طلسمات

خانه » همه » مذهبی » پیشرفت ژاپن-عبرت از گذشته

پیشرفت ژاپن-عبرت از گذشته

با سلام به شما دانشجوی گرامی، خوش‌فکری شما نسبت به طرح مسائل عمیق فکری و توجه مفاهیم فلسفه تاریخ امری ستودنی و قابل تقدیر است.
به نظر می‌آید مسئله اصلی شما این است که چگونه می‌توان با توجه به گذشته پلی به آینده زد؟ یا به بیانی دیگر از گذشته و تاریخ چگونه می‌توان برای امروز و آینده درس‌آموزی داشت؟ این مسئله، مسئله‌ای است از جنس فلسفه تاریخ و پرداختن به آن نیازمند بررسی‌های دقیقی نسبت به این گرایش علمی است که به نظر می‌آید از حوصله این گفتار خارج باشد. اما به صورت فی‌الجمله و کوتاه می‌توان گفت، یکی از آموزه‌های مهم فلسفه تاریخ این‌که گذشته هماره به عنوان چراغ را ه آینده است. تجربیات تاریخی چه تلخ و چه شیرین برای زندگی امروز و برای برنامه‌ریزی فردای ما درس‌آموز است. چرا که مسائل هماره حضور دارند علی‌رغم این‌که رخدادها گذشته‌اند. ما با مطالعه تاریخ خود و دیگران به این دستاورد خواهیم رسید که بتوانیم از تجربیات گذشتگان برای امروز و آیندمان بهره‌برداری کنیم. ببینیم گذشتگان ما در برخورد با مسائل پیش روی‌شان که اغلب مسائل امروز ما نیز هست چه برخوردی داشته‌اند تا بتوانیم با کامل کردن این برخورد و توجه به کارآمدی‌ها و نارسایی‌های آن روشی مطلوب و کامل را پیش روی خود قراردهیم. از همین جهت است که گفته می‌شود، تاریخ معلم انسان‌هاست. دیروز را باید بخوانیم برای امروز و فردا.
بعد از این مقدمه کوتاه در مورد اهمیت تاریخ و مباحث فلسفه تاریخ که به خواننده آن یک دریافت عمیق نسبت به مسائل می‌دهد، لازم می‌دانم به مسئله مدنظر شما پرداخته و بر مبنای توجه به تاریخ به بررسی تحولات قرن حاضر که نمونه‌هایی از آن، مورد اشاره شما واقع شده است بپردازیم. تحولاتی که از آن‌ها یاد کرده‌اید همگی در کشورهایی صورت‌گرفته که به دنبال این تحولات دچار دگرگونی‌هایی شده‌اند. اگرچه همان‌گونه که خود شما هم اشاره کرده‌اید برخی از این تحولات، تحولات مثبتی هم نبوده و مسائل هویتی فرهنگی و معنوی این کشورها را شاید سال‌ها به عقب انداخته باشد هرچند در ظاهر به پیشرفت‌های مادی دست یافته‌اند. نکته مهم در این زمینه این است که این تحولات را می‌توان در چارچوب تحولات سریع و عمده‌ای در نظر آورد که در چند قرن اخیر در جهان به وقوع پیوست. تاریخ معاصر جهان در چندصد سال اخیر شاهد تحولاتی بوده که برخی از آن‌ها در طول تاریخ منحصر به فرد است. به وقوع پیوستن دو جنگ جهانی در این دوره خود شاهدی است بر این مطلب و بیشتر مطالبی را که شما اشاره کرده‌اید در پی همین امر بوده است. شناخت مبانی شکل‌دهنده این تحولات نکته مهمی است که ما را نسبت به شناخت خود و دیگران مسلح خواهد کرد و در پرتو آن است که می‌توان به شناخت این امر دست یافت که این تحولات به چه امری اشاره دارد.
بخشی از مسئله مدنظر شما به این تعلق داشت که این تحولات صورت‌گرفته به چه چیز اشاره دارد. در پاسخ به این مسئله می‌توان گفت، درس‌آموزی از تاریخ این گزینه را فراروی ما قرار می‌دهد که لازم است در هر اتفاق تاریخی توجه به همه ابعادی که در پی این تحول به وجود می‌آید صورت گیرد. یعنی انسان به صرف نو بودن مسئله‌ای دست به دامان آن نشده و در رسیدن به آن از تمام داشته‌های خود، چشم بپوشد. لازم است اسیر جو غالب نشده در مورد هر تحولی به گونه‌ای عمیق توجه کند. برخی امور در ظاهر مطلوب و ارزش‌مند ممکن است باطن یا جوانبی ناخوش‌آیند و چه بسا مخرب به دنبال داشته باشد. نمونه‌های این امر را می‌توان در مثال‌های که زده‌اید به خوبی یافت.
بیشتر این تحولاتی که شما به آن اشاره‌ داشته‌اید را می‌توان نشانی از حاکمیت یافتن نگرش‌های انسان محور دانست که در پی آن مفاهیم معنوی و ماوراء طبیعت از میان رفته و انسان نقش خدایی پیدا می‌کند و قرار می‌شود تمام برنامه‌های خود را، خود سر و سامان دهد. در این امر ما شاهد شکل‌گیری اندیشه‌هایی از این دست هستیم که حاضر است برای رسیدن به مطامع خود دست به هر جنایتی بزند. فاشیسم در آلمان یا ایتالیا، ایجاد نگرش‌های کمونیستی و در واضح‌ترین حالت جریان استعمارگری نمونه‌های سیطره این نگرش بر بخشی از جهان است و اثرات آن شامل کشورهایی با نگرش‌های غیراومانیستی نیز شده است.
امیدوارم مباحث مطرح شده توانسته باشد از دغدغه فکری شما کاسته و مباحث در راستای همان دغدغه فکری شما بوده باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100113670)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد