خانه » همه » مذهبی » سیر و سلوک برای معرفت خداوند

سیر و سلوک برای معرفت خداوند

یکم.

بر اساس پاره اى از اشارات سالکان، «معرفت به خداوند متعال» شش مرتبه دارد که عالى ترین آن «معرفت فناى در حقّ» است. امّا قبل از آن، «معرفت دیدار حقّ» است. سالک در این مرتبه خود حق را مشاهده مى کند و در پرتو حقّ، ماسوى الله را نظاره گر است. این معرفت خود به سه نوع تقسیم مى شود:
1. شهود توحید افعال،
2. شهود توحید صفات،
3. شهود توحید ذات،
در مرتبه «شهود توحید افعال»، سالک در مراتب سیر، به مقامى مى رسد که هر فعلى را از حق مى بیند و افعال سالک در فعل حق محو و فانى مى شود. عارف در این مرتبه مصداق آیه شریفه «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى »؛ انفال (8)، آیه 17. مى گردد و «و لا موثر فى الوجود الاالله» را به صورت حضورى درمى یابد. در مرتبه «شهود توحید صفات»، سالک از فناى در فعل بالاتر مى رود و صفات وجودى اش محو در صفات الهى مى شود. در این مقام سالک تمام محامد را به حق بازمى گرداند. در مرتبه «شهود توحید ذات» خودى نیز بر مى خیزد.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودى حافظ از میان برخیز

دوم.

رسیدن به این مرتبه – که از عالى ترین مدارج معرفتى است – نیازمند عزمى راسخ، طلبى همیشگى، ریاضتى طاقت فرسا و استادى مجرب است و با یک توصیه و یا بیشتر از آن، محقق نمى گردد. اما در حدّ پایین و اولیه مى توان گفت: باید طالب معرفت به آداب و افعال چنان مقید باشد که هیچ کارى را انجام ندهد؛ مگر به امر و خواست و میل خداوند و هیچ فعلى را ترک نگوید، مگر به نهى و اکراه پروردگار؛ یعنى، امیال خودش را وارد در افعال قرار ندهد و میل و اراده الهى را منشأ افعال خویش بداند. دست و پاى خداوند شود؛ نه دست و پاى خویشتن و آرزوها و امیال خود. «افعالش» بندگى و عبادت و عبودیت حق باشد؛ نه آثار خواسته هاى خود.
در توحید صفاتى، آراسته به اخلاق، آداب و صفات الهى گردد. رحیم شود؛ چون خداوند ارحم الراحمین است. کریم شود؛ چون حضرت حق اکرم الاکرمین است. قدرتمند گردد؛ چون خداوند قادر متعال است. عالم شود، تا ظهور علم الهى گردد. به بیان دیگر، سعى کند صفات الهى مانند عفو، صبر، تقوا و احسان و … را در وجود خویش جلوه گر سازد و به آنها متصف شود. نسبت به خلق خداوند همچون حضرت حق – البته به اندازه مخلوقیت و ظرفیت خویش – خدمت کرده، عفو و بخشش و … داشته باشد.
راستى کن اى تو فخر راستان!اى تو صدر و من درت را آستان!
آستان و صدر در معنى کجاست ما و من کو آن طرف کآن یار ماست
اى رهیده جان تو از ما و من اى لطیفه روح اندر مرد و زن!
مرد و زن چون یک شود آن یک تویى چونکه یکجا محو شد آنک تویى
این من و ما بهر آن برساختى تا تو با خود نرد خدمت باختى
تا من و توها همه یک جان شوندعاقبت مستغرق جانان شوند.
مثنوى معنوى، دفتر 1، ابیات 1783 – 1788.

سوم.

اگر سالک راه، از گناهان خویش تائب نباشد، به آن مقامات راه پیدا نخواهد کرد. از این رو «توبه از گناهان و آلودگى ها» نخستین قدم در طى طریق و سلوک است. پس از توبه چهره مخالفت و عناد – که بر اثر گناهان در نامه عمل آدمى ثبت شده بود – کنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه مى شود: شرمندگى، ندامت، کوچکى، تضرع و اطاعت محض. هنگامى که چنین شد، اثرش آن خواهد بود که گناهان گذشته، تبدیل به حسنات مى شودنگا: فرقان (25)، آیه 70 و 71؛ بحارالانوار، ج 7، ص 261 و 262، ح 12؛ و نیز ر.ک: مواقف حشر، ص 91 – 95. در این صورت نه تنها گناهان گذشته، مانع ارتقا و تعالى آدم و رسیدن به توحید افعالى و صفاتى نخواهد شد؛ بلکه توبه از گناهان، زمینه را براى صعود، بیشتر فراهم خواهد ساخت.
گر سیه کردى تو نامه عمر خویش توبه کن زآنها که کردستى تو پیش
عمر اگر بگذشت بیخش این دم است آب توبه ش ده اگر او بى نم است
بیخ عمرت را بده آب حیات تا درخت عمر گردد با نبات
جمله ماضى ها ازین نیکو شدندزهر پارینه از این گردد چو قند
سیئات را مبدل کرد حق تا همه طاعت شود آن ما سبق
مثنوى معنوى، دفتر5، ابیات 2221 – 2225.
در خصوص توحید افعالى نگا: تجلى و ظهور در عرفان اسلامى، ص 296 – 305.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد