با توجه به قلمرو دولت و ملت ها که در شرایط فعلی بخش مهمی از از استقلال و حاکمیت ملی است باید،ماهرانه تر برخورد کرد. در وضعیتی نظیر فلسطین که ما با یک رژیم جعلی و نژاد پرست مواجه ایم ،اگر به حکم رهبر عزیز مراجعه کنیم در می یابیم که کمک به مردم فلسطین را واجب و اعزام نیرو از ایران را برای مقابله با جنایات غزه را در سلک مجاهدان می داند.
توجه داشته باشید که حمایت از مسلمانان یک کشور به رعایت حقوق شهروندی و عقلانیت آن کشور بستگی دارد.
به عنوان مثال آنقدر که ما به راحتی می توانیم از مسلمانان اروپا دفاع کنیم ،نمی توانیم از شیعیان یمن دفاع کنیم .و همینطور شیعیان عربستان. به آن دلیل که هرگونه حمایت علنی ایران از وضعیت شیعیان در این کشورها که با مصادیق وهابی به جنگ تشیع می آیند، میتواند وضعیت شیعیان را به مخاطره بیندازد به آن دلیل که با بهانه حمایت ایران از شیعیان و مسلح ساختن شیعیان به وسیله جمهوری اسلامی، روند سرکوب شیعیان را تسریع می سازد و کشورهای عرب منطقه با تبلیغات سیاسی غرب به بهانه واهی هلال شیعی ،شیعیان را رافضی می دانند و به قتل می رسانند.در اینگونه از شرایط سیاست ما به صورت غیر علنی است تا حداقل آسیب به مسلمانان وارد شود. مانند میانجیگری ایران ،در کشتار شیعیان صنعا در یمن.
ولی کشتار مسلمانان چین و یا چچن ،
در این مورد به دلیل آنکه ایران با دو کشور چین و روسیه دارای مناسبات قوی و پایدار است می تواند با رایزنی های دیپلماتیک مواضع خود را به گونه ای هدفمند ارائه کرده و حتی تاثیر گذاری بیشتری بر حمایت از مسلمانان داشته باشد.که البته با رایزنی و دیدار سفیر چین در ایران و همکاری سازمان کنفرانس اسلامی ،شاهد فروکش کردن خشونتها بر علیه مسلمانان بودیم.
فراموش نکنید که روند برخورد با هر کشوری در خصوص حمایت از شیعیان و یا مسلمانان به یک شکل نیست. ما نباید تنها با بسنده کردن به محکومیت کشتار و یا پایمال کردن حقوق هم دینان دل خوش باشیم بلکه هدف سیاستگذاران تاثیر حداکثر در رویدادها و هم صف نمودن دیگر کشورها برای نیل به مقصود است.
اما در مورد اینکه هیچ کشوری مقامات بلند پایه ایران را به حضور طلب نمیکند.
باید گفت ،نظام ما برای احقاق حقوق خود بر بسیاری از این نا ملایمات فائق امده ،یقیناً این تاکتیک مبنی بر جنگ روانی علیه ایران است ،برای خنثی کردن آن نباید منفعلانه در مقابل آن موضع گرفت.ولی تاکتیک ما در مقابل این گونه کشورها تاکید بر نیاز آنان است. این تاکتیک اگر چه زمان بر بوده ولی با تاثیر گذاری خود مواضع غرب را تحت الشعاع قرار داده. سخنان سران غرب در بحران پس از انتخابات را نمی توان با شرایط فعلی مقایسه کرد .عقب نشینی غرب مبنی بر نظریه بازی ها(تئوری روابط بین الملل) مشهود است.
در ریاضیات، دانشی که به مطالعه بازیها میپردازد نظریه بازی ها (به انگلیسی: Game Theory) نام دارد. یک بازی شامل مجموعهای از بازیکنان، مجموعهای از حرکتها یا راه بردها (Strategies) و نتیجه مشخصی برای هر ترکیب از راه بردها میباشد. پیروزی در هر بازی تنها تابع یاری شانس نیست بلکه اصول و قوانین ویژه خود را دارد و هر بازیکن در طی بازی سعی میکند با به کارگیری آن اصول خود را به برد نزدیک کند. نظریه بازی در واقع شاخهای از ریاضیات کاربردی است که در سیاست، علوم اجتماعی، اقتصاد، زیست شناسی، علوم کامپیوتر و حتی فلسفه کاربرد دارد. رقابت دو کشور برای دست یابی به انرژی هستهای، سازوکار حاکم بر روابط بین دوکشور در حل یک مناقشه بین المللی، رقابت دو شرکت تجاری در بازار بورس کالا نمونههایی از بازیها هستند.
نظریه بازی تلاش میکند تا رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت استراتژیک (تضاد منافع) را مدل سازی کند.این موقعیت زمانی پدید میآید که موفقیت یک فرد وابسته به راه بردهایی است که دیگران انتخاب میکنند. هدف نهایی این دانش یافتن راه برد بهینه برای بازیکنان است.
اما در مورد بخش سوم سوال شما فرمودید
اگرچه اسلام برخی از مبانی سرمایه داری می پذیرد( الناس مسلطون علی اموالهم) ولی آموزه های ماتریالیستی کمونیسم هرگز قابل پذیرش نیست؟
در این مورد لازم است تا به وصیت امام راحلمان مراجعه کنیم :
« یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام نه باسرمایهداری ظالمانه و بیحساب و محروم کنندة تودههای تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم میکند و مخالف عدالت اجتماعی میداند ـ گرچه بعض کجفهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و ازمسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کردهاند (و باز هم دست برنداشتهاند) که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایهداری و مالکیت است و با این شیوة که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نمودهاند چهرة نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند، و آن را رژیمی چون رژیم سرمایهداری غرب مثل رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه بدون مراجعه به اسلامشناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاستهاند ـ و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک میباشند با اختلاف زیادی که دورههای قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در بر داشته.
بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه میافتد و عدالت اجتماعی، که لازمة یک رژیم سالم است تحقق مییابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمیها و بیاطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دستة اول قرار گرفته و گاهی با تمسک به بعضی آیات یا جملات نهجالبلاغه، اسلام را موافق با مکتبهای انحرافی مارکس و امثال او معرفی نمودهاند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاغه ننموده و سرخود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراکی» را تعقیب میکنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزشهای انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت با تودههای انسانی مثل حیوانات عمل میکنند، حمایت میکنند.
وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تأثیر تبلیغات بیمحتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایهداری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید، و به مالکیت و سرمایههای مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت اطمینان دهید تا سرمایهها و فعالیتهای سازنده به کار افتند و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند.
و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت میکنم که ثروتهای عادلانة خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانهها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است.
و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت میکنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خانخانی در رنج و زحمت بودهاند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بیخانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.»
با موارد گفته شده به این استنتاج می رسیم که ارتباط ما با کشورهای دیگر بر اساس احترام متقابل و استقلال می باشد. در مورد کشتار مسلمانان چین ،باز اشاره می شود که دیپلماسی کشور بسیار فعالانه با مسئولین چینی رایزنی کرده و مراتب نگرانی عمیق خود را اعلام داشته است.با این که ما با چینی ها مناسبات گستردهای داریم ولی بر سر اصول کوتاه نمی آییم.توصیه های رهبری معظم و مراجع گرانقدر،مردم فهیم به وزارت خارجه ،باعث شد تا مسئولین با اقدامات سریعتر در این مهم اقدام نمایند.ولی فراموش نکنید در این مورد دیپلماسی پایدار در جهت احقاق حقوق مسلمانان بهتر است از محکومیتی که فقط مبتنی بر شعار باشد.
( منبع : عبدلی قهرمان «نظریه بازیها و کاربردهای ان» انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران سال ۱۳۸۶ ) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 22/100112801)
توجه داشته باشید که حمایت از مسلمانان یک کشور به رعایت حقوق شهروندی و عقلانیت آن کشور بستگی دارد.
به عنوان مثال آنقدر که ما به راحتی می توانیم از مسلمانان اروپا دفاع کنیم ،نمی توانیم از شیعیان یمن دفاع کنیم .و همینطور شیعیان عربستان. به آن دلیل که هرگونه حمایت علنی ایران از وضعیت شیعیان در این کشورها که با مصادیق وهابی به جنگ تشیع می آیند، میتواند وضعیت شیعیان را به مخاطره بیندازد به آن دلیل که با بهانه حمایت ایران از شیعیان و مسلح ساختن شیعیان به وسیله جمهوری اسلامی، روند سرکوب شیعیان را تسریع می سازد و کشورهای عرب منطقه با تبلیغات سیاسی غرب به بهانه واهی هلال شیعی ،شیعیان را رافضی می دانند و به قتل می رسانند.در اینگونه از شرایط سیاست ما به صورت غیر علنی است تا حداقل آسیب به مسلمانان وارد شود. مانند میانجیگری ایران ،در کشتار شیعیان صنعا در یمن.
ولی کشتار مسلمانان چین و یا چچن ،
در این مورد به دلیل آنکه ایران با دو کشور چین و روسیه دارای مناسبات قوی و پایدار است می تواند با رایزنی های دیپلماتیک مواضع خود را به گونه ای هدفمند ارائه کرده و حتی تاثیر گذاری بیشتری بر حمایت از مسلمانان داشته باشد.که البته با رایزنی و دیدار سفیر چین در ایران و همکاری سازمان کنفرانس اسلامی ،شاهد فروکش کردن خشونتها بر علیه مسلمانان بودیم.
فراموش نکنید که روند برخورد با هر کشوری در خصوص حمایت از شیعیان و یا مسلمانان به یک شکل نیست. ما نباید تنها با بسنده کردن به محکومیت کشتار و یا پایمال کردن حقوق هم دینان دل خوش باشیم بلکه هدف سیاستگذاران تاثیر حداکثر در رویدادها و هم صف نمودن دیگر کشورها برای نیل به مقصود است.
اما در مورد اینکه هیچ کشوری مقامات بلند پایه ایران را به حضور طلب نمیکند.
باید گفت ،نظام ما برای احقاق حقوق خود بر بسیاری از این نا ملایمات فائق امده ،یقیناً این تاکتیک مبنی بر جنگ روانی علیه ایران است ،برای خنثی کردن آن نباید منفعلانه در مقابل آن موضع گرفت.ولی تاکتیک ما در مقابل این گونه کشورها تاکید بر نیاز آنان است. این تاکتیک اگر چه زمان بر بوده ولی با تاثیر گذاری خود مواضع غرب را تحت الشعاع قرار داده. سخنان سران غرب در بحران پس از انتخابات را نمی توان با شرایط فعلی مقایسه کرد .عقب نشینی غرب مبنی بر نظریه بازی ها(تئوری روابط بین الملل) مشهود است.
در ریاضیات، دانشی که به مطالعه بازیها میپردازد نظریه بازی ها (به انگلیسی: Game Theory) نام دارد. یک بازی شامل مجموعهای از بازیکنان، مجموعهای از حرکتها یا راه بردها (Strategies) و نتیجه مشخصی برای هر ترکیب از راه بردها میباشد. پیروزی در هر بازی تنها تابع یاری شانس نیست بلکه اصول و قوانین ویژه خود را دارد و هر بازیکن در طی بازی سعی میکند با به کارگیری آن اصول خود را به برد نزدیک کند. نظریه بازی در واقع شاخهای از ریاضیات کاربردی است که در سیاست، علوم اجتماعی، اقتصاد، زیست شناسی، علوم کامپیوتر و حتی فلسفه کاربرد دارد. رقابت دو کشور برای دست یابی به انرژی هستهای، سازوکار حاکم بر روابط بین دوکشور در حل یک مناقشه بین المللی، رقابت دو شرکت تجاری در بازار بورس کالا نمونههایی از بازیها هستند.
نظریه بازی تلاش میکند تا رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت استراتژیک (تضاد منافع) را مدل سازی کند.این موقعیت زمانی پدید میآید که موفقیت یک فرد وابسته به راه بردهایی است که دیگران انتخاب میکنند. هدف نهایی این دانش یافتن راه برد بهینه برای بازیکنان است.
اما در مورد بخش سوم سوال شما فرمودید
اگرچه اسلام برخی از مبانی سرمایه داری می پذیرد( الناس مسلطون علی اموالهم) ولی آموزه های ماتریالیستی کمونیسم هرگز قابل پذیرش نیست؟
در این مورد لازم است تا به وصیت امام راحلمان مراجعه کنیم :
« یکی از اموری که لازم به توصیه و تذکر است، آن است که اسلام نه باسرمایهداری ظالمانه و بیحساب و محروم کنندة تودههای تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آن را به طور جدی در کتاب و سنت محکوم میکند و مخالف عدالت اجتماعی میداند ـ گرچه بعض کجفهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و ازمسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کردهاند (و باز هم دست برنداشتهاند) که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایهداری و مالکیت است و با این شیوة که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نمودهاند چهرة نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند، و آن را رژیمی چون رژیم سرمایهداری غرب مثل رژیم امریکا و انگلستان و دیگر چپاولگران غرب به حساب آورند، و با اتکال به قول و فعل این نادانان یا غرضمندانه و یا ابلهانه بدون مراجعه به اسلامشناسان واقعی با اسلام به معارضه برخاستهاند ـ و نه رژیمی مانند رژیم کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک میباشند با اختلاف زیادی که دورههای قدیم تاکنون حتی اشتراک در زن و همجنس بازی بوده و یک دیکتاتوری و استبداد کوبنده در بر داشته.
بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف، که اگر بحق به آن عمل شود چرخهای اقتصاد سالم به راه میافتد و عدالت اجتماعی، که لازمة یک رژیم سالم است تحقق مییابد. در اینجا نیز یک دسته با کج فهمیها و بیاطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دستة اول قرار گرفته و گاهی با تمسک به بعضی آیات یا جملات نهجالبلاغه، اسلام را موافق با مکتبهای انحرافی مارکس و امثال او معرفی نمودهاند و توجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاغه ننموده و سرخود، به فهم قاصر خود، بپاخاسته و «مذهب اشتراکی» را تعقیب میکنند و از کفر و دیکتاتوری و اختناق کوبنده که ارزشهای انسانی را نادیده گرفته و یک حزب اقلیت با تودههای انسانی مثل حیوانات عمل میکنند، حمایت میکنند.
وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تأثیر تبلیغات بیمحتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایهداری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید، و به مالکیت و سرمایههای مشروع با حدود اسلامی احترام گذارید، و به ملت اطمینان دهید تا سرمایهها و فعالیتهای سازنده به کار افتند و دولت و کشور را به خودکفایی و صنایع سبک و سنگین برسانند.
و به ثروتمندان و پولداران مشروع وصیت میکنم که ثروتهای عادلانة خود را به کار اندازید و به فعالیت سازنده در مزارع و روستاها و کارخانهها برخیزید که این خود عبادتی ارزشمند است.
و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت میکنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خانخانی در رنج و زحمت بودهاند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند. و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آن است. و از انصاف به دور است که یکی بیخانمان و یکی دارای آپارتمانها باشد.»
با موارد گفته شده به این استنتاج می رسیم که ارتباط ما با کشورهای دیگر بر اساس احترام متقابل و استقلال می باشد. در مورد کشتار مسلمانان چین ،باز اشاره می شود که دیپلماسی کشور بسیار فعالانه با مسئولین چینی رایزنی کرده و مراتب نگرانی عمیق خود را اعلام داشته است.با این که ما با چینی ها مناسبات گستردهای داریم ولی بر سر اصول کوتاه نمی آییم.توصیه های رهبری معظم و مراجع گرانقدر،مردم فهیم به وزارت خارجه ،باعث شد تا مسئولین با اقدامات سریعتر در این مهم اقدام نمایند.ولی فراموش نکنید در این مورد دیپلماسی پایدار در جهت احقاق حقوق مسلمانان بهتر است از محکومیتی که فقط مبتنی بر شعار باشد.
( منبع : عبدلی قهرمان «نظریه بازیها و کاربردهای ان» انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران سال ۱۳۸۶ ) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 22/100112801)