حقیقت ذات پروردگار و احاطه بر آن برای ما غیر قابل دستیابی و درک است ولی این بدان معنا نیست که به وجود او پی نمی بریم. نه تنها انسان قادر است وجود او را درک کند بلکه می تواند حضور او را با دل و جان لمس نماید. آدمی موجودی خداگرا و خداپرست است. این احساس عمیق و گرایش سترگ از بارزترین خصوصیات انسان بوده و آثار آن در سرتاسر تاریخ و زندگی او متجلی است. عظیم ترین بناها، ماندنی ترین آثار ادبی جهان، زیباترین و ماندگارترین مراسم و فرهنگ ها، همه ریشه در این احساس دارند. البته خداگرایی تنها در یک احساس درونی که هنگام ترس و وحشت خود را بنمایاند خلاصه نمی گردد بلکه عقل و خرد آدمی نیز با آن احساس همراه گشته و با صدها دلیل غیرقابل انکار آدمی را به سوی حقیقت محض هستی و منبع لایزال هستی رهنمون می گردد. به گفته مولانا:
چشم این زندانیان هر دم به درکی بُدی گرنیستی کس مژده ور
صدهزار آلودگان آب جُوکی بدندی گر نبودی آبِ جُو
آیا این همه احساس، عقل، نیایش، همگی از یک حقیقت خبر نمی دهند؟
راستی که سخن مولا علی(ع) در این زمینه چه رسا است که فرمود:
«کور باد چشمانی که تو را نبیند».
خداوند جان جهان است و همان گونه که وجود ظاهرترین چیز ولی غیرقابل تعریف است خداوند نیز علم و قدرت و حکمت و جبروت حاکم بر هستی است که در همه جا و همه چیز حضور دارد. بلی اگر قدری تأمل کنی آن را در دل خود می یابی.
چشم دل باز کن که آن بینیآنچه نادیدنی است آن بینی
چشم این زندانیان هر دم به درکی بُدی گرنیستی کس مژده ور
صدهزار آلودگان آب جُوکی بدندی گر نبودی آبِ جُو
آیا این همه احساس، عقل، نیایش، همگی از یک حقیقت خبر نمی دهند؟
راستی که سخن مولا علی(ع) در این زمینه چه رسا است که فرمود:
«کور باد چشمانی که تو را نبیند».
خداوند جان جهان است و همان گونه که وجود ظاهرترین چیز ولی غیرقابل تعریف است خداوند نیز علم و قدرت و حکمت و جبروت حاکم بر هستی است که در همه جا و همه چیز حضور دارد. بلی اگر قدری تأمل کنی آن را در دل خود می یابی.
چشم دل باز کن که آن بینیآنچه نادیدنی است آن بینی