جوانی بود لاغر اندام و سیه فام و قدبلند که دست تقدیر او را از سرزمین حبشه به مکه آورده بود، و پس از حوادثی سرانجام غلام مردی شده بود که از نظر سنگدلی و دشمنی با اسلام، میان قریش، ضربالمثل بود.او اگر چه ظاهری دلآرا و قیافهای گیرا نداشت، و مانند حبشیهای دیگر، مورد خشم طبیعت!! قرار گرفته بود، ولی دلی روشن و فکری روشنتر از آن داشت.هنوز امواج گسترش اسلام، از سرزمین مکه تجاوز نکرده بود که او با کمال میل و رغبت اسلام آورد، و از خدایان مصنوعی که ملتهای عرب، آنها را معبود خود میپنداشتند، ابراز تنفر نمود. شهامت قابل تحسین و ستایش وی در این بود که او زیر دست و بردة مردی به نام «امیة بن خلف» بود که از سران قریش به شمار میرفت؛ و با تمام قوا در کوبیدن اسلام و محو آثار توحید کوشش میکرد هرگاه بردة چنین مردی، به محمد (ص) ایمان آورد، و توحید و اسلام در دل زیر دستان او راه یابد، باید طرز رفتار ظالمانه و مبارزة ناجوانمردانة او را با زیر دستانش حدس زد!«امیه» برای برگردانیدن بلال از پیروی اسلام، او را با وضع بسیار خشنی شکنجه میداد، ما دو نمونه از شکنجههای وی را در اینجا میآوریم که از جهاتی مشابه شکنجههای قرون وسطای اروپا است:
1ـ در گرمای داغ و سوزان ظهر، که نمیتوان پا را برهنه به روی ریگ و سنگ مکه نهاد، بلال را لخت میکرد و او را روی سنگها و ریگهای سوزان مکه میخوابانید، و سنگ و یا چوب بزرگی به روی سینة وی میگذاشت؛ و میگفتند: باید به همین حالت باقی بمانی تا جان بسپاری! و یا اینکه از آئین توحید و روش محمد (ص) باز گردی! و سر بر آستان بتان قریش، مانند «لات و عزی» بگذاری؛ ولی او در برابر این خشونتهای ضد انسانی، با تمام قدرت استقامت میورزید و با صدای بلند بر تمام این آزارها لبخند تمسخر آمیز میزد و میگفت: احد، احد، یعنی خدای من و خدای آسمانها و زمین و خدای تمام موجودات جهان، برخلاف اندیشههای شما ملت عرب بت پرست، یکی است، و شریک و انبازی ندارد، و سیصد و شست خدای شما موهوم و بی اساس میباشد!(سیرة ابن هشام /1/381)
2ـ امیه برای ارعاب و ترسانیدن بلال، از طریق دیگر نیز وی را شکنجه میداد. گاهی پوست گاوی را با آن آلودگی و تعفن بر روی او میافکند، تا لحظهای که نزدیک میشد که بلال خفه گردد، ولی بلال از شعار توحید و یکتا پرستی خود (احد احد) دست برنمیداشت.(طبقات ابن سعد /3/232)
«ورقة بن نوفل» که از دانشمندان مکه بود و بر اثر مطالعة کتب دینی مسیحیان به آئین مسیح گرائیده بود؛ از ثبات و استقامت این غلام حبشی، در عقیده و مذهب خود، سخت در شگفت مانده بود و از نیروئی که ایمان به یک فرد دارای هدف، میدهد، فوقالعاده تعجب مینمود، حتی روزی به «امیه» پرخاش کرد و گفت ثبات و بردباری بلال، ایمان او به آئین یکتا پرستی، مرا مجذوب خود ساخته است، به خدا سوگند اگر این غلام در این راه شهید شود من قبر او را مزار خویش قرار داده به عنوان تبرک قبر او را زیارت میکنم.(سیرة ابن هشام /1/318)
تنها بلال نبود که در این راه پایداری و استقامت میورزید، بلکه تمام شاگردان ممتاز پیامبر (ص)، در برابر شکنجههای ضد انسانی قریش، سینههای خود را سپر کرده و سرسختانه در برابر آزار بت پرستان استقامت میورزیدند، گاهی این ملت درنده، زره آهنین برتن مسلمانان بیپناه میپوشانیدند و آنها را زیر آفتاب نگاه میداشتند گاهی در میان ظرفهای بزرگ مملو از آب میانداختند، و با گذاردن سرپوش بر آن، بیچارگان را به حد خفگی میرسانیدند، گاهی ریسمانی به گردن «بلال» افکنده، سر ریسمان را بدست یک مشت جوان بازیگر میدادند تا او را میان دو کوه بدوانند.(طبقات ابن سعد /3/233)
آیة الله جعفر سبحانی،شخصیتهای اسلامی شیعه ج 1 ـ 2
به نقل از سایت تبیان
1ـ در گرمای داغ و سوزان ظهر، که نمیتوان پا را برهنه به روی ریگ و سنگ مکه نهاد، بلال را لخت میکرد و او را روی سنگها و ریگهای سوزان مکه میخوابانید، و سنگ و یا چوب بزرگی به روی سینة وی میگذاشت؛ و میگفتند: باید به همین حالت باقی بمانی تا جان بسپاری! و یا اینکه از آئین توحید و روش محمد (ص) باز گردی! و سر بر آستان بتان قریش، مانند «لات و عزی» بگذاری؛ ولی او در برابر این خشونتهای ضد انسانی، با تمام قدرت استقامت میورزید و با صدای بلند بر تمام این آزارها لبخند تمسخر آمیز میزد و میگفت: احد، احد، یعنی خدای من و خدای آسمانها و زمین و خدای تمام موجودات جهان، برخلاف اندیشههای شما ملت عرب بت پرست، یکی است، و شریک و انبازی ندارد، و سیصد و شست خدای شما موهوم و بی اساس میباشد!(سیرة ابن هشام /1/381)
2ـ امیه برای ارعاب و ترسانیدن بلال، از طریق دیگر نیز وی را شکنجه میداد. گاهی پوست گاوی را با آن آلودگی و تعفن بر روی او میافکند، تا لحظهای که نزدیک میشد که بلال خفه گردد، ولی بلال از شعار توحید و یکتا پرستی خود (احد احد) دست برنمیداشت.(طبقات ابن سعد /3/232)
«ورقة بن نوفل» که از دانشمندان مکه بود و بر اثر مطالعة کتب دینی مسیحیان به آئین مسیح گرائیده بود؛ از ثبات و استقامت این غلام حبشی، در عقیده و مذهب خود، سخت در شگفت مانده بود و از نیروئی که ایمان به یک فرد دارای هدف، میدهد، فوقالعاده تعجب مینمود، حتی روزی به «امیه» پرخاش کرد و گفت ثبات و بردباری بلال، ایمان او به آئین یکتا پرستی، مرا مجذوب خود ساخته است، به خدا سوگند اگر این غلام در این راه شهید شود من قبر او را مزار خویش قرار داده به عنوان تبرک قبر او را زیارت میکنم.(سیرة ابن هشام /1/318)
تنها بلال نبود که در این راه پایداری و استقامت میورزید، بلکه تمام شاگردان ممتاز پیامبر (ص)، در برابر شکنجههای ضد انسانی قریش، سینههای خود را سپر کرده و سرسختانه در برابر آزار بت پرستان استقامت میورزیدند، گاهی این ملت درنده، زره آهنین برتن مسلمانان بیپناه میپوشانیدند و آنها را زیر آفتاب نگاه میداشتند گاهی در میان ظرفهای بزرگ مملو از آب میانداختند، و با گذاردن سرپوش بر آن، بیچارگان را به حد خفگی میرسانیدند، گاهی ریسمانی به گردن «بلال» افکنده، سر ریسمان را بدست یک مشت جوان بازیگر میدادند تا او را میان دو کوه بدوانند.(طبقات ابن سعد /3/233)
آیة الله جعفر سبحانی،شخصیتهای اسلامی شیعه ج 1 ـ 2
به نقل از سایت تبیان