1- شهوت برانگیزی رقص در شخص رقص کننده نیست تا بگویند ما رقصیدیم و تحریک نشدیم بلکه بیشتر اثر آن در بیننده است بویژه اگر با عوامل دیگری مانند موسیقی اختلاط زن و مرد و… همراه گردد. 2- در احکام اعتباری و قانونی معمولا تاثیرات غالبی را ملاک قرار می دهند نه موردی. مثلا در مقررات راهنمایی و رانندگی عبور از چراغ قرمز ممنوع است و فلسفه آن هم چیزی جز جلوگیری از ترافیک شدید و تصادف نیست اما آیا کسی می تواند بگوید من بارها عبور کردم و نه ترافیکی شد و نه تصادفی؟ خیر زیرا این حرف هرچند درست باشد ولی مقررات براساس مصالح غالبی است و اگر درموردی هم خلاف آن مضر نباشد ممنوع است زیرا ممنوعیت آن حریمی برای وقوع کل جامعه در آن و ایجاد هرج و مرج است. احکام الهی هم از همین سنخ اند. بنابراین اگر کسی با خوردن شراب مست هم نشود بالاخره نباید بخورد. 3- تاثیر بسیاری از امور ممکن است تدریجی و نامحسوس باشد. به عبارت دیگر یک شهوت انگیزی حاد و آنی داریم و یک شهوت انگیزی تدریجی و نامحسوس و چه بسا مفاسد معنوی دیگری از قبیل سرگرم شدن به ملاهی دنیایی و دوری از یاد خدا و … در برداشته باشد.