هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
لحظه لحظه حادثه عاشورا از عطر معرفت، فضیلت و اخلاق آکنده است و جاى جاى سر زمین کربلا، نشان از بزرگى روح بندگى و تسلیم در برابر حق دارد.
برگ برگ دفتر حماسه جاوید کربلا، با خطوط عظمت، عبودیت، عزّت و افتخار نوشته شده و چون بررسى همه جانبه این دفتر و مطالعه همه سطرهاى زرین آن، در حوصله این نوشتار نیست، تنها نگاهى به برخى برگ هاى درخشان آن مى اندازیم:
یک. پرتوى از عظمت و معرفت و اخلاق امام حسین(ع)
دعوت به توحید با گفتار و در عمل، بدون شک محور همه معارف آسمانى و اساس دعوت همه پیامبران الهى است. همه مراحل قیام پر شکوه امام حسین(ع)، از آغاز تا پایان در توحید موج مى زند. آن حضرت از اولین قدم تا آخرین نفس، لحظه اى از یاد حق و حمد و ثنا و شکر او غافل نبود. سخن نخست او در هنگام حرکت از مکه به سوى عراق «الحمدلله و ماشاءالله و لاحول و لا قوة الا بالله» بود. در واپسین لحظات زندگى نیز – در آن هنگام که خون آلود و داغدار و تشنه کام بر زمین افتاده بود و نگاه مبارکش به سوى آسمان بود – چنین فرمود: «صبرا على قضائک یا رب لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین»؛ «پروردگارا، از تو صبر بر قضا و حکمت را خواستارم، معبودى جز تو نیست، اى پناه پناه آورندگان!»على سعادت پرور، فروغ شهادت، ص 185.
دو. انجام وظیفه الهى و تحکیم ارزش هاى انسانى
هر شخص که پا به میدان مبارزه مى گذارد و در مقابل دشمن صف آرایى مى کند، به دنبال پیروزى خود و شکست دشمن است و حسین بن على(ع) نیز از این قانون مستثنا نیست؛ ولى شکست و پیروزى از نظر آن حضرت(ع) مفهوم دیگرى دارد که براى برخى درک و تصور آن دشوار است.
پیروزى از نظر امام(ع) انجام دادن وظیفه الهى و به پایان بردن مسؤولیت شرعى و تحکیم ارزش هاى انسانى است؛ خواه در این راستا پیروزى ظاهرى به دست آید، یا نه.
به همین جهت است که وقتى «طرماح بن عدى» – که از ارادتمندان و شیعیان خاص خاندان پیامبر(ص) و از دوستداران امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن على(ع) است – دریکى از منازل بین راه با امام حسین(ع) برخورد مى کند و امام(ع) اوضاع کوفه را از او مى پرسد، در پاسخ مى گوید: بزرگان و سران قبایل کوفه با گرفتن جایزه و رشوه هاى سنگین از سوى «ابن زیاد» با دشمن سازش کرده و سایر مردم قلبشان با شما و شمشیرشان بر شما است. اى فرزند پیامبر! تو را به خدا سوگند از این سفر برگرد و به سوى قبیله طى که محل سکونت من است حرکت نما که آن جا منطقه اى امن و دور از تعرض و تجاوز دشمن است.
اباعبدلله(ع) توجه «طرماح» را به نکته مهمى که همان انجام مسؤولیت الهى و تبلور بخشیدن به ارزش هاى انسانى از جمله لزوم وفاى به عهد و پیمان است جلب مى کند و مى فرماید:
«میان ما و مردم کوفه عهد و پیمانى است که به جهت آن، امکان برگشت براى ما نیست تا ببینیم عاقبت کار به کجا مى انجامد»؛ یعنى، ما به آنها وعده حرکت به سوى کوفه و برعهده گرفتن امامت و رهبرى و هدایت مردم این شهر را داده ایم و آنان نیز وعده هر نوع کمک و پشتیبانى داده اند. بر ما است که به عهد خود وفا کنیم؛ گرچه در این راه با انواع خطر مواجه گردیم؛ چه مردم کوفه بر عهد خود استوار باشند چه پیمان خود را بشکنند.نجمى، محمدصادق، سخنان حسین بن على(ع) از مدینه تا کربلا.