از آن جا که رهبر معصوم وجود دارد و رهبرىِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از این رو پیروى کردن از مدعیان رهبریت در برابر رهبریت معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زیرا با وجود رهبر معصوم، پیروى از رهبران غیرمعصوم، به هیچ وجه قابل توجیه نیست. تلاش براى شناختن و یافتن امام معصوم واجب و لازم است؛ چنان که رسول اکرم(ص) فرمودند: «من مات و هو لایعرف امامه، مات میتةً جاهلیة». ویژگى هاى این شناخت میزان الحکمه، ج 1، ص 171، ح 840.{ V شناخت آن است که: اولاً، از منابع معتبر و موثق و مستند اخذ شود. ثانیاً، گستره اش شامل آموزه هاى اعتقادى، اخلاقى و عبادى گردد. ثالثاً، از آن جا که امام الگوى عملى براى انسان ها است، به ابعاد فکرى، عملى و روحى امام نیز ناظر باشد. اما این شناخت از سه راه – که مکمل یکدیگر مى باشند – حاصل مى شود:
یکم. مطالعه تاریخ زندگانى آنان؛ مطالعه سرگذشت و سیره آنان؛ خصوصاً در باب فضایل، مناقب و خصوصیات آنان – از قبیل: شجاعت، مردانگى، ایثار، تواضع، صبر، فرزانگى و… – انسان را متوجه مقام والاى آن بزرگواران مى کند و جذبه و کشش خاصى نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاکم مى شود.
دوم. مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان؛ اسلام تفکر را موجب بصیرت، الحیاة، ج 1، ص 8، ح 3. دعوت کننده به عمل نیک، همان، ح 9. پدید آورنده نور همان، ص 49، ح 18.، نشانه حیات و زنده بودن قلب بصیر مى داند همان، ص 48، ح 5..
مطالعه و تفکّر در آثار فکرى امامان، هر چند کار مشکلى به نظر مى رسد؛ ولى بسیار سودمند است. این امر علاوه بر آن که باعث شناخت شخصیت آن بزرگواران و ایجاد محبت آنان در دل مى شود؛ سرمایه بزرگى براى روح بشر به شمار مى رود. همان طور که فراگیرى فصول یک کتاب، باید با تحقیق و دقت کامل و رجوع به استاد و… قرین باشد؛ مطالعه و اندیشه و تفکر در آثار ائمه(ع) نیز، باید با استفاده از استادان فن و مراجعه به کتاب هایى که در شرح سخنان آنان به رشته تحریر درآمده، همراه باشد.
سوم. شناخت خدا: اگر ما خداوند و صفات و اسماى او را به طور حقیقى بشناسیم، مى توانیم انسان هاى کامل راستین (امامان) را نیز بشناسیم؛ زیرا آنان آینه تمام نماى صفات جمال و جلال حضرت حق اند و در تسمیه به اسماى الهى، از تمامى موجودات عالم امکان برترند. بر این اساس، با شناخت خدا و صفات او، مى توانیم به اوصاف و ویژگى هاى امامان نیز واقف گردیم. شاید دعایى که سفارش شده در زمان غیبت بعد از نماز زیاد خوانده شود، ناظر به همین حقیقت باشد:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى»؛ «خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبر را نمى شناسم؛ خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر به پیامبر معرفت پیدا نکنم، نمى توانم امامم را بشناسم؛ خدایا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دین خود گمراهم».
اى مشیر ما تو اندر خیر و شراز اشارت هاست دلمان بى خبر
مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان(عج).
اى «یرانا لانراه» روز و شب چشم بند ما شده دید سبب
چشم من از چشم ها بگزیده شدتا که در شب آفتابم دیده شد
لطف معروف تو بود آن اى بهى پس کمال البر فى اتمامه
یارب! «اتمم نور نافى الساهرةواشجنا من مفضحات قاهرة»
یار شب را روز مهجورى مده جان قربت دیده را دورى مده
بعد تو مرگ است با درد و نکال خاصه بعدى که بود بعد الوصال
آن که دیده ستت مکن نادیده اش آب زن بر سبزه بالیده اش
مثنوى، دفتر 6، ابیات 2888 – 2898.
یکم. مطالعه تاریخ زندگانى آنان؛ مطالعه سرگذشت و سیره آنان؛ خصوصاً در باب فضایل، مناقب و خصوصیات آنان – از قبیل: شجاعت، مردانگى، ایثار، تواضع، صبر، فرزانگى و… – انسان را متوجه مقام والاى آن بزرگواران مى کند و جذبه و کشش خاصى نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاکم مى شود.
دوم. مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان؛ اسلام تفکر را موجب بصیرت، الحیاة، ج 1، ص 8، ح 3. دعوت کننده به عمل نیک، همان، ح 9. پدید آورنده نور همان، ص 49، ح 18.، نشانه حیات و زنده بودن قلب بصیر مى داند همان، ص 48، ح 5..
مطالعه و تفکّر در آثار فکرى امامان، هر چند کار مشکلى به نظر مى رسد؛ ولى بسیار سودمند است. این امر علاوه بر آن که باعث شناخت شخصیت آن بزرگواران و ایجاد محبت آنان در دل مى شود؛ سرمایه بزرگى براى روح بشر به شمار مى رود. همان طور که فراگیرى فصول یک کتاب، باید با تحقیق و دقت کامل و رجوع به استاد و… قرین باشد؛ مطالعه و اندیشه و تفکر در آثار ائمه(ع) نیز، باید با استفاده از استادان فن و مراجعه به کتاب هایى که در شرح سخنان آنان به رشته تحریر درآمده، همراه باشد.
سوم. شناخت خدا: اگر ما خداوند و صفات و اسماى او را به طور حقیقى بشناسیم، مى توانیم انسان هاى کامل راستین (امامان) را نیز بشناسیم؛ زیرا آنان آینه تمام نماى صفات جمال و جلال حضرت حق اند و در تسمیه به اسماى الهى، از تمامى موجودات عالم امکان برترند. بر این اساس، با شناخت خدا و صفات او، مى توانیم به اوصاف و ویژگى هاى امامان نیز واقف گردیم. شاید دعایى که سفارش شده در زمان غیبت بعد از نماز زیاد خوانده شود، ناظر به همین حقیقت باشد:
«اللهم عرفنى نفسک فانک ان لم تعرفنى نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفنى رسولک فانک ان لم تعرفنى رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانک ان لم تعرفنى حجتک ضللت عن دینى»؛ «خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبر را نمى شناسم؛ خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر به پیامبر معرفت پیدا نکنم، نمى توانم امامم را بشناسم؛ خدایا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دین خود گمراهم».
اى مشیر ما تو اندر خیر و شراز اشارت هاست دلمان بى خبر
مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان(عج).
اى «یرانا لانراه» روز و شب چشم بند ما شده دید سبب
چشم من از چشم ها بگزیده شدتا که در شب آفتابم دیده شد
لطف معروف تو بود آن اى بهى پس کمال البر فى اتمامه
یارب! «اتمم نور نافى الساهرةواشجنا من مفضحات قاهرة»
یار شب را روز مهجورى مده جان قربت دیده را دورى مده
بعد تو مرگ است با درد و نکال خاصه بعدى که بود بعد الوصال
آن که دیده ستت مکن نادیده اش آب زن بر سبزه بالیده اش
مثنوى، دفتر 6، ابیات 2888 – 2898.