نخست باید دانست زندگى در هر مجموعه نظام مندى تابعى از هدفمندى ها و ابزارهاى لازم براى رسیدن به آن اهداف است. ازاین رو شرایط و امکانات و چگونگى زندگى در دوران جنین با زندگى در دنیا متفاوت است. چنان که زندگى دنیا با چگونگى زندگى در نظام آخرت متفاوت است. پس از بیان این واقعیت به خوبى قابل درک است که زندگى در دنیا و برآوردن نیازهاى مختلف جسمى و روحى انسان و چگونگى روابط با دوستان و مقابله با دشمنان و… نیازمند نیروها و ابزارهاى ویژه اى مى باشد. از آن جمله نیروى شهوت، غضب، خیال و عقل و هر کدام در گردش سیکل زندگى شخص و روابط با دیگران نقش خاصى را ایفا مى کنند و اگر با نگاهى همه جانبه به زندگى انسان در دنیا نگریسته شود وجود همه نیروها و غرایز تعریف شده و نمایان گر هندسه مستحکم نظام هستى است. البته چه بسا از نیروی شهوت و غضب سوء استفاده های فراوانی شود و فتنه ها و آشوب ها بر پا گردد. اما مى توان گفت براى شکل گیرى خوبان و آشکار شدن چهره زیبایى ها لازم است هزینه هاى آن نیز پرداخت شود چنان که بر استحصال چند مثقال طلاى زرین لازم است چندین تن سنگ هاى معدن در سوز و گداز کوره برافروخته شوند و براى دستیابى به یک رگه الماس باید میلیون ها سال فسیل ها تحت فشارهاى مختلف قرار بگیرند که از فرآیند آنها «الماسى» به فعلیت برسد.
جامعه انسانى نیز از این قاعده کلى در نظام دنیا مستثنى نیست. ازاین رو براى به فعلیت رسیدن خوبان و پیدایى اولیاى خدا باید همگان در آن همه فراز و نشیب دنیا قرار بگیرند چنان که براى پیدایى تعدادى فرهیختگان دانش باید آن همه مدارس و مراکز آموزشى راه اندازى شود و هزینه هاى بسیارى پرداخت شود. البته در مسیر پیدایش طلا و الماس و شناخته شدن برترین هاى علم و معرفت هر کدام به مقدارى در مسیر قرار گرفته اند، بهره اى از وجود و لذتى از زیبایى ها برده اند و مقام و درجه اى از علم و معرفت کسب کرده اند. بنابراین این گونه نیست که همه چیز و همگان فداى تعداد محدودى شده باشد، بلکه هر کس در جایگاه خودش و به مقدار تلاش خودش نقشى ایفا مى کند و در برابر آن از دستمزدهاى مادى و لذت هاى روحى و معنوى در دنیا و آخرت بهره مند مى شود. این همان تجلى «حکمت» خداوند است که هندسه کلان نظام دنیا را بر آن بنیان نهاده است. البته براساس عدالت خود هر کس را به اندازه استعداد و امکانات او مورد سؤال قرار مى دهد.
تا اینجا با نگاهى کلان از آغاز تا فرجام درباره وضعیت زندگى در دنیا پاسخى کوتاه مطرح شد و از این راه اصل وجود غرایز در انسان که دو چهره زشت و زیبا دارند توجیه منطقى پیدا کرد. اگر چه بسیارى از انسان ها گرفتار چهره زشت آن شده اند و در این باره نقطه ضعف دارند. اما این هزینه هایى است که باید براى شکل گیرى نظام زندگى دنیا و هدفمندى آن، پرداخته شود.
البته با چشم انداز شخصى و اجتماعى درباره غریزه جنسى باید گفت، سرکشى این غریزه یا فروکشى آن و یا کنترل آن، هر کدام وابسته به زمینه ها و عواملى است که فاکتورهاى مهم آن، اراده انسان و برنامه ریزى شخصى او از قبیل خواب و خوراک و خیال… است و همچنین وابسته به برنامه ریزى هاى کلان فرهنگى، اجتماعى جامعه مى باشد به گونه اى که بستر هنجارها هر چه بیشتر گسترانیده شود و زمینه هاى ناهنجارى هر چه زودتر برچیده شود.
براى توضیح بیشتر در این باره به چند نکته اشاره مى شود:
1- این که «خداوند انسان را از ناحیه غریزه جنسى و دیگر غرایز آسیب پذیر آفریده» تعبیر دقیقى نیست. خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مى تواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به اوداده است، حکم هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین آسیب پذیرى انسان تابع خواست و اراده او است. بنابراین آنچه مستقیما به کار خدا مربوط مى شود قرار دادن چنین غریزه نیرومندى است نه آسیب پذیرى انسان.
2- شاید گفته شود سؤال اصلى همین بود که چرا خداوند چنین نیرو و توانمندى دوسویه را در انسان قرار داده آیا نمى شد تنها توانایى بر خوبى ها را داشته باشیم؟
در پاسخ باید گفت معناى قدرت و توانمندى همین است که انسان در دو جهت مخالف امکان فعالیت داشته باشد و در غیر این صورت قدرت و توانمندى معنا نداشت. ازاین رو انتساب حدوث زیبایى به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت براى هر چیز آن گاه معنا دارد که او توانایى بر انجام زشتى و قدرت رهایى از انجام مسؤولیت را داشته باشید.
3- نکته مهم تر آن که شکل گیرى خوبان و بدان انجام نمى پذیرد مگر با وجود غرایزى هم چون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مى باشند و ظرفیت وجودى ما ساخته و پرداخته نمى شود مگر آن که در کنار عقل و قلب، داراى نیروى شهوت و غضب نیز باشیم تا لیاقت راه یابى به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگون بختى جهنم را براى خود بسازیم، زیرا بهشت و جهنم ما باید با گذر از این دنیا ساخته شود و شکل بگیرد. ازاین رو به عنوان یک اصل کلیدى گفته مى شود که «دنیا محل حدوث و اثبات قالیت هاست و آخرت جایگاه ظهور و ثبات قابلیت هاست» به عبارت دیگر، دنیا بستر «شدن»هاست و آخرت استقرار در «شده»هاست.
لذا این گونه نیست که «درجات بهشتى» ما یا «درکات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد، بلکه باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن وابسته به وجود نیروهاى شهوت و غضب در کنار عقل و قلب است.
4- چهره زیبایى ها آنگاه آشکارتر مى شود که در کنار زشتى ها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوه گر مى شود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند. ازاین رو با نگاهى کلان به زندگى انسان ها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایى ها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش موثرى دارد.
5- در پایان شاید گفته شود با وجود این که اکثر انسان ها در برابر غرایز جنسى و خشم خود نقطه ضعف دارند آیا سزاوار بودخداوند این غرایز را در انسان قرار دهد؟!
ناگفته نماند اگر چه زمینه هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مى کند. اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان دلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مى توان هم چون یوسف و ابن سیرین به مقامات دست یافت و از رسوایى ها دور ماند و خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار خواهد شد به طوری که در صحنه هاى بعدى بسیار آسان تر مى تواند بحران ها را پشت سر بگذرد و شاید این تجربه براى خود شما نیز اتفاق افتاده باشد.
در این مسیر لطف خداوند و امدادهاى غیبى او نیز همیشه همراه و راه گشاست }والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین{ ؛ و کسانى که در راه ما کوشیده اند به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است.
جامعه انسانى نیز از این قاعده کلى در نظام دنیا مستثنى نیست. ازاین رو براى به فعلیت رسیدن خوبان و پیدایى اولیاى خدا باید همگان در آن همه فراز و نشیب دنیا قرار بگیرند چنان که براى پیدایى تعدادى فرهیختگان دانش باید آن همه مدارس و مراکز آموزشى راه اندازى شود و هزینه هاى بسیارى پرداخت شود. البته در مسیر پیدایش طلا و الماس و شناخته شدن برترین هاى علم و معرفت هر کدام به مقدارى در مسیر قرار گرفته اند، بهره اى از وجود و لذتى از زیبایى ها برده اند و مقام و درجه اى از علم و معرفت کسب کرده اند. بنابراین این گونه نیست که همه چیز و همگان فداى تعداد محدودى شده باشد، بلکه هر کس در جایگاه خودش و به مقدار تلاش خودش نقشى ایفا مى کند و در برابر آن از دستمزدهاى مادى و لذت هاى روحى و معنوى در دنیا و آخرت بهره مند مى شود. این همان تجلى «حکمت» خداوند است که هندسه کلان نظام دنیا را بر آن بنیان نهاده است. البته براساس عدالت خود هر کس را به اندازه استعداد و امکانات او مورد سؤال قرار مى دهد.
تا اینجا با نگاهى کلان از آغاز تا فرجام درباره وضعیت زندگى در دنیا پاسخى کوتاه مطرح شد و از این راه اصل وجود غرایز در انسان که دو چهره زشت و زیبا دارند توجیه منطقى پیدا کرد. اگر چه بسیارى از انسان ها گرفتار چهره زشت آن شده اند و در این باره نقطه ضعف دارند. اما این هزینه هایى است که باید براى شکل گیرى نظام زندگى دنیا و هدفمندى آن، پرداخته شود.
البته با چشم انداز شخصى و اجتماعى درباره غریزه جنسى باید گفت، سرکشى این غریزه یا فروکشى آن و یا کنترل آن، هر کدام وابسته به زمینه ها و عواملى است که فاکتورهاى مهم آن، اراده انسان و برنامه ریزى شخصى او از قبیل خواب و خوراک و خیال… است و همچنین وابسته به برنامه ریزى هاى کلان فرهنگى، اجتماعى جامعه مى باشد به گونه اى که بستر هنجارها هر چه بیشتر گسترانیده شود و زمینه هاى ناهنجارى هر چه زودتر برچیده شود.
براى توضیح بیشتر در این باره به چند نکته اشاره مى شود:
1- این که «خداوند انسان را از ناحیه غریزه جنسى و دیگر غرایز آسیب پذیر آفریده» تعبیر دقیقى نیست. خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مى تواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به اوداده است، حکم هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین آسیب پذیرى انسان تابع خواست و اراده او است. بنابراین آنچه مستقیما به کار خدا مربوط مى شود قرار دادن چنین غریزه نیرومندى است نه آسیب پذیرى انسان.
2- شاید گفته شود سؤال اصلى همین بود که چرا خداوند چنین نیرو و توانمندى دوسویه را در انسان قرار داده آیا نمى شد تنها توانایى بر خوبى ها را داشته باشیم؟
در پاسخ باید گفت معناى قدرت و توانمندى همین است که انسان در دو جهت مخالف امکان فعالیت داشته باشد و در غیر این صورت قدرت و توانمندى معنا نداشت. ازاین رو انتساب حدوث زیبایى به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت براى هر چیز آن گاه معنا دارد که او توانایى بر انجام زشتى و قدرت رهایى از انجام مسؤولیت را داشته باشید.
3- نکته مهم تر آن که شکل گیرى خوبان و بدان انجام نمى پذیرد مگر با وجود غرایزى هم چون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مى باشند و ظرفیت وجودى ما ساخته و پرداخته نمى شود مگر آن که در کنار عقل و قلب، داراى نیروى شهوت و غضب نیز باشیم تا لیاقت راه یابى به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگون بختى جهنم را براى خود بسازیم، زیرا بهشت و جهنم ما باید با گذر از این دنیا ساخته شود و شکل بگیرد. ازاین رو به عنوان یک اصل کلیدى گفته مى شود که «دنیا محل حدوث و اثبات قالیت هاست و آخرت جایگاه ظهور و ثبات قابلیت هاست» به عبارت دیگر، دنیا بستر «شدن»هاست و آخرت استقرار در «شده»هاست.
لذا این گونه نیست که «درجات بهشتى» ما یا «درکات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد، بلکه باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن وابسته به وجود نیروهاى شهوت و غضب در کنار عقل و قلب است.
4- چهره زیبایى ها آنگاه آشکارتر مى شود که در کنار زشتى ها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوه گر مى شود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند. ازاین رو با نگاهى کلان به زندگى انسان ها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایى ها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش موثرى دارد.
5- در پایان شاید گفته شود با وجود این که اکثر انسان ها در برابر غرایز جنسى و خشم خود نقطه ضعف دارند آیا سزاوار بودخداوند این غرایز را در انسان قرار دهد؟!
ناگفته نماند اگر چه زمینه هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مى کند. اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان دلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مى توان هم چون یوسف و ابن سیرین به مقامات دست یافت و از رسوایى ها دور ماند و خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار خواهد شد به طوری که در صحنه هاى بعدى بسیار آسان تر مى تواند بحران ها را پشت سر بگذرد و شاید این تجربه براى خود شما نیز اتفاق افتاده باشد.
در این مسیر لطف خداوند و امدادهاى غیبى او نیز همیشه همراه و راه گشاست }والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین{ ؛ و کسانى که در راه ما کوشیده اند به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است.