ابتداء پرسش شما را تجزیه مى کنیم تا ببینیم که آیا اصل پرسش درست است یا نه؛ و آنگاه به پاسخ آن مى پردازیم. پرسش شما دو مقدمه دارد که بر اساس آن اشکالى بنا شده است. اما مقدمه اول، خداوند از همه اسرار با خبر است و مى داند سرانجام هر کس چه مى شود. این مقدمه درست است و از آن به علم ازلى پروردگار تعبیر مى شود؛ به این معنا که خداوند از ازل مى داند چه اتفاقى در چه زمان و چه مکانى رخ مى دهد. گروهى از علم ازلى پروردگار به اشیا، جبر را نتیجه گرفته اند و کار خود را توجیه کرده اند. مثلاً در شعر منسوب به خیام آمده است: من مِى خورم و هر که چو من اهل بودمِى خوردن من به نزد او سهل بود
مِى خوردن من حق ز ازل مى دانست گر مى نخورم علم خدا جهل بود
این شبهه است که برخى وارد کرده اند. اما پاسخ صحیح آن این است که خداوند از ازل مى دانست فلانى با اختیار خود کارى را انجام مى دهد؛ به عبارت دقیق تر علم ازلى الاهى به عالم و جهان، علم به نظام على و معلولى آن است و براساس آن، نظام جهان با همه علل و اسبابش متعلق علم بدون واسطه و مستقیم خداوندى است؛ یعنى خداوند از ازل مى داند که فلان حادثه از فلان علت و فاعل صادر مى شود و این علم هیچ مجوز جبرى مسلکى نیست. در افعال اختیارى که علت، اختیار و قدرت و اراده آدمى است، خداوند مى داند که فردى به سوء اختیار خود گناه مى کند یا دیگرى به حسن اختیار خود راه ثواب در پیش مى گیرد. پس علم ازلى مجوزى براى گناه و جبرى گرایى نیست؛ به تعبیر خواجه نصیر الدین طوسى:
علم ازلى علت عصیان کردن نزد عقلا ز غایت جهل بود
این اختیار و نفى جبر را مولوى در اشعارى زیبا آورده است:
آن یکى بر رفت بالاى درختمى فشاند او میوه را دزدانه سخت
صاحب باغ آمد و گفت اى دنىاز خدا شرمت بگو چه مى کنى؟
گفت از باغ خدا بنده خدامى خورد خرما که حق کردش عطا
پس ببستش سخت آن دم بر درختمى زدش بر پشت و پهلو چوب، سخت
گفت آخر از خدا شرمى بدارمى کشى این بى گنه را زار زار
گفت کز چوب خدا این بنده اش مى زند بر پشت دیگر بنده اش
چوب حق و پشت و پهلو آنِ اومن غلام و آلت فرمان او
گفت توبه کردم از جبر اى عیاراختیار است، اختیار است، اختیار
مقدمه دوم شما این است که کار نیک و بد ما هیچ سود و زیانى به خداوند نمى رساند. این هم درست است. امیر مومنان در خطبه معروف به «همام» مى فرماید: «فأنّ اللَّه – سبحانه و تعالى – خلق الخلقَ حین خلقهم غنیّاً عن طاعتهم، آمناً من معصیتهم، لانَّه لاتضرُّهُ معصیةُ من عصاه و لاتنفعه طاعةُ مِنْ طاعَهُ؛؛ از امام على(ع)، میزان الحکمة، محمد محمدى رى شهرى، ج 2، ص 890. «پس خداوند سبحان و بلند مرتبه آفریده ها را آفرید، در حالى که از فرمانبردارى آن ها بى نیاز و از سرکشى آن ها ایمن بود؛ زیرا سرپیچى سرکشان او را ضرر نمى رساند و فرمانبردارى فروتنان او را فایده اى ندارد.»
اما نتیجه اى که گرفته اید، به مقدمات شما ارتباط ندارد: چرا خداوند ما را به بهشت یا جهنم مى برد و مورد پاداش و عذاب خود قرار مى دهد؟ مگر دلیل پاداش یا عذاب ما علم خداوند یا سود و زیانى است که باید به او مى رسید و اکنون نرسیده است؟ در حقیقت بهشت پاداش عمل خوب ماست که ما به حسن اختیار خود انجام داده ایم و دوزخ کیفر کردار زشتى است که ما به سوء اختیار خود انجام داده ایم. آرى، خداوند مى داند چه کسى بهشتى و چه کسى جهنمى است. اما او مى داند چه کسى از نعمت هایى که در اختیارش گذارده شده حسن استفاده کرده و با قدرت و اراده خود به جاده فرمانبردارى که بهشت نتیجه و ثمره آن است راه مى یابد و مى داند چه کسى از نعمت هایى که در اختیارش گذارده شده سوء استفاده کرده و با قدرت و اراده خود به جاده گناه و نافرمانى که دوزخ نتیجه آن است گام مى نهد. خداوند کسى را به گزاف به بهشت و جهنم نمى برد. بهشت و جهنم نتیجه و ثمره کار دنیوى ما است که فرموده اند: «الدنیا مزرعة الاخرة»؛ اعراف(7):26. هر چه در این دنیا کشتیم، در آن دنیا برداشت مى کنیم. اگر در کشتزار دنیا خیر و نیکى کاشتیم، در دروگاه آخرت خیر و نیکى برداشت مى کنیم و اگر در زمین دنیا بدى و کجى کاشتیم، در آخرت بدى و کاستى برداشت مى کنیم.
و همچنین کردار زشت ما به خداوند ضررى نمى رساند و کار نیک ما او را سودى ندارد. اما ما از کار نیک خود سود مى بریم و از کردار زشت خود ضرر مى کنیم. پس بهشت و جهنم نتیجه مستقیم عمل و رفتار و کردار و گفتار ما است و سود و زیانش هم به ما بر مى گردد. البته خداوند ما را براى بهشت و آسایش ابدى آفریده است و راه را از چاه به ما نشان داده است؛ ولى متأسفانه برخى از ما انسان ها به سوء اختیار خود به بیراهه مى رویم و نتیجه آن را نیز ناگزیر تحمل مى کنیم.
چندین چراغ دارد و بیراهه مى رود بگذار تا بیفتد و بیند سزاى خویش
مِى خوردن من حق ز ازل مى دانست گر مى نخورم علم خدا جهل بود
این شبهه است که برخى وارد کرده اند. اما پاسخ صحیح آن این است که خداوند از ازل مى دانست فلانى با اختیار خود کارى را انجام مى دهد؛ به عبارت دقیق تر علم ازلى الاهى به عالم و جهان، علم به نظام على و معلولى آن است و براساس آن، نظام جهان با همه علل و اسبابش متعلق علم بدون واسطه و مستقیم خداوندى است؛ یعنى خداوند از ازل مى داند که فلان حادثه از فلان علت و فاعل صادر مى شود و این علم هیچ مجوز جبرى مسلکى نیست. در افعال اختیارى که علت، اختیار و قدرت و اراده آدمى است، خداوند مى داند که فردى به سوء اختیار خود گناه مى کند یا دیگرى به حسن اختیار خود راه ثواب در پیش مى گیرد. پس علم ازلى مجوزى براى گناه و جبرى گرایى نیست؛ به تعبیر خواجه نصیر الدین طوسى:
علم ازلى علت عصیان کردن نزد عقلا ز غایت جهل بود
این اختیار و نفى جبر را مولوى در اشعارى زیبا آورده است:
آن یکى بر رفت بالاى درختمى فشاند او میوه را دزدانه سخت
صاحب باغ آمد و گفت اى دنىاز خدا شرمت بگو چه مى کنى؟
گفت از باغ خدا بنده خدامى خورد خرما که حق کردش عطا
پس ببستش سخت آن دم بر درختمى زدش بر پشت و پهلو چوب، سخت
گفت آخر از خدا شرمى بدارمى کشى این بى گنه را زار زار
گفت کز چوب خدا این بنده اش مى زند بر پشت دیگر بنده اش
چوب حق و پشت و پهلو آنِ اومن غلام و آلت فرمان او
گفت توبه کردم از جبر اى عیاراختیار است، اختیار است، اختیار
مقدمه دوم شما این است که کار نیک و بد ما هیچ سود و زیانى به خداوند نمى رساند. این هم درست است. امیر مومنان در خطبه معروف به «همام» مى فرماید: «فأنّ اللَّه – سبحانه و تعالى – خلق الخلقَ حین خلقهم غنیّاً عن طاعتهم، آمناً من معصیتهم، لانَّه لاتضرُّهُ معصیةُ من عصاه و لاتنفعه طاعةُ مِنْ طاعَهُ؛؛ از امام على(ع)، میزان الحکمة، محمد محمدى رى شهرى، ج 2، ص 890. «پس خداوند سبحان و بلند مرتبه آفریده ها را آفرید، در حالى که از فرمانبردارى آن ها بى نیاز و از سرکشى آن ها ایمن بود؛ زیرا سرپیچى سرکشان او را ضرر نمى رساند و فرمانبردارى فروتنان او را فایده اى ندارد.»
اما نتیجه اى که گرفته اید، به مقدمات شما ارتباط ندارد: چرا خداوند ما را به بهشت یا جهنم مى برد و مورد پاداش و عذاب خود قرار مى دهد؟ مگر دلیل پاداش یا عذاب ما علم خداوند یا سود و زیانى است که باید به او مى رسید و اکنون نرسیده است؟ در حقیقت بهشت پاداش عمل خوب ماست که ما به حسن اختیار خود انجام داده ایم و دوزخ کیفر کردار زشتى است که ما به سوء اختیار خود انجام داده ایم. آرى، خداوند مى داند چه کسى بهشتى و چه کسى جهنمى است. اما او مى داند چه کسى از نعمت هایى که در اختیارش گذارده شده حسن استفاده کرده و با قدرت و اراده خود به جاده فرمانبردارى که بهشت نتیجه و ثمره آن است راه مى یابد و مى داند چه کسى از نعمت هایى که در اختیارش گذارده شده سوء استفاده کرده و با قدرت و اراده خود به جاده گناه و نافرمانى که دوزخ نتیجه آن است گام مى نهد. خداوند کسى را به گزاف به بهشت و جهنم نمى برد. بهشت و جهنم نتیجه و ثمره کار دنیوى ما است که فرموده اند: «الدنیا مزرعة الاخرة»؛ اعراف(7):26. هر چه در این دنیا کشتیم، در آن دنیا برداشت مى کنیم. اگر در کشتزار دنیا خیر و نیکى کاشتیم، در دروگاه آخرت خیر و نیکى برداشت مى کنیم و اگر در زمین دنیا بدى و کجى کاشتیم، در آخرت بدى و کاستى برداشت مى کنیم.
و همچنین کردار زشت ما به خداوند ضررى نمى رساند و کار نیک ما او را سودى ندارد. اما ما از کار نیک خود سود مى بریم و از کردار زشت خود ضرر مى کنیم. پس بهشت و جهنم نتیجه مستقیم عمل و رفتار و کردار و گفتار ما است و سود و زیانش هم به ما بر مى گردد. البته خداوند ما را براى بهشت و آسایش ابدى آفریده است و راه را از چاه به ما نشان داده است؛ ولى متأسفانه برخى از ما انسان ها به سوء اختیار خود به بیراهه مى رویم و نتیجه آن را نیز ناگزیر تحمل مى کنیم.
چندین چراغ دارد و بیراهه مى رود بگذار تا بیفتد و بیند سزاى خویش