برای روشن شدن بحث در گام نخست، ناگزیر به بیان مقدمه ای هستیم.مقدمه: پاسخ به سؤال مذکور متوقف بر تبیین کیفیت معاد است که آیا معاد جسمانی است و یا روحانی، در صورتی که معاد روحانی باشد مسأله ی استفاده و احتیاج انسان به وسایل مادی در سرای دیگر به کلی منتفی خواهد بود و اگر معاد جسمانی باشد، پای ابزارهای مادی نیز به میا ن کشیده می شود نفی کامل آنها پذیرفتنی نخواهد بود، البته در این صورت سخن درباره ی کیفیت و چگونگی این ابزارها، باب جدید از بحث را پیش روی ما می گشاید.
باید توجه داشت که نظریه ی مشهور میان علمای جهان اسلام اعم از اهل سنت و شیعیان مؤید معاد روحانی توأم با جسمانی است که بر طبق آن، نفس و روح انسان به همراه بدن ولی در سرای دیگر حاضر شده و هماهنگ با صفات و دستاوردهای دنیوی، مشمول نعمت های بهشتی و یا عذاب های تلخ دوزخی خواهد شد. از این روست که آیات قرآن کریم در مقام بیان اوصاف بهشت و دوزخ به دو دسته از نعمت ها و عذاب های مادی و معنوی اشاره می کند که متناسب با معاد جسمانی و روحانی انسان است (ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 9، فصل هفتم و هشتم، مؤسسه امام صادق قم، 1369، چاپ اول).
از آنجا که سؤال پرسشگر محترم پیرامون بهشت است بحث را حول همین محور متمرکز می کنیم. خداوند متعال در برخی از آیات قرآن از لذت خشنودی خدا(توبه، آیه 72) و لقاء محبوب به عنوان برخی نعمت های روحانی بهشت نام می برد و در آیات فراوان دیگر نعمت های مادی و جسمانی بسیار دیگری را از قبیل باغ ها، جویبارها، تخت ها، میوه ها، خدمتکاران، قصرها، حوریان، لباس های فاخر و… بر می شمرد (الرحمن- واقعه) که بدون شک استفاده از این نعمت ها همراه با به کار بردن ابزارهای مادی خواهد بود اما باید توجه داشت که آن سرا با جهان کنونی تفاوت بسیار زیاد دارد و نحوه ی استفاده از ابزارهای مادی و کیفیت آنها نیز با وسایل کنونی بسیار متفاوت است که البته فهم قاصر ما از درک این امور عاجز است.
اینک از باب نمونه دو حدیث در این باره ذکر می کنیم که نشان دهنده تفاوت ها در استفاده از ابزارهای مادی در آن سراست.
پیامبر گرامی اسلام در تفسیر آیه ی بیست و یکم سوره ی واقعه «ولحم طیر مما یشتهون؛ و گوشت پرندگان از آنچه خوش دارند» فرمودند: «انک لتنظر الی الطیر فی الجنه فتشتهیه فیخربین ذلک مشویا؛ همانا تو نگاه می کنی به پرنده در بهشت و میل به خوردن آن پیدا می کنی همان حال بریان شده در نزد تو می افتد» (طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 127، انتشارات اسماعیلیان قم).
همچنین در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه ی چهاردهم سوره ی الحاقه «و ذللت قطوفها تذلیلا؛ و میوه هایش برای چیدن رام است» می خوانیم که منظور از این آیه آن است که میوه های بهشتی مسخر آنها می شود و اخذ میوه هایش آنان است اگر بلند شود میوه به اندازه او بلند می شود و بالا می آید و اگر بنشیند میوه پایین می آید تا دستش برسد و اگر بخوابد پایین می آید تا دستش برسد(طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 621، دارالمعرفه).
یکم. از نظر قرآن کریم و روایات اسلامى، همان طورى که اهل جهنم به تناسب بدى هاى شان سختى و عذابشان گوناگون است؛ اهل بهشت نیز به فراخور اعمال شان داراى درجات و کمالات مختلف اند. از این رو بهشت داراى مراتب و درجات متفاوت است:
«فأولئک لهم الدرجات العلى ؛ اهل ایمان و عمل صالح داراى درجات عالى هستند» (طه (20)، آیه 75.)
«والآخره اکبر درجات ؛ درجات آخرت و برترى هایش از این هم بیشتر است» (اسراء (17)، آیه 22.)
دوم. با عنایت به مطلب نخست، در بهشت نعمت هاى گوناگونى وجود دارد که اهل ایمان و عمل صالح از آن بهره مند مى شوند. اما برترین و بهترین لذت ها، محبت و خشنودى خداوند متعال است. و به تعبیر دیگر هیچ لذتى در بهشت به درجه خشنودى و محبت الهى براى انسان بهشتى شادى بخش نیست و حتى لذتهاى دیگر در پرتو این لذت ارزشمند مى نماید. قرآن در آیات متعددى بدان اشاره مى کند که در اینجا به ذکر یک آیه مى پردازیم:
(وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبة و جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم ؛ خداوند به مردان و زنان با ایمان، باغ هایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند، و مسکن هاى پاکیزه اى در بهشت هاى جاویدان [نصیب آنان ساخته ] و [خوشنودى ] و رضاى خدا [از همه اینها] برتر است و پیروزى بزرگ همین است» (توبه (9)، آیه 72.)
البته این لذت و رضوان الهى، از آنِ کسانى است که در دنیا همه اعمال خود را بر پایه رضاى خداوند قرار داده باشند، یعنى، عبادات شان بر اصل حب و حمد الهى استوار شده باشد. چنان که در کلام نورانى امیر مؤمنان(ع) آمده است:
«ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبید، و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار»؛ «همانا گروهى خدا را به انگیزه بهشت مى پرستند که این عبادت تاجران و سوداگران است، و گروهى نیز خدا را به جهت هراس و عذاب جهنم عبادت مى کنند که این شیوه بردگان است، و نیز گروهى خدا را به خاطر شکر و سپاسش مى پرستند که این شیوه عبادت آزادگان است» (نهج البلاغه، حکمت 237؛ اصول کافى، ج 2، ص 68، ح 5.)
امام على عبادت خود را از نوع گروه سوم مى داند و مى فرماید: «الهى ما عبدتک خوفا من عقابک و لا طمعا فى ثوابک و لکن وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک»؛ «معبودا! هیچ گاه تو را به جهت ترس از عذاب و یا طمع به پاداش نپرستیدم؛ بلکه چون تو را شایسته عبادت یافتم، بندگى مى کنم» (بحارالانوار، ج 41، ص 14.)
در روایات امامان معصوم نیز محبت و خشنودى خداوند به عنوان پاک ترین و زیباترین لذت اهل بهشت خوانده شده است. امیر مؤمنان(ع) در بیان علت آن مى فرماید: اهل بهشت هنگامى که با نعمت هاى گوناگون در بهشت روبه رو مى شوند، دل هایشان چنان از وجد و سرور افروخته مى گردد که زبان به سپاس و شکر الهى مى گشایند و همه آن نعمت ها را در برابر رضوان خداوند ناچیز مى نگرند و هدف نهایى را در این مى دانند که قرآن بازگو مى فرماید:«و آخر دعویهم ان الحمد لله رب العالمین»؛ «و آخرین سخنان اهل بهشت این است که حمد مخصوص پروردگار عالمیان است» (یونس (10)، آیه، 10.)
امام سجاد(ع) نیز با تکیه بر بیان قرآن مى فرماید: «خداوند به اهل بهشت در بهشت مى فرماید: بهترین لذت براى شما، رضایت و محبت من است» (میزان الحکمه، ج 1، ص 433، باب 557، ح 2613.)
نکته پایانى آنکه قرب الهى – که موجب رضا و رضوان عظیم خداوند است – در واقع بالاترین کمالى است که فطرت انسان در پى آن مى رود. پس همان طورى که ارتباط با خدا در دنیا، زندگى آدمى را در همه ابعادش آرامش بخش مى کند؛ در آخرت برترین آرزوها همین رضایت الهى است که هر نعمت دیگرى در پرتو آن لذت آفرین خواهد بود. راه رسیدن به بهشت نیز چیزى جز کسب رضایت الهى از طریق اطاعت پروردگار و ترک معاصى نیست.
عذاب قبر جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى معذب است نه بدن مادى و دنیایى. توضیح مطلب با توجه به دو نکته روشن مى شود:
1ـ روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادى، خود را با بدن برزخى و قالب مثالى مى یابد و مى بیند، در واقع روح آدمى با رفتن از حیات دنیوى به حیات برزخى، بدن مادى خود را رها کرده و با بدن مثالى خود متحد مى گردد، بدنى که متناسب با نظام برزخى بوده و اتحادش با روح قوى تر از اتحاد آن با بدن مادى در زندگى دنیوى است. قالب مثالى موجود در خواب مى تواند ما را به بدن برزخى تا حدودى هدایت کند چرا که هنگام خواب که تعلق روح به بدن مادى تا اندازه اى کم مى شود و از حدود مادى تا اندازه اى آزاد مى گردد، روح خود را با یک نوع تمثیل مثالى یافته و خود را با بدنى شبیه بدن مادى و دنیوى مى بیند و این شاهد روشنى است که روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادى یا تعلق کمتر، قدرت تمثل به بدن مثالى را دارد. انسان در هنگام خواب و خواب دیدن خودش را با همان بدن مى بیند با همان شکل و تصویر و این حکایتگر وجود بدن مثالى و قالب برزخى است که با انتقال روح از این عالم مادى به نظام برزخى به وجود نیامده بلکه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته ولى ما از آن محجوب بوده ایم و اگر این حجاب را ـ که تعلق و توجه به نظام مادى و مادیات است ـ کنار زنیم هم اکنون نیز خود را در آن قالب مثال متمثل مى بینیم چنانکه درخواب تا حدودى که تعلق روح به بدن مادى کم مى شود در عالم خواب و خواب دیدن در حالى که بدن مادى ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است. خود را با بدنى مشابه با این بدن یافته و سیرها و حرکت ها و فهم ها و دیدنى ها و شنیدنى ها و خوردنى ها و خواستن ها با آن داریم. (نک: استاد شجاعى، محمد، خواب و نشان هاى آن، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفى، کانون اندیشه جوان، تهران، چاپ دوم، 1379، صص 58ـ62)
ناگفته نماند که از نظر روایات وجود بدن برزخى امرى مسلم و قطعى است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «اما [ارواح مؤمنان[ در بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119) یا در جاى دیگرى فرموده اند: «ارواح انسان ها به صورت جسدهاى دنیوى در درختى در بهشت اند» (همان، ص 269، روایت 121) که هر دو حکایت گر وجود بدن برزخى و مثالى در عالم برزخ است.
2ـ میان قبر برزخى و قبر خاکى ارتباط خاصى حاکم است، یعنى میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى ارتباط وجود دارد و این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى که در طول زندگى دنیوى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته اند سرچشمه مى گیرد که با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به کلى از میان نمى رود، بلکه یک نوع ارتباط در حد پایین ترى میان روح برزخى و بدن خاکى و مادى وجود دارد البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنیوى و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت بلکه در میزانى ضعیف تر و با کم و کیفى دیگر، از همین رو قبر خاکى با قبر و عالم برزخى روح ارتباطى دارد که جاها و نقاط دیگر این ارتباط را ندارد و به همین جهت است که على رغم حضور روح در عالمى فوق ماده، زمان و مکان [برزخ] توجه خاصى به بدن مادى و به نقطه اى که بدن خاکى در آن است، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورات و احکام خاصى در باب قبر خاکى، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامى وجود دارد.
بنا بر آنچه گذشت عذاب قبر همان عذاب های برزخ می باشد که از اولین مرتبه آن تعبیر به فشار قبر می شود.
برای مطالعه در باب مرگ و برزخ، کتاب عروج روح، آیت الله شجاعی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی توصیه می شود این کتاب در عین حجم کم، بیانی عمیق از مرگ و برزخ ارائه می دهد . کتاب مذکور از آثار کانون اندیشه جوان می باشد.
باید توجه داشت که نظریه ی مشهور میان علمای جهان اسلام اعم از اهل سنت و شیعیان مؤید معاد روحانی توأم با جسمانی است که بر طبق آن، نفس و روح انسان به همراه بدن ولی در سرای دیگر حاضر شده و هماهنگ با صفات و دستاوردهای دنیوی، مشمول نعمت های بهشتی و یا عذاب های تلخ دوزخی خواهد شد. از این روست که آیات قرآن کریم در مقام بیان اوصاف بهشت و دوزخ به دو دسته از نعمت ها و عذاب های مادی و معنوی اشاره می کند که متناسب با معاد جسمانی و روحانی انسان است (ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 9، فصل هفتم و هشتم، مؤسسه امام صادق قم، 1369، چاپ اول).
از آنجا که سؤال پرسشگر محترم پیرامون بهشت است بحث را حول همین محور متمرکز می کنیم. خداوند متعال در برخی از آیات قرآن از لذت خشنودی خدا(توبه، آیه 72) و لقاء محبوب به عنوان برخی نعمت های روحانی بهشت نام می برد و در آیات فراوان دیگر نعمت های مادی و جسمانی بسیار دیگری را از قبیل باغ ها، جویبارها، تخت ها، میوه ها، خدمتکاران، قصرها، حوریان، لباس های فاخر و… بر می شمرد (الرحمن- واقعه) که بدون شک استفاده از این نعمت ها همراه با به کار بردن ابزارهای مادی خواهد بود اما باید توجه داشت که آن سرا با جهان کنونی تفاوت بسیار زیاد دارد و نحوه ی استفاده از ابزارهای مادی و کیفیت آنها نیز با وسایل کنونی بسیار متفاوت است که البته فهم قاصر ما از درک این امور عاجز است.
اینک از باب نمونه دو حدیث در این باره ذکر می کنیم که نشان دهنده تفاوت ها در استفاده از ابزارهای مادی در آن سراست.
پیامبر گرامی اسلام در تفسیر آیه ی بیست و یکم سوره ی واقعه «ولحم طیر مما یشتهون؛ و گوشت پرندگان از آنچه خوش دارند» فرمودند: «انک لتنظر الی الطیر فی الجنه فتشتهیه فیخربین ذلک مشویا؛ همانا تو نگاه می کنی به پرنده در بهشت و میل به خوردن آن پیدا می کنی همان حال بریان شده در نزد تو می افتد» (طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 127، انتشارات اسماعیلیان قم).
همچنین در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه ی چهاردهم سوره ی الحاقه «و ذللت قطوفها تذلیلا؛ و میوه هایش برای چیدن رام است» می خوانیم که منظور از این آیه آن است که میوه های بهشتی مسخر آنها می شود و اخذ میوه هایش آنان است اگر بلند شود میوه به اندازه او بلند می شود و بالا می آید و اگر بنشیند میوه پایین می آید تا دستش برسد و اگر بخوابد پایین می آید تا دستش برسد(طبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 621، دارالمعرفه).
یکم. از نظر قرآن کریم و روایات اسلامى، همان طورى که اهل جهنم به تناسب بدى هاى شان سختى و عذابشان گوناگون است؛ اهل بهشت نیز به فراخور اعمال شان داراى درجات و کمالات مختلف اند. از این رو بهشت داراى مراتب و درجات متفاوت است:
«فأولئک لهم الدرجات العلى ؛ اهل ایمان و عمل صالح داراى درجات عالى هستند» (طه (20)، آیه 75.)
«والآخره اکبر درجات ؛ درجات آخرت و برترى هایش از این هم بیشتر است» (اسراء (17)، آیه 22.)
دوم. با عنایت به مطلب نخست، در بهشت نعمت هاى گوناگونى وجود دارد که اهل ایمان و عمل صالح از آن بهره مند مى شوند. اما برترین و بهترین لذت ها، محبت و خشنودى خداوند متعال است. و به تعبیر دیگر هیچ لذتى در بهشت به درجه خشنودى و محبت الهى براى انسان بهشتى شادى بخش نیست و حتى لذتهاى دیگر در پرتو این لذت ارزشمند مى نماید. قرآن در آیات متعددى بدان اشاره مى کند که در اینجا به ذکر یک آیه مى پردازیم:
(وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبة و جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم ؛ خداوند به مردان و زنان با ایمان، باغ هایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند، و مسکن هاى پاکیزه اى در بهشت هاى جاویدان [نصیب آنان ساخته ] و [خوشنودى ] و رضاى خدا [از همه اینها] برتر است و پیروزى بزرگ همین است» (توبه (9)، آیه 72.)
البته این لذت و رضوان الهى، از آنِ کسانى است که در دنیا همه اعمال خود را بر پایه رضاى خداوند قرار داده باشند، یعنى، عبادات شان بر اصل حب و حمد الهى استوار شده باشد. چنان که در کلام نورانى امیر مؤمنان(ع) آمده است:
«ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبید، و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار»؛ «همانا گروهى خدا را به انگیزه بهشت مى پرستند که این عبادت تاجران و سوداگران است، و گروهى نیز خدا را به جهت هراس و عذاب جهنم عبادت مى کنند که این شیوه بردگان است، و نیز گروهى خدا را به خاطر شکر و سپاسش مى پرستند که این شیوه عبادت آزادگان است» (نهج البلاغه، حکمت 237؛ اصول کافى، ج 2، ص 68، ح 5.)
امام على عبادت خود را از نوع گروه سوم مى داند و مى فرماید: «الهى ما عبدتک خوفا من عقابک و لا طمعا فى ثوابک و لکن وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک»؛ «معبودا! هیچ گاه تو را به جهت ترس از عذاب و یا طمع به پاداش نپرستیدم؛ بلکه چون تو را شایسته عبادت یافتم، بندگى مى کنم» (بحارالانوار، ج 41، ص 14.)
در روایات امامان معصوم نیز محبت و خشنودى خداوند به عنوان پاک ترین و زیباترین لذت اهل بهشت خوانده شده است. امیر مؤمنان(ع) در بیان علت آن مى فرماید: اهل بهشت هنگامى که با نعمت هاى گوناگون در بهشت روبه رو مى شوند، دل هایشان چنان از وجد و سرور افروخته مى گردد که زبان به سپاس و شکر الهى مى گشایند و همه آن نعمت ها را در برابر رضوان خداوند ناچیز مى نگرند و هدف نهایى را در این مى دانند که قرآن بازگو مى فرماید:«و آخر دعویهم ان الحمد لله رب العالمین»؛ «و آخرین سخنان اهل بهشت این است که حمد مخصوص پروردگار عالمیان است» (یونس (10)، آیه، 10.)
امام سجاد(ع) نیز با تکیه بر بیان قرآن مى فرماید: «خداوند به اهل بهشت در بهشت مى فرماید: بهترین لذت براى شما، رضایت و محبت من است» (میزان الحکمه، ج 1، ص 433، باب 557، ح 2613.)
نکته پایانى آنکه قرب الهى – که موجب رضا و رضوان عظیم خداوند است – در واقع بالاترین کمالى است که فطرت انسان در پى آن مى رود. پس همان طورى که ارتباط با خدا در دنیا، زندگى آدمى را در همه ابعادش آرامش بخش مى کند؛ در آخرت برترین آرزوها همین رضایت الهى است که هر نعمت دیگرى در پرتو آن لذت آفرین خواهد بود. راه رسیدن به بهشت نیز چیزى جز کسب رضایت الهى از طریق اطاعت پروردگار و ترک معاصى نیست.
عذاب قبر جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى معذب است نه بدن مادى و دنیایى. توضیح مطلب با توجه به دو نکته روشن مى شود:
1ـ روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادى، خود را با بدن برزخى و قالب مثالى مى یابد و مى بیند، در واقع روح آدمى با رفتن از حیات دنیوى به حیات برزخى، بدن مادى خود را رها کرده و با بدن مثالى خود متحد مى گردد، بدنى که متناسب با نظام برزخى بوده و اتحادش با روح قوى تر از اتحاد آن با بدن مادى در زندگى دنیوى است. قالب مثالى موجود در خواب مى تواند ما را به بدن برزخى تا حدودى هدایت کند چرا که هنگام خواب که تعلق روح به بدن مادى تا اندازه اى کم مى شود و از حدود مادى تا اندازه اى آزاد مى گردد، روح خود را با یک نوع تمثیل مثالى یافته و خود را با بدنى شبیه بدن مادى و دنیوى مى بیند و این شاهد روشنى است که روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادى یا تعلق کمتر، قدرت تمثل به بدن مثالى را دارد. انسان در هنگام خواب و خواب دیدن خودش را با همان بدن مى بیند با همان شکل و تصویر و این حکایتگر وجود بدن مثالى و قالب برزخى است که با انتقال روح از این عالم مادى به نظام برزخى به وجود نیامده بلکه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته ولى ما از آن محجوب بوده ایم و اگر این حجاب را ـ که تعلق و توجه به نظام مادى و مادیات است ـ کنار زنیم هم اکنون نیز خود را در آن قالب مثال متمثل مى بینیم چنانکه درخواب تا حدودى که تعلق روح به بدن مادى کم مى شود در عالم خواب و خواب دیدن در حالى که بدن مادى ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است. خود را با بدنى مشابه با این بدن یافته و سیرها و حرکت ها و فهم ها و دیدنى ها و شنیدنى ها و خوردنى ها و خواستن ها با آن داریم. (نک: استاد شجاعى، محمد، خواب و نشان هاى آن، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفى، کانون اندیشه جوان، تهران، چاپ دوم، 1379، صص 58ـ62)
ناگفته نماند که از نظر روایات وجود بدن برزخى امرى مسلم و قطعى است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «اما [ارواح مؤمنان[ در بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119) یا در جاى دیگرى فرموده اند: «ارواح انسان ها به صورت جسدهاى دنیوى در درختى در بهشت اند» (همان، ص 269، روایت 121) که هر دو حکایت گر وجود بدن برزخى و مثالى در عالم برزخ است.
2ـ میان قبر برزخى و قبر خاکى ارتباط خاصى حاکم است، یعنى میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى ارتباط وجود دارد و این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى که در طول زندگى دنیوى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته اند سرچشمه مى گیرد که با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به کلى از میان نمى رود، بلکه یک نوع ارتباط در حد پایین ترى میان روح برزخى و بدن خاکى و مادى وجود دارد البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنیوى و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت بلکه در میزانى ضعیف تر و با کم و کیفى دیگر، از همین رو قبر خاکى با قبر و عالم برزخى روح ارتباطى دارد که جاها و نقاط دیگر این ارتباط را ندارد و به همین جهت است که على رغم حضور روح در عالمى فوق ماده، زمان و مکان [برزخ] توجه خاصى به بدن مادى و به نقطه اى که بدن خاکى در آن است، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورات و احکام خاصى در باب قبر خاکى، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامى وجود دارد.
بنا بر آنچه گذشت عذاب قبر همان عذاب های برزخ می باشد که از اولین مرتبه آن تعبیر به فشار قبر می شود.
برای مطالعه در باب مرگ و برزخ، کتاب عروج روح، آیت الله شجاعی از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی توصیه می شود این کتاب در عین حجم کم، بیانی عمیق از مرگ و برزخ ارائه می دهد . کتاب مذکور از آثار کانون اندیشه جوان می باشد.