خانه » همه » مذهبی » مبارزات امام خمینی(ره)-قانون کاپیتولاسیون

مبارزات امام خمینی(ره)-قانون کاپیتولاسیون

امام که از حضور مستشاران نظامى و امنیتى امریکایى، انگلیسى و اسرائیلى و عملکرد زیانبار و اسارت آور آنها در کشور اجمالا آگاهى داشت، چند روز پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون (1)1.پیش از این به تاریخچه این لایحه و کیفیت تصویب آن در مجلس سنا و سپس مجلس شوراى ملى اشاره شد.
براى نظامیان امریکایى در مجلس شوراى ملى (21 مهر 1343) از ماجرا اطلاع یافت و با مطالعه متن صورت مذاکرات مجلس، به جزئیات آن آگاه شد. (2) 2.خبر تصویب این لایحه توسط یکى از کارمندان مجلس شوراى ملى که از علاقه مندان به امام بود به اطلاع نزدیکان امام رسید و سپس متن صورت مذاکرات مجلس را براى رؤیت امام مخفیانه به آنان داد.ر.ک.به: خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 63 و 64; ناگفته ها، ص 207، بررسى و تحلیلى…، ص 708.لازم به ذکر است که «از هنگام تصویب لایحه تاوقتى که مردم از وجود آن آگاه شدند مدتى فاصله افتاد.دولت تا توانست مردم را در بى خبرى نگه داشت.خبر تصویب لایحه در مجلس سنا مطلقا منتشر نشد و از انتشار مذاکرات مجلس شوراى ملى نیز جلوگیرى کردند.روزنامه رسمى هم که عین مذاکرات را درج مى کند چند روزى به علت (نقص فنى چاپخانه) انتشار نیافت.دولت خبر خلاصه و گنگى به روزنامه ها داد» .سیاست خارجى ایران در دوران پهلوى، ص 317.
ایشان بلافاصله مراجع و علماى قم را به تشکیل جلسه هفتگى فرا خواند (3)3.به گزارش ساواک قم این جلسه در روز 2 آبان ماه 1343 و با حضور امام و حضرات آیات: نجفى مرعشى، میرزا هاشم آملى، مرتضى حائرى، و علامه طباطبائى تشکیل شد.ساواک که در جریان این جلسه قرار داشت.در گزارشى که همان شب به ساواک تهران، مخابره نمود پیش بینى کرد که امام موضوع مصونیت اتباع خارجى (کاپیتولاسیون) را در آن جلسه مطرح کند.سند شماره 242. و با ارسال تلگرام و پیک هایى علماى سایر شهرها را در جریان امر قرار داد. (4)4.بررسى و تحلیلى…، جلد اول، ص 709، به عنوان نمونه ر.ک.به: سند شماره 233. سپس اعلام داشت که در روز 20 جمادى الثانى (برابر با 4 آبان) در منزل خود سخنرانى خواهد کرد.
رژیم که از تصمیم امام اطلاع یافت، پیکى به قم فرستاد تا با امام دیدار کرده و ایشان را از تصمیم خود منصرف سازد، ولى امام حاضر به دیدار وى نشد و به ناچار او با فرزند امام (حاج آقا مصطفى) دیدار کرد و با زبان نصیحت و تهدید اظهار داشت: «…آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت مى کند و پول مى ریزد و از نظر قدرت در موقعیتى است که هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت الله خمینى اگر این روزها بنا دارند نطقى ایراد کنند باید خیلى مواظب باشند که به دولت امریکا برخوردى نداشته باشد که خیلى خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد.دیگر هرچه بگویند – حتى حمله به شخص شاه – چندان مهم نیست!» (5)5.بررسى و تحلیلى…، ص 711.
امام بدون توجه به این تهدیدها اعلام کرد که در 20 جمادى الثانى، روز میلاد حضرت زهرا (س)، که برابر با 4 آبان ماه بود سخنرانى خواهد کرد.صبح آن روز امام خمینى در حالى که بسیار بر افروخته و خشمگین به نظر مى رسید در حضور هزاران نفر از مردم قم وتهران که از ساعاتى پیش در منزل و کوچه هاى اطراف منزل امام اجتماع کرده بودند (6)6.ساواک قم تعداد جمعیت را حدود شش هزار نفر برآورد نمود.سند شماره 244. بیانات تاریخى خود را ایراد کرد. (7)7.در همان روز آیت الله شریعتمدارى و آیت الله نجفى نیز در منازل خود علیه کاپیتولاسیون سخنرانى کردند.ر.ک.به: نهضت روحانیون ایران، جلد 4، ص 325 و 331.به گفته شهید محلاتى امام پیش از ایراد سخنرانى به ایشان فرمود که موضوع کاپیتولاسیون «از آن امورى است که ما باید دنبال کنیم و عزت اسلام را زنده کنیم.این قصه راى زنها نیست که به ما وصله ارتجاعى بچسبانند; این قصه تقسیم اراضى [ اصلاحات ارضى] نیست که به ما بگویند طرفدار مالکیت هستید، [بلکه] این مساله اى است که تمام ازادیخواهان دنیا این مساله را قبول دارند که ما براى آزادى مى جنگیم، ما هدفمان یک هدف ارتجاعى نیست، ما هدفمان این است که از زیر یوغ استعمار امریکا و اسرائیل بیرون بیاییم…» .خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 64.
امام سخنان خود را پس از نام خدا با آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) شروع نمود که نشان دهنده مصیبت بزرگى بود که بر اسلام و مسلمین وارد آمده است.همچنین تاثر قلبى خود را از این مصیبت ابراز داشت و اعلام عزاى عمومى کرد:
ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند…و چراغانى کردند، عزا کردند و دسته جمعى رقصیدند…استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند.اگر من به جاى اینها بودم این چراغانى ها را منع مى کردم (8)8.اشاره امام به جشن و چراغانى بود که دولت به مناسبت چهارم آبان (روز تولد شاه) هر ساله به راه مى انداخت و از سوى دولت به ادارات دولتى، اصناف، پیشه وران و مغازه داران تحمیل مى شد. .
مى گفتم بیرق سیاه بالاى بازارها و…خانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند!
سخنان تکان دهنده، تاثر انگیزه و مقطع امام، هر بار با فریاد شیون و زارى مردم حاضر همراه مى شد.پس از این مقدمه، امام ضمن شرح لایحه کاپیتولاسیون که در مجلس به تصویب رسید نتایج سیاسى – اجتماعى آن را با ذکر مثال هایى خاطر نشان ساخت:
اگر یک خادم امریکایى یا یک آشپز امریکایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پاى خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاه هاى ایران حق محاکمه ندارند! …باید پرونده به امریکا برود و در آنجا ارباب ها تکلیف را معین کنند…دولت [ایران] با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد.ملت ایران را از سگ هاى امریکایى پست تر کردند! ..چرا! براى اینکه مى خواستند وام بگیرند (9)9.پس از تصویب این لایحه، دولت امریکا بلافاصله یک وام دویست میلیون دلارى براى خرید اسلحه و تجهیزات از دولت امریکا به ایران داد.ر.ک.به: تاریخ روابط خارجى ایران از پایان جنگ جهانى دوم تا سقوط رژیم پهلوى، ص 205، 207. امریکا خواست که این کار انجام شود.
امام مجلس و دولت را که «ربطى به ملت ندارند» عامل این ننگ و فضاحت دانست و تاکید کرد که اگر روحانیون در مجلس بودند اجازه نمى دادند امریکا، انگلیس و اسرائیل بر سرنوشت کشور مسلط شوند و عمال خود را بر ملت تحمیل نمایند و یک دست نشانده امریکایى (نخست وزیر)، چنین «غلط » ى بکند.
سپس متواضعانه نسبت به خطر این قانون ننگین به ارتش، سیاسیون، بازرگانان، مراجع، علما و فضلا اعلام خطر کرد و با اشاره به حضور نظامیان امریکایى در ایران، خطاب به شاه فرمود:
نظامى هاى امریکا و مستشاران نظامى امریکا براى شما چه نفعى دارند؟ اگر این مملکت در اشتغال امریکاست پس چرا اینقدر عربده مى کشى؟ چرا اینقدر دم از ترقى مى زنى؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند چرا از ارباب ها بالاترشان مى برید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید.

پس از آن با شرح فلاکت و بدبختى مردم و قروض خارجى دولت و به دنبال آن وابستگى روز افزون کشور به امریکا، فریاد برآورد که «والله گناهکار است کسى که داد نزند، والله مرتکب گناه کبیره است کسى که فریاد نزند» ، و به دنبال آن از علماى قم، نجف، ملت هاى مسلمان، رهبران اسلامى و رؤساى جمهور کشورهاى اسلامى استمداد کرد که به داد ملت مظلوم ایران برسند، همچنین همه قدرت هاى غربى و شرقى و در راس آنها امریکا را که مؤید رژیم شاه بودند به شدت محکوم نمود.

امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر و همه از هم پلیدترند، لیکن امروز سر و کار ما با امریکاست.رئیس جمهور امریکا…این معنا را بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمى به ملت اسلامى کرده است…امروز تمام گرفتارى ما از امریکاست، تمام گرفتارى ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از امریکاست، این وکلا هم از امریکا هستند، این وزرا هم از امریکا هستند، همه دست نشانده امریکا هستند.اگر نیستند چرا در مقابل آن نمى ایستند داد بزنند؟
امام بار دیگر تاکید نمود که نمایندگان مجلسین، نمایندگان واقعى نبوده و نیستند و اگر فرضا هم بودند به دلیل تایید و یا سکوت در مقابل این تصویب نامه از نمایندگى مردم ساقط شده اند.در پایان خطاب به حاضران در مجلس و علما و روحانیون فرمود که موظفید مردم را آگاه نمایید و به نمایندگان مجلس فریاد اعتراض برآورید.سخنرانى با دعاى امام و آمین پرشور مردم به پایان رسید. (10)10.صحیفه نور، جلد اول، ص 139- 145.به گفته شهید محلاتى امام پس از ایراد سخنرانى «تشریف آوردند توى اتاقى و ما رفتیم خدمتشان.ایشان در آنجا فرمودند: «…راحت شدم، من تکلیفم را انجام دادم.حالا هرچه مى خواهد پیش آید بیاید.آنچه مهم است انجام وظیفه است و عمل به تکلیف شرعى » خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 64. .
پس از این سخنرانى، امام اعلامیه اى منتشر کرد و اقدام ننگین و اسارت بار دولت و مجلس را پیرامون تصویب لایحه کاپیتولاسیون افشا و محکوم نمود و آن را «سند بردگى ملت ایران » و «اقرار به مستعمره بودن ایران » و «ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولت هاى بى حیثیت » نامید و نوشت:
اکنون من اعلام مى کنم که این راى ننگین مجلسین، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد.مخالف راى ملت مسلمان است. وکلاى مجلسین وکیل ملت نیستند، وکلاى سرنیزه هستند.راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشى ندارد و اگر اجنبى ها بخواهند از این راى کثیف سوء استفاده کننده تکلیف ملت تعیین خواهد شد.
امام بار دیگر امریکا را عامل اصلى همه گرفتاریهاى مردم ایران و مسلمانان جهان معرفى کرد که به اسرائیل کمک کرده تا اعراب مسلمان فلسطین را آواره کند و دولت و مجلس ایران را تسلیم خود کرده و روحانیت را به حبس و زجر و اهانت کشیده و غبار ورشکستگى و فقر را به رخسار بازرگانان و زارعان نشانده و اصلاحات شاهانه، بازار سیاه براى امریکا و اسرائیل درست کرده است… سپس به مردم توصیه و تاکید نمود:
…بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند، بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهاى ننگینى در ایران واقع شود… این دولت را ساقط کنند، وکلایى که به این امر مفتضح راى دادند از مجلس بیرون کنند…بر فضلا ومدرسین حوزه هاى علمیه است که از علماى اعلام بخواهند که این سکوت را بشکنند…بر جوانان دانشگاهى است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند… بر دانشجویان [ایرانى] ممالک خارجه است که در این امر حیاتى که آبروى مذهب و ملت را در خطر انداخته ساکت ننشینند (11)11.صحیفه نور، جلد اول، ص 149- 153.ساواک قم در همان روز، نوار سخنان امام را براى ساواک تهران و نیز روز بعد متن پیاده شده سخنرانى را براى ریاست کل ساواک ارسال داشت.سندهاى شماره 245 و 246.
این اعلامیه در شب 5 آبان در تهران و برخى از شهرهاى کشور پخش شد و تعداد زیادى از آن در خانه هاى آمریکائیان ساکن تهران انداخته شد. (12) 12.ناگفته ها، ص 207; خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 64.
سخنرانى و اعلامیه امام بازتاب هاى متفاوتى داشت از یک سو برخى از وعاظ در منابر، مصوبه اخیر مجلسین را شرح داده و عواقب اسارت بار آنرا متذکر شدند، که ساواک نیز بلافاصله دستور جلوگیرى و تعقیب آنان را داد. (13) 13.سند شماره 247.
اما از سوى دیگر با وجود هشدار و استمداد امام از عموم مراجع، علما، سیاسیون و ارتشیان ایران تا نه روز پس از سخنرانى و اعلامیه ایشان، هیچیک از مراجع و علماى بزرگ ایران و عراق اعلامیه اى در محکومیت کاپیتولاسیون و حمایت از ایشان صادر نکردند.گرچه پنج روز پس از این سخنرانى، جلسه هفتگى علما در منزل امام تشکیل شد (14)14.سندهاى شماره 248 و 249.بر طبق این سندها آیت الله گلپایگانى و آیت الله شریعتمدارى – همانند جلسه پیش – حضور نداشتند. ولى پس از آن نیز اعلامیه اى از سوى علماى شرکت کننده منتشر نگردید. (15) 15.در کتاب اسناد انقلاب اسلامى، جلد اول، ص 257- 260 اعلامیه آیت الله مرعشى نجفى به مناسبت محکومیت کاپیتولاسیون آمده است.ولى به نوشته کتاب نهضت روحانیون ایران، جلد چهارم، ص 331- 334، این نوشته متن سخنرانى ایشان در روز 4 آبان بود که به دلیل عارضه کسالت و نیمه تمام ماندن سخنرانى ایشان، توسط یکى از روحانیون قرائت گردید.بر طبق سند دیگرى پنجاه نفر از فضلاى حوزه علمیه قم، پیش از 9 آبان در صدد برآمدند تا نامه اى به نخست وزیر نوشته و در آن به قانون مصونیت مستشاران امریکایى (کاپیتولاسیون) در ایران اعتراض کنند (سند شماره 250)، ولى این نامه پس از 13 آبان (روز دستگیرى امام) منتشر شد که در آن قانون کاپیتولاسیون و دستگیرى و تبعید امام به شدت محکوم شده بود.اسناد انقلاب اسلامى، جلد چهارم، ص 119- 124 وقفه چند روزه در انتشار نامه از سوى فضلاى حوزه علمیه قم – که غالبا از رهروان امام بودند – بیانگر همین امر است که در آن ایام اتفاق نظر کامل حتى در میان دوستان و وفاداران امام به راحتى میسر نبوده است.
سکوت و بى تفاوتى مراجع و علماى بزرگ ایران و عراق در برابر مساله کاپیتولاسیون مبین آن بود که آنان تمایلى به درگیرى و رویارویى مجدد با رژیم شاه ندارند، به ویژه آنکه دولت جدید با شعار سازش و تفاهم با روحانیت آغاز به کار کرده بود.از اینرو تبعیت از امام به مفهوم شروع مبارزه اى تازه با دولت جدید بود که ظاهرا سعى مى نمود از درگیرى با روحانیت بپرهیزد.از آن گذشته شاید عواقب ناگوار کاپیتولاسیون و بعد ضد ملى و ضد دینى آن – برخلاف لایحه انجمن هاى ایالتى و ولایتى – براى مراجع و علما روشن نبود و لذا چندان واکنشى برنیانگیخت.
به هر روى امام پس از سکوت و بى تفاوتى اکثر قریب به اتفاق مراجع و علما دریافت که کوله بار مبارزه با رژیم شاه را خود باید یک تنه بر دوش گیرد و چنانکه یک سال و چند ماه پیش از آن به خواب دیده بود، آتشى که سراسر ایران را فراگرفته، خود باید به تنهاى خاموش سازد. (16)16.حجة الاسلام سعیدى، در اوایل سال 1342، خوابى را که امام براى وى نقل کرده بود، عینا براى دوستانش چنین شرح داد: «من خوابى دیدم که آتشى روشن شده و انگار تمام ایران را که به صورت نقشه جغرافیایى مى دیدم در برگرفته است.هرچه فریاد کشیدم بیایید کمک کنید آتش را خاموش کنیم کسى نیامد.خودم عبا را در آوردم و به قدرى به آتش زدم و آب روى آن ریختم که بازحمت توانستم آن را خاموش کنم.حاج آقا [ امام] افزودند: من این خواب را این طور تعبیر مى کنم که این بلوا [ مبارزه با رژیم] ادامه دارد و به آسانى پایان نمى یابد.شعله آتشى روشن شده و همه کشور را فرا مى گیرد و تنها من هستم که باید این آتش را خاموش کنم.حال هر کدام از آقایون [علما] که مى خواهند، با من باشند و هرکس نخواست نباشد» .ر.ک.به: امام خمینى در آئینه خاطره ها، ص 135 و 136.شادروان جلال آل احمد از تنهایى امام در مبارزه علیه رژیم شاه لب به شکوه گشود و نوشت: «بى حرکتى عظماى روحانیت در مورد حضرت خمینى، رهبر روحانى وقت، چنان شدید بود که حتى جامعه اصلى روحانیت از دلبستگى به او سرباز زد…گویا در ایران همیشه همین طورها بوده است.یعنى در مقابل سکون و سکوت مسلط بر مؤسسات و آدمها و مغزها، ناگهان یکى به قصد ایجاد تحرک سربر مى دارد و این سربرداشتن، چنان تند و ناگهانى مى شود یا مى نماید که شرایط وجودى آنکه جنبیده، از دست مى رود و زیر پایش خالى مى شود…
اما عاقبت ها: اعدام، تبعید، …» .در خدمت و خیانت روشنفکران، جلد دوم، تهران، خوارزمى، 1357، ص 56 و 57.
اقدام شدید امام از سوى رژیم شاه بدون پاسخ نماند.پس از چند روز مطالعه، به دستور مستقیم امریکا قرار شد که امام از ایران تبعید شود. (17)17.حسین فردوست، پیشین، ص 516.
لذا در نیمه شب 13 آبان ماه 1343، صدها کماندو منزل امام را در قم محاصره کرده و به دور از چشم مردم، سراسیمه به منزل وارد شدند و ایشان را دستگیر نمودند. (18)18.همسر امام در خاطراتش راجع به نحوه دستگیرى امام مى گوید که ماموران – همانند دستگیرى قبلى – نیمه شب از دیوار منزل بالا آمده و به داخل منزل مى پریدند.چند نفر از آنها با لگد به درب اندرونى مى زدند.امام فریاد کرد که «در شکست، بروید بیرون من مى آیم » .پس از مشاهده امام مامورانى که بالاى دیوار بودند به پایین پریدند.امام مهر و کلید در قفسه اش را به طور امانت به همسرش داد و از درب منزل خارج شد.ندا، شماره دوازدهم، ص 16.ساواک قم همان روز خبر دستگیرى و اعزام ایشان را به تهران به ساواک تهران گزارش داد.سند شماره 251.
امام را از در منزل تا سر خیابان با ماشین فولکس واگن آوردند و سپس سوار ماشین شورلتى که از قبل آماده شده بود کردند. ماشین امام به همراه چند مامور محافظ به سرعت از میان صدها کماندو که میدان و خیابان نزدیک منزل امام را اشغال نموده بودند عبور کرد و ساعتى بعد به تهران رسید.سپس ایشان را به فرودگاه مهرآباد آوردند و با هواپیماى بارى که از روز قبل به دستور شاه آماده شده بود (19)19.سند شماره 252. به همراه دو مامور امنیتى به تبعیدگاهش (ترکیه) فرستادند.همان روز رادیو و مطبوعات کشور خبر دستگیرى و تبعید ایشان را در یک جمله به اطلاع مردم ایران رساندند:
طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافى، چون رویه آقاى خمینى و تحریکات مشارالیه، بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضى کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید. (20)20.اطلاعات، شماره 11531، مورخ چهارشنبه 13 آبان 1343.
پى نوشت ها:
1.پیش از این به تاریخچه این لایحه و کیفیت تصویب آن در مجلس سنا و سپس مجلس شوراى ملى اشاره شد.
2.خبر تصویب این لایحه توسط یکى از کارمندان مجلس شوراى ملى که از علاقه مندان به امام بود به اطلاع نزدیکان امام رسید و سپس متن صورت مذاکرات مجلس را براى رؤیت امام مخفیانه به آنان داد.ر.ک.به: خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 63 و 64; ناگفته ها، ص 207، بررسى و تحلیلى…، ص 708.لازم به ذکر است که «از هنگام تصویب لایحه تاوقتى که مردم از وجود آن آگاه شدند مدتى فاصله افتاد.دولت تا توانست مردم را در بى خبرى نگه داشت.خبر تصویب لایحه در مجلس سنا مطلقا منتشر نشد و از انتشار مذاکرات مجلس شوراى ملى نیز جلوگیرى کردند.روزنامه رسمى هم که عین مذاکرات را درج مى کند چند روزى به علت (نقص فنى چاپخانه) انتشار نیافت.دولت خبر خلاصه و گنگى به روزنامه ها داد» .سیاست خارجى ایران در دوران پهلوى، ص 317.
3.به گزارش ساواک قم این جلسه در روز 2 آبان ماه 1343 و با حضور امام و حضرات آیات: نجفى مرعشى، میرزا هاشم آملى، مرتضى حائرى، و علامه طباطبائى تشکیل شد.ساواک که در جریان این جلسه قرار داشت.در گزارشى که همان شب به ساواک تهران، مخابره نمود پیش بینى کرد که امام موضوع مصونیت اتباع خارجى (کاپیتولاسیون) را در آن جلسه مطرح کند.سند شماره 242.
4.بررسى و تحلیلى…، جلد اول، ص 709، به عنوان نمونه ر.ک.به: سند شماره 233.
5.بررسى و تحلیلى…، ص 711.
6.ساواک قم تعداد جمعیت را حدود شش هزار نفر برآورد نمود.سند شماره 244.
7.در همان روز آیت الله شریعتمدارى و آیت الله نجفى نیز در منازل خود علیه کاپیتولاسیون سخنرانى کردند.ر.ک.به: نهضت روحانیون ایران، جلد 4، ص 325 و 331.به گفته شهید محلاتى امام پیش از ایراد سخنرانى به ایشان فرمود که موضوع کاپیتولاسیون «از آن امورى است که ما باید دنبال کنیم و عزت اسلام را زنده کنیم.این قصه راى زنها نیست که به ما وصله ارتجاعى بچسبانند; این قصه تقسیم اراضى [ اصلاحات ارضى] نیست که به ما بگویند طرفدار مالکیت هستید، [بلکه] این مساله اى است که تمام ازادیخواهان دنیا این مساله را قبول دارند که ما براى آزادى مى جنگیم، ما هدفمان یک هدف ارتجاعى نیست، ما هدفمان این است که از زیر یوغ استعمار امریکا و اسرائیل بیرون بیاییم…» .خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 64.
8.اشاره امام به جشن و چراغانى بود که دولت به مناسبت چهارم آبان (روز تولد شاه) هر ساله به راه مى انداخت و از سوى دولت به ادارات دولتى، اصناف، پیشه وران و مغازه داران تحمیل مى شد.
9.پس از تصویب این لایحه، دولت امریکا بلافاصله یک وام دویست میلیون دلارى براى خرید اسلحه و تجهیزات از دولت امریکا به ایران داد.ر.ک.به: تاریخ روابط خارجى ایران از پایان جنگ جهانى دوم تا سقوط رژیم پهلوى، ص 205، 207.
10.صحیفه نور، جلد اول، ص 139- 145.به گفته شهید محلاتى امام پس از ایراد سخنرانى «تشریف آوردند توى اتاقى و ما رفتیم خدمتشان.ایشان در آنجا فرمودند: «…راحت شدم، من تکلیفم را انجام دادم.حالا هرچه مى خواهد پیش آید بیاید.آنچه مهم است انجام وظیفه است و عمل به تکلیف شرعى » .
خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 64.
11.صحیفه نور، جلد اول، ص 149- 153.ساواک قم در همان روز، نوار سخنان امام را براى ساواک تهران و نیز روز بعد متن پیاده شده سخنرانى را براى ریاست کل ساواک ارسال داشت.سندهاى شماره 245 و 246.
12.ناگفته ها، ص 207; خاطرات و مبارزات شهید محلاتى، ص 64.
13.سند شماره 247.
14.سندهاى شماره 248 و 249.بر طبق این سندها آیت الله گلپایگانى و آیت الله شریعتمدارى – همانند جلسه پیش – حضور نداشتند.
15.در کتاب اسناد انقلاب اسلامى، جلد اول، ص 257- 260 اعلامیه آیت الله مرعشى نجفى به مناسبت محکومیت کاپیتولاسیون آمده است.ولى به نوشته کتاب نهضت روحانیون ایران، جلد چهارم، ص 331- 334، این نوشته متن سخنرانى ایشان در روز 4 آبان بود که به دلیل عارضه کسالت و نیمه تمام ماندن سخنرانى ایشان، توسط یکى از روحانیون قرائت گردید.بر طبق سند دیگرى پنجاه نفر از فضلاى حوزه علمیه قم، پیش از 9 آبان در صدد برآمدند تا نامه اى به نخست وزیر نوشته و در آن به قانون مصونیت مستشاران امریکایى (کاپیتولاسیون) در ایران اعتراض کنند (سند شماره 250)، ولى این نامه پس از 13 آبان (روز دستگیرى امام) منتشر شد که در آن قانون کاپیتولاسیون و دستگیرى و تبعید امام به شدت محکوم شده بود.اسناد انقلاب اسلامى، جلد چهارم، ص 119- 124 وقفه چند روزه در انتشار نامه از سوى فضلاى حوزه علمیه قم – که غالبا از رهروان امام بودند – بیانگر همین امر است که در آن ایام اتفاق نظر کامل حتى در میان دوستان و وفاداران امام به راحتى میسر نبوده است.
16.حجة الاسلام سعیدى، در اوایل سال 1342، خوابى را که امام براى وى نقل کرده بود، عینا براى دوستانش چنین شرح داد: «من خوابى دیدم که آتشى روشن شده و انگار تمام ایران را که به صورت نقشه جغرافیایى مى دیدم در برگرفته است.هرچه فریاد کشیدم بیایید کمک کنید آتش را خاموش کنیم کسى نیامد.خودم عبا را در آوردم و به قدرى به آتش زدم و آب روى آن ریختم که بازحمت توانستم آن را خاموش کنم.حاج آقا [ امام] افزودند: من این خواب را این طور تعبیر مى کنم که این بلوا [ مبارزه با رژیم] ادامه دارد و به آسانى پایان نمى یابد.شعله آتشى روشن شده و همه کشور را فرا مى گیرد و تنها من هستم که باید این آتش را خاموش کنم.حال هر کدام از آقایون [علما] که مى خواهند، با من باشند و هرکس نخواست نباشد» .ر.ک.به: امام خمینى در آئینه خاطره ها، ص 135 و 136.شادروان جلال آل احمد از تنهایى امام در مبارزه علیه رژیم شاه لب به شکوه گشود و نوشت: «بى حرکتى عظماى روحانیت در مورد حضرت خمینى، رهبر روحانى وقت، چنان شدید بود که حتى جامعه اصلى روحانیت از دلبستگى به او سرباز زد…گویا در ایران همیشه همین طورها بوده است.یعنى در مقابل سکون و سکوت مسلط بر مؤسسات و آدمها و مغزها، ناگهان یکى به قصد ایجاد تحرک سربر مى دارد و این سربرداشتن، چنان تند و ناگهانى مى شود یا مى نماید که شرایط وجودى آنکه جنبیده، از دست مى رود و زیر پایش خالى مى شود…
اما عاقبت ها: اعدام، تبعید، …» .در خدمت و خیانت روشنفکران، جلد دوم، تهران، خوارزمى، 1357، ص 56 و 57.
17.حسین فردوست، پیشین، ص 516.
18.همسر امام در خاطراتش راجع به نحوه دستگیرى امام مى گوید که ماموران – همانند دستگیرى قبلى – نیمه شب از دیوار منزل بالا آمده و به داخل منزل مى پریدند.چند نفر از آنها با لگد به درب اندرونى مى زدند.امام فریاد کرد که «در شکست، بروید بیرون من مى آیم » .پس از مشاهده امام مامورانى که بالاى دیوار بودند به پایین پریدند.امام مهر و کلید در قفسه اش را به طور امانت به همسرش داد و از درب منزل خارج شد.ندا، شماره دوازدهم، ص 16.ساواک قم همان روز خبر دستگیرى و اعزام ایشان را به تهران به ساواک تهران گزارش داد.سند شماره 251.
19.سند شماره 252.
20.اطلاعات، شماره 11531، مورخ چهارشنبه 13 آبان 1343.
(زندگینامه سیاسى امام خمینى (ره)، ج 1، ص 331 ،نویسنده: محمد حسن رجبى )

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد