خانه » همه » مذهبی » قرآن و هدایت کافران

قرآن و هدایت کافران

نخست باید دانست، گاهى کفر و گمراهى به جهت ناآگاهى و نادانى است و گاهى به جهت حق ستیزى و هواپرستى نوع اول را در اصطلاح «کفر و جهل» بسیط و غیرعمدى مى گویند و نوع دوم را کفر و جهل مرکب و عمدى مى گویند. گروه اول از طریق آگاهى بر آیات قرآن هدایت پذیرند؛ اما گروه دوم به سوء اختیار خود حق ستیزند و آیات قرآن در دل هایشان نفوذ نمى کند. از این رو خواندن قرآن همان گونه که براى پیامبرصلى الله علیه وآله و انسان هاى پاک دل، حجاب ها را برمى دارد؛ براى عده اى حجاب است. در این زمینه خداوند سبحان به پیامبرصلى الله علیه وآله مى فرماید: «وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً»؛ اسراء (17)، آیه 45.؛ وقتى تو قرآن تلاوت مى کنى بین تو و دیگران حجابى است که تو را نمى بینند و خود این حجاب هم مستور است». حجاب گاهى مادى و جسمانى است، (مانند دیوار، سنگ و پرده) و گاهى معنوى و نامحسوس است (مانند گناه و غفلت که انسان گنه کار آنها را نمى بیند ولى آنها مانع مشاهده جمال حق مى شود). از این رو امام زین العابدین علیه السلام به پیشگاه خداوند عرض مى کند: «و انِّک لا تَحتَجب عن خَلقک اِلا أن تحَجبهم الأعمال دونک»؛ مفاتیح الجنان، دعاى ابوحمزه ثمالى.. حجاب کفر عمدى، مانع از این است که کافران، کلام الهى را ادراک کنند. قرآن مى فرماید: «واى به حال منکران! آنان که روز جزا را تکذیب مى کنند، در صورتى که آن روز را کسى تکذیب نمى کند، مگر ظالمان و بدکاران ستیزه گر که وقتى آیات ما بر آنها تلاوت شود، گویند: این سخنان افسانه پیشینیان است! چنین نیست، بلکه ظلم و بدکارى هایشان بر دل هاى آنان غلبه کرده است»مطففین (83)، آیات 10 – 14.. به همین جهت در آیه اى دیگر مى فرماید: «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ»؛ انعام (6)، آیه 7.؛ «و اگر فرستاده بودیم بر تو کتابى در کاغذى آن را با دست هایشان لمس مى کردند، باز کافران مى گفتند: این نیست مگر جادوى آشکار».
در مورد عمل بد و گناه نیز همین طور است. انسان با تکرار گناه و انس با آن، گوش شنوایى نسبت به مطالب خلاف آن نخواهد داشت. هر بار تکرار گناه موجب رسوخ بیشتر علاقه و شیفتگى به عمل باطل مى گردد و انسان را از فضاى مصلحت دورتر و به کانون میل نزدیک تر مى کند و در نتیجه به جایى مى رساند که هر آیت و نشانه خلاف این خواست و میل را دروغ بداند؛ بلکه به سخره بگیرد؛ از این رو قلب چنین شخصى اصولاً از درک و شهود آیات الهى محروم مى شود. نظیر جسمى که به دلیل خوردن سم مبتلا به اسهال شده و بهترین میوه هاى شیرین به حال او ضرر دارد؛ بلکه بیماریش را تشدید مى کند.
قرآن در این مورد مى فرماید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَساراً»/28 ³½C ,)71( ¾Ao؛ «و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى کنیم و ستمگران را جز خسران و زیان نمى افزاید».
و در آیه دیگر مى خوانیم: «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ»؛ روم (30)، آیه 10.
؛ «پس فرجام آنان که بد کردند، تکذیب آیات خدا شده و آنان کسانى بودند که آیات را استهزا مى کردند».

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد