انسان مسافری است که سفر خود را از مرحله جنینی و در رحم مادر شروع می کند و در زندگانی دنیا ادامه می دهد و آن گاه به برزخ می رسد و در بهشت آرام می گیرد یا – خدای ناکرده – به جهنم فرستاده می شود. بنابراین انسان سه مرحله مهم در سفر خود دارد:
مرحله نخست، «دنیا» و زندگانی دنیوی است که خانه فنا و امتحان و عمل است.
مرحله دوم، «برزخ» است که با مرگ آغاز می شود و با نفخ صور پایان می پذیرد.
مرحله سوم، «قیامت» است که با نفخ صور شروع و به بهشت یا جهنم ختم می شود. در این مرحله سفر انسان پایان می پذیرد.
از این سه مرحله به عالم «ملک» و «ملکوت» و «جبروت» یا عالم «ماده»، «مثال» و «مجردات» نیز تعبیر می شود.
اما اینکه انسان مسافر است، از روایات متعدد فهمیده می شود؛ از آن جمله حضرت علی(ع) در شب ها ندا می داد: «تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ»؛ آماده شوید [و اسباب سفر را مهیا کنید] خداوند شما را رحمت کند زیرا فرمان کوچ در میان شما داده شده است».نهج البلاغة، خطبه 204، ص 234. این سفر کوتاه نیست؛ بلکه سفری دراز در پیش است به این دلیل باید خود را آماده کرد. امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ»؛ «کسی که دوری سفر را یادآور شود؛ آماده می شود»همان، کلمات قصار، شماره 280، ص 128.
همچنین امام حسن مجتبی(ع) پیش از شهادت به یکی از اصحاب خود فرمودند: «استعد لسفرک و حصّل راذک قبل حلول اجلک»؛ «آماده سفرت باش و توشه سفر را پیش از [پایان مهلت ] و رسیدن اجلت، تحصیل کن».بحار الانوار، ج 44، ص 139. آری ما مدتی به غایت اندک در دنیا درنگ داریم تا وسایل این سفر طولانی و پرمخاطره را مهیا کنیم؛ سفری که هیچ گریزی از آن نیست یا به پای خود می رویم یا ما را می برند.
آری دنیا، سرای گذر است و باید آن را گذاشت و رفت و چه زیبا مولای متقیان علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند. امام در موارد متعدد به این موضوع اشاره می کنند که ما دو خطبه کوتاه از نهج البلاغه را در اینجا می آوریم. باشد به مضمون آنها عمل کنیم و راه یابیم به آنچه راهیافتگان رفته اند. اما ابتداء خطبه 203 که درباره زهد در دنیا و ترغیب به آخرت است:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْیَا دَارُ مَجَازٍ وَ الاخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ. فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ وَ لَا تَهْتِکُوا أَسْتَارَکُمْ عِنْدَ مَنْ یَعْلَمُ أَسْرَارَکُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیَا قُلُوبَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُکُمْ فَفِیهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَیْرِهَا خُلِقْتُمْ؛ إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَکَ قَالَ النَّاسُ: مَا تَرَکَ وَ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ: مَا قَدَّمَ لِلَّهِ. آبَاؤُکُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً یَکُنْ لَکُمْ قَرْضاً وَ لَاتُخْلِفُوا کُلّاً فَیَکُونَ فَرْضاً عَلَیْکُمْ»؛نهج البلاغة، ص 321 و 322. «ای مردم! دنیا سرای گذر است، و آخرت خانه پایداری. پس، از گذرگاه خویش برای منزلگاه پایداری توشه برگیرید! و (مراقب باشید و) مدرید پرده خویش را در پیش کسی که از اسرارتان آگاه (بهتر از خودتان) است. پیش از اینکه بدنتان را از دنیا برون برند، دلهایتان را از آن خارج سازید. (آگاه باشید) در دنیا آزمایش می شوید و برای غیر از آن آفریده شده اید.
آدمی چون بمیرد، مردم گویند: چه باقی گذاشت! اما فرشتگان می پرسند: چه چیز پیش فرستاد؟ خدا پدرانتان را بیامرزد! مقداری از ثروت خویش را از پیش بفرستید تا برای شما (در پیشگاه الهی) ذخیره شود؛ و همه را مگذراید که (در قیامت و مواقف آن) وبال گردنتان شود».
دومین خطبه، خطبه 204 نهج البلاغه است، ندایی که امام بسیار تکرار می فرمود و مردم را بر آن ترغیب می نمود و آن باز در همان موضوع سابق است.
«تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَی الدُّنْیَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ. فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا. وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلَاحِظَ الْمَنِیَّةِ نَحْوَکُمْ دَانِیَةٌ وَ کَأَنَّکُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِیکُمْ وَ قَدْ دَهَمَتْکُمْ فِیهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ مُعْضِلَاتُ الْمَحْذُورِ. فَقَطِّعُوا عَلَائِقَ الدُّنْیَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَی»؛همان، ص 322.
«آماده حرکت شوید، خدا شما را رحمت کند! ندای کوچ در میان شما سر داده اند. علاقه به اقامت در دنیا را در خود کم کنید، (بار خود در دنیا را کم کنید) و با توشه (شایسته) به سوی آخرت باز گردید. زیرا گردنه های سخت و دشوار و منزلهای ترسناکی در پیش دارید که به ناچار در آنها فرود می آیید و در آنها توقف می کنید.
آگاه باشید که چشم انداز مرگ به شما نزدیک است؛ و گویا چنگالهایش را در شما فرو برده است. اما مشکلات زندگی و کژیها و ناروایی های دنیا، مرگ را از شما پنهان کرده است. بنابراین وابستگی های دنیا را از خویش کم کنید و کمر خود را با توشه تقوا محکم ببندید».
مرحله نخست، «دنیا» و زندگانی دنیوی است که خانه فنا و امتحان و عمل است.
مرحله دوم، «برزخ» است که با مرگ آغاز می شود و با نفخ صور پایان می پذیرد.
مرحله سوم، «قیامت» است که با نفخ صور شروع و به بهشت یا جهنم ختم می شود. در این مرحله سفر انسان پایان می پذیرد.
از این سه مرحله به عالم «ملک» و «ملکوت» و «جبروت» یا عالم «ماده»، «مثال» و «مجردات» نیز تعبیر می شود.
اما اینکه انسان مسافر است، از روایات متعدد فهمیده می شود؛ از آن جمله حضرت علی(ع) در شب ها ندا می داد: «تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ»؛ آماده شوید [و اسباب سفر را مهیا کنید] خداوند شما را رحمت کند زیرا فرمان کوچ در میان شما داده شده است».نهج البلاغة، خطبه 204، ص 234. این سفر کوتاه نیست؛ بلکه سفری دراز در پیش است به این دلیل باید خود را آماده کرد. امیر مؤمنان(ع) می فرماید: «مَنْ تَذَکَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ»؛ «کسی که دوری سفر را یادآور شود؛ آماده می شود»همان، کلمات قصار، شماره 280، ص 128.
همچنین امام حسن مجتبی(ع) پیش از شهادت به یکی از اصحاب خود فرمودند: «استعد لسفرک و حصّل راذک قبل حلول اجلک»؛ «آماده سفرت باش و توشه سفر را پیش از [پایان مهلت ] و رسیدن اجلت، تحصیل کن».بحار الانوار، ج 44، ص 139. آری ما مدتی به غایت اندک در دنیا درنگ داریم تا وسایل این سفر طولانی و پرمخاطره را مهیا کنیم؛ سفری که هیچ گریزی از آن نیست یا به پای خود می رویم یا ما را می برند.
آری دنیا، سرای گذر است و باید آن را گذاشت و رفت و چه زیبا مولای متقیان علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند. امام در موارد متعدد به این موضوع اشاره می کنند که ما دو خطبه کوتاه از نهج البلاغه را در اینجا می آوریم. باشد به مضمون آنها عمل کنیم و راه یابیم به آنچه راهیافتگان رفته اند. اما ابتداء خطبه 203 که درباره زهد در دنیا و ترغیب به آخرت است:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْیَا دَارُ مَجَازٍ وَ الاخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ. فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ وَ لَا تَهْتِکُوا أَسْتَارَکُمْ عِنْدَ مَنْ یَعْلَمُ أَسْرَارَکُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیَا قُلُوبَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُکُمْ فَفِیهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَیْرِهَا خُلِقْتُمْ؛ إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَکَ قَالَ النَّاسُ: مَا تَرَکَ وَ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ: مَا قَدَّمَ لِلَّهِ. آبَاؤُکُمْ فَقَدِّمُوا بَعْضاً یَکُنْ لَکُمْ قَرْضاً وَ لَاتُخْلِفُوا کُلّاً فَیَکُونَ فَرْضاً عَلَیْکُمْ»؛نهج البلاغة، ص 321 و 322. «ای مردم! دنیا سرای گذر است، و آخرت خانه پایداری. پس، از گذرگاه خویش برای منزلگاه پایداری توشه برگیرید! و (مراقب باشید و) مدرید پرده خویش را در پیش کسی که از اسرارتان آگاه (بهتر از خودتان) است. پیش از اینکه بدنتان را از دنیا برون برند، دلهایتان را از آن خارج سازید. (آگاه باشید) در دنیا آزمایش می شوید و برای غیر از آن آفریده شده اید.
آدمی چون بمیرد، مردم گویند: چه باقی گذاشت! اما فرشتگان می پرسند: چه چیز پیش فرستاد؟ خدا پدرانتان را بیامرزد! مقداری از ثروت خویش را از پیش بفرستید تا برای شما (در پیشگاه الهی) ذخیره شود؛ و همه را مگذراید که (در قیامت و مواقف آن) وبال گردنتان شود».
دومین خطبه، خطبه 204 نهج البلاغه است، ندایی که امام بسیار تکرار می فرمود و مردم را بر آن ترغیب می نمود و آن باز در همان موضوع سابق است.
«تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَی الدُّنْیَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ. فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا. وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلَاحِظَ الْمَنِیَّةِ نَحْوَکُمْ دَانِیَةٌ وَ کَأَنَّکُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِیکُمْ وَ قَدْ دَهَمَتْکُمْ فِیهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ مُعْضِلَاتُ الْمَحْذُورِ. فَقَطِّعُوا عَلَائِقَ الدُّنْیَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَی»؛همان، ص 322.
«آماده حرکت شوید، خدا شما را رحمت کند! ندای کوچ در میان شما سر داده اند. علاقه به اقامت در دنیا را در خود کم کنید، (بار خود در دنیا را کم کنید) و با توشه (شایسته) به سوی آخرت باز گردید. زیرا گردنه های سخت و دشوار و منزلهای ترسناکی در پیش دارید که به ناچار در آنها فرود می آیید و در آنها توقف می کنید.
آگاه باشید که چشم انداز مرگ به شما نزدیک است؛ و گویا چنگالهایش را در شما فرو برده است. اما مشکلات زندگی و کژیها و ناروایی های دنیا، مرگ را از شما پنهان کرده است. بنابراین وابستگی های دنیا را از خویش کم کنید و کمر خود را با توشه تقوا محکم ببندید».