الف) انبیا و اولیای الهی مأمور به استفاده از قدرت خارق العاده خودشان در همه جا نبوده اند و به طور طبیعی و معمولی زندگی می کرده اند. این مسأله علل مختلفی دارد، از جمله: 1- زمینه برای این که مردم آنها را خدا بدانند فراهم نشود.
2- اگر آنها می خواستند به طور غیرطبیعی زندگی کنند واز قدرت غیرطبیعی خودشان استفاده کنند. دشمنان آنها نمی توانستند حقیقت خودشان را آشکار کنند و در معرض امتحان الهی قرار گیرند.
3- استفاده دائمی از قدرت غیبی موجب می شود که شأن الگویی خود برای دیگر انسانها را از دست بدهند.
4- پذیرش رنج ها و مصیبت های دنیایی و تحمل آنها سبب استکمال و تقرب بیشتر آنها به خدا می شود. مثلاً اگر امام حسین(ع) آن همه دشواری ها در راه دین را تحمل نمی کرد آن مقام و عظمت والا را نیز کسب نمی کردند.
ب ) ائمه(ع) الان به زندگانی برزخی زنده هستند و قدرت بر تصرف در این عالم را دارند. حتی ممکن است برای کسی ظاهر شوند و مشکل او را حل کنند.
خلاصه همان قدرتی را که در زمان زندگی داشتند بعد از مرگ هم دارند. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: انه یموت من مات منا و لیس بمیّت ؛ هر کسی از ما می میرد در حقیقت نمرده است، (نهج البلاغه، خطبه 87)؛ یعنی، اگر بدن او ظاهراً می میرد ولی جوهر و حقیقت او نمرده است و قدرت بر تصرف در این دنیا را دارد.
2- اگر آنها می خواستند به طور غیرطبیعی زندگی کنند واز قدرت غیرطبیعی خودشان استفاده کنند. دشمنان آنها نمی توانستند حقیقت خودشان را آشکار کنند و در معرض امتحان الهی قرار گیرند.
3- استفاده دائمی از قدرت غیبی موجب می شود که شأن الگویی خود برای دیگر انسانها را از دست بدهند.
4- پذیرش رنج ها و مصیبت های دنیایی و تحمل آنها سبب استکمال و تقرب بیشتر آنها به خدا می شود. مثلاً اگر امام حسین(ع) آن همه دشواری ها در راه دین را تحمل نمی کرد آن مقام و عظمت والا را نیز کسب نمی کردند.
ب ) ائمه(ع) الان به زندگانی برزخی زنده هستند و قدرت بر تصرف در این عالم را دارند. حتی ممکن است برای کسی ظاهر شوند و مشکل او را حل کنند.
خلاصه همان قدرتی را که در زمان زندگی داشتند بعد از مرگ هم دارند. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: انه یموت من مات منا و لیس بمیّت ؛ هر کسی از ما می میرد در حقیقت نمرده است، (نهج البلاغه، خطبه 87)؛ یعنی، اگر بدن او ظاهراً می میرد ولی جوهر و حقیقت او نمرده است و قدرت بر تصرف در این دنیا را دارد.