, قادر است در جهت احیاى شخصیت پایمال شده سیاهان مسلمان و همیارى گروهى و سازمان دهى آنان موثر باشد.19
گروه ملت اسلام, انشعاب هاى دیگرى نیز پذیرفت. یکى از این انشعابات را مالکوم استیل در 1326ش1947/م. که نام مالکوم ایکس را برگزید, به وجود آورد. مالکوم که از قدرت سازماندهى, وجه فرهمندى و از استعداد سخنرانى بالایى برخوردار بود و در جذب افراد به عضویت گروه ملت اسلام نقش برجسته اى داشت, از سوى عالیجاه به نفر دوم گروه (معاون و جانشین) انتخاب گردید. وى فردى باهوش, زرنگ, تندرو, معتقد به خشونت و عدم ادغام سیاهان در جامعه آمریکا و این که یگانه راه رهایى امت اسلام عمل به دستورهاى قرآن است, بود. به همین دلایل منتقدان فراوانى پیدا کرد. سرانجام او از عالیجاه محمد جدا شد و گروه »الحاجى مالک شباز« را تإسیس کرد. مالکوم در حال ایراد سخنرانى در هارلم آمریکا در 1334ش1965/م. به دست دو تن از اعضاى ملت اسلام و به روایتى به دست سازمان سیا به قتل رسید.20
انشعاب دیگر در گروه ملت اسلام, »میسیون مسلمانان آمریکا« بود. گروه جدید بعد از مرگ عالیجاه محمد به دست والاس دى محمد ـ بعدا امام وارث الدین محمد نامیده شد ـ یکى از شش پسر عالیجاه تإسیس شد. والاس تغییرات بنیادین در ساختار ملت اسلام پدید آورد; از جمله اعلام کرد سفید پوستان دیگر شیطان نیستند, بلکه آنها مى توانند به گروه ملت اسلام بپیوندند. همچنین گروه نخبگان در ملت اسلام را منحل کرد, نام گروه ملت اسلام را به »جامعه جهانى« تغییر داد, اسم بلالیان را بر سیاهان انتخاب نمود, پوشیدن کت و شلوار و زدن پاپیون براى مردان را که اجبارى بود لغو کرد, با این عقیده پدرش که خداوند بشر است, و عالیجاه, حضرت محمد(ص), مخالفت ورزید و فعالیت هاى تجارى گروه را تعطیل نمود. در عوض, ادعاى شهادتین احیا شد و پیروى از قرآن و سنت مورد توجه قرار گرفت. پیروان وارث الدین محمد چند صد هزار نفر برآورد مى شوند که بزرگ ترین گروه مسلمانان آمریکایى آفریقایى تبارند. این گروه از برنامه رادیویى و تلویزیونى و یک نظام آموزشى سرتاسرى موسوم به دانشگاه اسلام با پنجاه شعبه که از لحاظ آموزشى معتبر است, بهره مندند. دیدگاه گروه در مورد غرب گرایى و صلح خاورمیانه مثبت و در مورد صهیونیسم21 (اسراییل غاصب) و ایران معتدل است. این گروه به ویژه رهبرانش ازلحاظ مالى و فکرى به شدت تحت نفوذ عربستان سعودىاند .عربستان هم سعى دارد, افکار وهابیت را در آنان تقویت کند.22
علاوه بر گروه ملت اسلام و میسیون مسلمانان آمریکا, گروه هاى دیگرى از مسلمانان هم فعالیت دارند. از جمله :
»مجلس الشورى آمریکا« مجلس الشورى در نیویورک و بیش از چهل مسجد آن شهر فعالیت مى کند. در رإس این مجلس, امام جمیل الدین سراج وهاج قرار دارد. امام وهاج در دو دوره گشایش مجلس کنگره آمریکا به همراه رهبران و مذاهب دیگر حضور داشت .
»گروه پنج درصد«: اینان به دلیل اعتقاد به این که تنها پنج درصد افراد بشر یعنى تنها خودشان برگزیده خدا هستند, به این نام نامیده مى شوند. در نیویورک و به رهبرى کلارسن پودینگ فعالیت دارند و در موسیقى رپ بسیار فعال هستند.
»فرقه انصاریه«: این گروه را عیسى محمد که خود را از اعقاب مهدى سودانى 23 مى داند, اداره مى کند. وى جدایى از فرهنگ آمریکایى را که او آن را نژادپرستانه معرفى مى کند, مشى فرقه قرار داده است. مقر گروه در بروکین نیویورک است.
جنبش دارالسلام حزب اسلامى شمال آمریکا, جنبش حنفى, اتحاد برادران, جنبش مردمى اسلامى, جنبش محمدیه, مسلمانان آمریکا براى اورشلیم, دروزىها, تصوف گرایان, شوراى روابط اسلامى آمریکا,شوراى امور عمومى مسلمانان و… بخشى از ساختار پیچیده جامعه مسلمانان آمریکا هستند. تعدادى از این گروه ها در خرداد 1380 شمسى در اعتراض به کمک هاى مالى و نظامى آمریکا به رژیم صهیونیستى, در مقابل وزارت امور خارجه آن کشور نشست اعتراضآمیزى را برگزار کردند, زیرا 34 سال پیش در چنین روزى, نیروهاى اشغالگر اسراییلى نوار غزه, ساحل غربى رود اردن وبیت المقدس شرقى را تصرف کردند. جمعیت اسلامى شمال آمریکا از دیگر گروه هاى اسلامى آن کشور به شمار مى رود که در 1380شمسى اجلاس هشتم خود را در شیکاگو با هدف یارى رساندن به مسلمانان جهت درک تغییرات سریع جهان و روش تعامل با آن, برگزار کرد.24
همگرایى و واگرایى در مسلمانان آمریکایى
مسلمانان آمریکایى در برابر مسائلى که در غرب در قبال موطن اصلى آنها مطرح مى شود, واکنش نشان مى دهند. مسلمانان آفریقایى تبار که 42 درصد مسلمانان آمریکایى را در بر مى گیرند, در مقابل هویت نژادى و تبعیضات نژادى ساکت نمى مانند. آنها سعى دارند در سیاست گذارىها و اجراى آن, به عنوان مسلمانان ایفاى نقش کنند, و به همین جهت شوراى مسلمانان آمریکا به صورت یک رایزن براى کنگره و دولت فدرال آمریکا عمل مى کنند. البته در کنار آن به عنوان یک آمریکایى یا به عنوان یک مسلمان مقیم آمریکایى, در مورد مسائل مربوط به آن کشور و سرنوشت آنان, حساس هستند. شاید به آن علت که نیمى از جمعیت مسلمانان این کشور, نوادگان زنان و مردانى هستند که صدها سال در آمریکا زیسته اند, و بخشى از تاریخ آمریکا حداقل در دو سه قرن اخیر را تشکیل مى دهند. به هر صورت در آمریکا, بومى به کسى اطلاق مى شود که گذشتگان وى حداقل یکصد سال مقیم آمریکا باشند. بنابراین تقریبا تمام مسلمانان آفریقایى تبار, هم مسلمانند و هم آمریکایى. علاوه بر آن, دسته اى از مسلمانان سفید پوستانند که بیشتر آن اصالتا آمریکایى به شمار مى روند.25
در مسلمانان بومى آمریکایى فقر بیشتر از مسلمانان مهاجر است; بنابراین چندان جاى تعجب نیست که مسلمانان بومى یا مسلمانان آفریقایى تبار با این فکر که آمریکا مهد آزادى اقتصادى و پیشرفت است, مبارزه کنند, ولى مسلمانان مهاجر, نظام سرمایه دارى آمریکا را فرصت و موقعیتى براى رشد و پیشرفت مادى و علمى مى بینند. على رغم این که مسلمانان بومى فقیرترین مردم مسلمان و غیرمسلمان آمریکایى هستند. در عوض, از قدرت سیاسى قابل توجه یا از قدرت تإثیرگذارى بر سیاست برخوردارند. آنها حتى از لحاظ جمعیتى بیشتر از کل جمعیت یهودیان مقیم آمریکا هستند. با این وصف, نفوذ آنان بر قدرت سیاسى به ویژه در سیاست خارجى آمریکا کمتر از یهودیان است. تفاوت دیگرى که بین دو دسته مسلمانان بومى و غیربومى وجود دارد, آن است که مسلمانان بومى از اعتقاد مذهبى ضعیف تر برخوردارند, و به زبان انگلیسى تکلم مى کنند, در حالى که مسلمانان مهاجر از اعتقاد مذهبى قوىتر بهره مندند و نیز به دو تا سه زبان سخن مى گویند, و این خود به عاملى براى پیشرفت اقتصادى و اجتماعى آنان مبدل شده است.26
همگرایى چندان رشدى در جامعه مسلمانان آمریکا ندارد. علاوه بر ویژگى هایى که آنان را از هم دور مى سازد, مسائل عمیق ترى نیز وجود دارد که واگرایى در آنان را تشدید مى کند; براى مثال, مسلمانان بومى عقیده دارند, آنان در رعایت رژیم غذایى مطابق شرع مقدس, حجاب اسلامى و سایر احکام مقیدتر و پاىبندتر از مسلمانان مهاجرند, و اغلب این گونه فکر مى کنند که درک بهترى از اسلام نسبت به مسلمانان مهاجر و به ویژه تازه مسلمانان دارند, و بیشتر آنها, این احساس را دارند که مناسب ترین افراد براى تفسیر اسلام هستند. این مسائل باعث شده است, على رغم این که مهاجران مسلمان قبول دارند, هنوز جامعه آمریکا را به خوبى درک نکرده اند, ولى تمایلى به گفت وگو و همکارى با جامعه اسلامى آمریکاییان آفریقایى تبار ندارند.
اگر چه بومیان مسلمان از امکانات اجتماعى فراوان ترى بهره مى گیرند, و شاید از این رو, مشکل زیادى در افزایش جمعیت خود نمى بینند, اما غیر بومیان مسلمان ممکن است با محدودیت هاى مهاجرت پذیرى مواجه شوند و از تعداد مهاجران کاسته شود. به علاوه, ادامه این محدودیت به کاهش زاد و ولد در بین آنها مى انجامد; براى مثال, بارها اتفاق افتاده است, اداره مهاجرت آمریکا به بهانه مبارزه با اقدامات تروریستى در مورد درخواست روادید اتباع کشورهاى اسلامى برخورد سخت و خشنى داشته است. جالب است بدانیم در مجموع جمعیت مسلمانان مهاجر و بومى در جامعه آمریکا رو به افزایش است, به گونه اى که اینک پیروان اسلام دومین گروه پر جمعیت آمریکا بعد از مسیحیان هستند. به عقیده دکتر على ابو زعکوک, رئیس مجلس اسلامى آمریکا, اسلام در این کشور, از آینده روشن و نوید بخشى برخوردار است, زیرا جامعه آمریکا داراى زمینه هاى مناسب براى رشد و شکوفایى اسلام است. یکى از این زمینه ها, میزان کم جرایم مختلف چون مواد مخدر, مشروبات الکلى و ولگردى در بین مسلمانان است که جاذبه اى براى گرایش غیرمسلمانان به اسلام است.27
مسلمانان از تبعیضى که بین آنها و یهودیان وجود دارد نگرانند. به بیان عمیق تر , مسلمانان و یهودیان داراى وضع نامساعد فرهنگى یکسان در آمریکا هستند, لیکن در اقتصاد و سیاست از موقعیت یکسانى برخوردار نیستند. یهودیان در کنگره, نماینده و سخنگو دارند, از امکانات لازم براى تحصیلات بالاى دانشگاهى بهره مندند, در فعالیت هاى اقتصادى, در رسانه هاى گروهى و در موسسات آموزش عالى و در فراگرد و فرآیند سیاسى کشور از موقعیت بالاترى سود مى برند, ولى هم یهودیان و هم مسلمانان از سلطه رو به رشد فرهنگ مسیحى بر دو جامعه یهود و مسلمانان نگران هستند; از این رو یهودیان و مسلمانان با تشکیل گروه هاى جداگانه درصدد دفاع از هویت نژادى, مذهبى و فرهنگى خود مى باشند.28
رهبران جنبش اسلامى آمریکا
شاید تعداد رهبران اسلامى ذى نفوذ در آمریکا یکى از علل عدم انسجام مذهبى و سیاسى مسلمانان آمریکا تلقى شود. اثبات این ادعا, در گرو اشاره هر چند اجمالى به رهبران فعلى است. این تفرقه حتى در بین رهبران ذى نفوذ نزدیک به تفکرات و سیاست هاى جمهورى اسلامى نیز مشاهده مى شود.
امام عبدالعلیم موسى: وى امام مسجدى در جنوب غربى واشنگتن, از فعالان اسلامى, صاحب نام و شهرت سیاسى در آمریکا و از افرادى است که در راستاى پیام انقلاب اسلامى ایران, از وحدت شیعه و سنى و نیز از مواضع سیاسى جمهورى اسلامى ایران دفاع مى کند .
امام محمد العاصى: او از فعالان اسلامى, صاحب شهرت, امام مسجد بزرگ واشنگتن و از سخنرانان و متفکران برجسته اسلامى در سطح بین المللى است. مسلمانان آمریکا به او و دیدگاه هایش اهمیت زیادى قائلند. وى حتى در ایران به علت دفاع از مواضع سیاسى کشورمان و شرکت در همایش هاى تقریب مذاهب شناخته شده است .
امام الحنوطى: فلسطینى الاصل و امام مسجد دارالهجره واشنگتن است. امام الحنوطى و مسجد دارالهجره از این جهت مهمند که وى از نظر سیاسى و مذهبى اهل تسامح و تساهل است, و از درگیرى شیعه و سنى اجتناب کرده و بیشتر افرادى که در مسجد فوق شرکت مى کنند, از قشر تحصیل کرده اند .
امام عبدالکریم حسن: از دستیاران طراز اول امام وارث الدین محمد است. وى که از وحدت شیعه و سنى دفاع مى کند, امامت مسجد بلال از مساجد بزرگ لس آنجلس را بر عهده دارد.
دکتر محمد سلام عجوى: وى کویتى الاصل است و به شدت از وحدت مسلمانان دفاع مى کند. او سرپرست و امام جماعت مرکز فرهنگ اسلامى در نیویورک است و رابطه فعالى با مسلمانان سیاه پوست آمریکایى دارد.29
دکتر سید محمد سعید: او دبیرکل جامعه اسلامى آمریکاى شمالى (ایسنا) است و از دانشمندان اسلامى مقیم آمریکا, از مسوولان و موسسان مرکز مطالعات بین المللى و عضو هیإت مشاوران شوراى مسلمانان آمریکا به شمار مى رود. دکتر سعید, کشمیرى الاصل و تبعه دولت آمریکاست. جامعه اسلامى آمریکاى شمالى یکى از متشکل ترین, سازمان یافته ترین و پرطرفدارترین سازمان هاى اسلامى است که مسجدها و انجمن هاى بسیارى را تحت پوشش دارد. بودجه این سازمان, در گذشته نه چندان دور از عربستان سعودى تإمین مى شد, ولى اینک اقدامات مفیدى براى خودکفایى مادى و پولى در دست اجرا دارد .
امام وارث الدین محمد: وارث فارغ التحصیل الازهر است و گروه و سازمانش بیش از 1/5 میلیون نفر عضو و طرفدار دارد. او منشإ و اساس تحولات اسلامى بسیارى در مسلمانان آمریکایى است و تبعیض نژادى را که شالوده و بنیاد کار پدرش (عالیجاه محمد )بود, باطل دانست, و ایجاد و یا ادامه هر گونه نفرت علیه سفید پوستان را نفى و بر خلاف اصول اسلام دانست. محمد در اداره میسیون مسلمانان آمریکا به شیوه غیر متمرکز (واگذارى امور به امامان محلى) عمل مى کند, و اینک سازمانش یکى از بزرگ ترین و سازمان یافته ترین سازمان هاى اسلامى آمریکایى است.30
امام جمیل الامین: جمیل رهبرى مجلس الشورى شمال آمریکا را بر عهده دارد. او قبل از مسلمان شدن, به عنوان یکى از رهبران سیاه پوست گروه »پلنگان سیاه« که خواهان تساوى حقوق مدنى و طرفدار مبارزه مسلمانان در کسب این حقوق بود, فعالیت مى کرد; از این رو نام وى با آشوب هاى 1346ش1967/م. ایالت ماساچوست در همآمیخته است. جمیل به علت شرکت در این آشوب ها, به زندان افتاد, و در زندان به اسلام گروید. امین در فن سخنرانى بسیار استاد و دیدگاهش در مورد جمهورى اسلامى ایران مثبت است .
دکتر عبدالرحمن العمودى: او اتیوپى الاصل و سرپرست شوراى مسلمانان آمریکاست. این شورا در 1369ش1990/م. با هدف توسعه فعالیت هاى سیاسى در حرکت هاى مسلمانان منطقه و معرفى اسلام به توده و مردم آمریکا تإسیس شد. این شورا دفتر مرکزى سازمان را در واشنگتن قرار داد, تا ضمن اعلام حضور بارز درصحنه فعالیت هاى اسلامى, بتواند به مقامات دولتى, البته در صورت لزوم, دسترسى داشته باشد. شورا در میان مسلمانان بومى و مهاجر شناخته شده و از اعتبار بالایى برخوردار است.
لوئیس فراخان: لوئیس ولکات که به لوئیس فراخان معروف شده است, رهبر گروه ملت اسلام به شمار مى رود. او در 1312ش1933/م. در بخش برونکس نیویورک به دنیا آمد, دوران جوانى را در شهر بوستون ایالت ماساچوست گذراند و مدتى به خوانندگى جاز و موسیقى سنتى آمریکا پرداخت, و سرانجام توسط مالکوم ایکس به اسلام گروید. فراخان پس از ترور ایکس به صورت یکى از چهره ها و مهره هاى اساسى حرکت اسلامى سیاهان درآمد و تا مرگ عالیجاه محمد سخن گو و نماینده وى بود. بعد از مرگ عالیجاه ,از سازمان و گروه ملت اسلام کناره گیرى کرد و سپس به تإسیس سازمانى به همین نام پرداخت. وى که توسط گروهى به نام ثمره الاسلام ـ بازوان نظامى امت اسلام ـ محافظت مى شود, در جذب و نگاه داشت طرفداران خود چندان موفق نبوده است و در حال حاضر پیش بینى مى شود تنها حدود دویست هزار عضو در گروه ملت اسلام حضور دارند.31
گروه ملت اسلام, دیروز و امروز
آمریکایى ها از همان اولین روزهایى که سیاهان آفریقایى را براى کار در مزارع به خدمت گرفتند, با آنها به صورت برده رفتار کردند, زیرا به عقیده سفید پوستان آمریکایى, سیاهان ذاتا بى لیاقت و پست آفریده شده اند, و به همین جهت, تنها براى کار کردن , کشته شدن و خدمت به سفید پوستان مناسب هستند. تنفرى که بردگان سیاه از این مسائل داشتند, آنان را مجذوب و همگام جنبش ضد برده دارى سفید پوستان شمال آمریکا ساخت. این جنبش که با هدف ظاهرى مبارزه با برده دارى جنوب آمریکا, ولى در واقع به منظور دست یابى به زمین هاى مزروعى و مواد خام جنوب آمریکا صورت گرفت, به تشکیل آمریکا32 و صدور فرمان آزادى بردگان از سوى آبراهام لینکلن (رئیس جمهور وقت) در 1242ش1863/م. انجامید.33
بر خلاف انتظار سیاهان, فرمان لغو برده دارى, به برابرى حقوقى آنها با سفیدپوستان منجر نگردید, بلکه نظام تبعیض نژادى, با آثار به مراتب بدتر از نظام گذشته, جایگزین سیستم برده دارى شد. بر اساس نظام جدید, سیاهان از شخصیت اجتماعى, امنیت شغلى و هویت ملى محروم شدند و محل هاى سکونت, گورستان ها, رستوران ها, پارک ها و حتى شیرهاى آب آشامیدنى شان جدا گردید و از تصدى مشاغل مهم و کلیدى, تحصیل برابر با سفید پوستان, دستمزدهاى یکسان و… بى نصیب ماندند.34
ناتوانى ناسیونالیسم سیاه به رهبرى مارکوس گاروى و نوبل دروعلى در نجات سیاهان از نظام تبعیض نژادى, ناکامى کلیساهاى مسیحى در متقاعد کردن سیاهان ستمدیده به بردبارى در برابر ظلم سفید پوستان و نیز بحران اقتصادى آمریکا در 1308و1309ش1929/ و 1930م. که منجر به قحطى و فقر بیشتر سیاهان گردید, همه زمینه هاى مناسب براى روى آوردن جامعه سیاهان آمریکا به اسلام را فراهم آورد. آنچه بیش از همه در گرایش سیاهان به سوى اسلام موثر افتاد, پیام هاى اسلامى نهضتى بود که فرد محمد و عالیجاه محمد تإسیس کردند.35 مهم ترین پیام هاى جذاب نهضت اسلامى سیاهان عبارت بود از :
1 ـ اتحاد تمام سیاه پوستان آمریکایى در یک نظام برادرى سیاه پوستى;
2 ـ ایجاد یک نظام آموزشى مستقل از نظام آموزشى سفید پوستان;
3 ـ تلاش براى آزادى مسلمانان زندانى از زندان هاى آمریکا;
4 ـ تشکیل مدارس جداگانه دخترانه و پسرانه براى مسلمانان;
5 ـ آزادى مسلمان ها در انجام تبلیغات مذهبى و اسلامى.36
نهضت اسلامى سیاهان, نتایج مثبت و منفى فراوانى به دنبال داشته است; از جمله: فرد محمد اولین رهبر سیاهان مسلمان آمریکا در 1311ش1932/م. به طرز شگفتآورى ناپدید شد. عالیجاه محمد در طى بیش از چهار دهه رهبرى گروه ملت اسلام, بارها بازداشت و به زندان افتاد. مالکوم ایکس از رهبران با نفوذ مسلمانان آمریکایى در دهه 1340 و 1350 ش1960/ و 1970 م. ترور گردید; اما هیچ یک از این اقدامات در خاموش کردن جنبش اسلامى سیاهان موثر نیفتاد, بلکه تظاهرات متعدد میلیون ها سیاه پوست مسلمان معترض به نظام تبعیض نژادى در اواسط دهه 1370 ش1990/ م. نشان از تشدید و گسترش نهضت اسلامى سیاهان دارد.37 على رغم قیام ها و تظاهرات متعدد سیاهان آمریکایى در برابر نظام برده دارى و تبعیض نژادى, و نیز برخى از اقدامات تلافى جویانه مسلمانان سیاه مانند خوددارى زنان مسلمان عضو گروه ملت اسلام در آرایش موهاى سر به نشانه اعتراض به نظام تبعیض نژادى, بهبود قابل توجهى در موقعیت اجتماعى آنان صورت نگرفته است, بلکه هنوز هم حقیر شمرده مى شوند, و با آنان به عنوان موجوداتى پست رفتار مى شود.38
تفرقه و عقاید خرافى و مخالف و کارشکنى هاى مقامات آمریکایى, از علت هاى ناکامى نهضت اسلامى سیاهان آمریکا در نیل به هدف هاى مورد نظر است. تغییر شعار برادرى سیاهان به برادرى جهانى یا برادرى سیاهان و سفید پوستان, از سوى اتحادیه مساجد مسلمانان به رهبرى مالکوم ایکس از جلوه هاى تفرقه است و اعتقاد پیروان فرد محمد به الوهیت او از مصداق هاى عقاید خرافى سیاهان به شمار مى رود که معجونى از افسانه هاى آفریقایى, تعالیم مسیحیت و احکام اسلامى است.
گسترش فعالیت هاى جنبش اسلامى سیاهان آمریکا, تا حدود زیادى متإثر از پیروزى انقلاب اسلامى ایران است, زیرا با پیروزى انقلاب اسلامى موج اسلام خواهى در بین سیاهان آمریکا آهنگ سریع ترى پیدا کرد; از این رو چند بار تظاهرات میلیونى سیاهان و سیاهان مسلمان با شعارهاى الله اکبر به دعوت گروه ملت اسلام در آمریکا انجام شد. لوئیس فراخان در 1374ش1995/م. به ایران سفر کرد. از 1100 مسجد آمریکا , هشتصد باب آن در ده سال اخیر ساخته شده است. همچنین آمار کسانى که همانند ایرانیان مسلمان لباس مى پوشند, و نیز تعداد افرادى که مسلمان شدند, در حال گسترش است. به بیان دیگر ,آینده جنبش اسلامى سیاهان آمریکا امید بخش است, زیرا هر ساله سیصد هزار نفر از سیاهان, مسلمان مى شوند. بر این اساس, پیش بینى مى شود در سال هاى نخستین هزاره سوم میلادى, اسلام به دومین دین بعد از مسیحیت تبدیل گردد. برخى دیگر نیز عقیده دارند, چنانچه آمار رشد جمعیت مسلمانان به صورت فعلى ادامه پیدا کند, اسلام به گسترده ترین دین در آمریکا تبدیل خواهد شد.39
( منبع:جنبش سیاسى اجتماعى مسلمانان آمریکا ،مرتضى شیرودى،فصلنامه علوم سیاسی ش 16)