پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷ شوک عظیمی به ایالات متحده آمریکا وارد آورد ؛ ایران مهم ترین کشور منطقه در قالب دکترین نیکسون، نقش ژاندارم منطقه ای را برای این کشور بازی می کرد. و هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا، سقوط شاه را بزرگ ترین شکست آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و یک شکست استراتژیک مهم برای سیاست خارجی آمریکا توصیف می نماید . بنابراین تمام تلاش ها و اقدامات ایالات متحده برای مهار این انقلاب پی ریزی گردید ؛ جیمی کارتر رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا ، برای رویارویی با این وضعیت جدیداظهاراتی ایراد کرد که بعدها به عنوان دکترین کارتر شناخته شد. وی اعلام می دارد : « هر تلاشی که قدرت خارجی برای بدست آوردن کنترل منطقه خلیج فارس انجام دهد، باید به منزله تجاوز به منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا تلقی نمود که لزوماً با نیروی نظامی به آن پاسخ داده خواهد شد.»
پس از روی کار آمدن ریگان سیاست های دوره کارتر در منطقه نفت خیز خلیج فارس با شدت بیشتری پیگیری شد. ریگان در اول سپتامبر 1982 بیان داشت : « علائق ملی و استراتژیکی آمریکا به طور تجزیه ناپذیری با کشورهایخلیج فارس پیوند خورده است.» ایالات متحده امریکا بر مبنای این خط مشی های نسبت به تشکیل نیروهای واکنش سریع بر پایه شبکه ای از پایگاههای نظامی کمربندی تقویت ارتش عربستان، تشکل کشورهای منطقه ای جنوب خلیج فارس (شورای همکاری خلیج فارس) در1981م، تقویت عراق در جنگ ایران، دست یابی امریکا به پایگاه های منطقه ای نظیرعمان و بحرین و … شیوه های مختلف دیگر به مقابله با جمهوری اسلامی ایران می پردازد .
در پی این اظهارات و واکنش ها بود که یک سال بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران، دکترین کارتر در خاورمیانه مطرح شد. طبق این دکترین، «هر اقدامی که توسط نیروهای خارجی برای در اختیار گرفتن خلیج فارس انجام گیرد، به مثابه اقدامی علیه منافع آمریکا تلقی می شود و با همه وسایل از جمله نیروهای نظامی دفع خواهد شد.»
در این ارتباط تلاش برای مهار و سد نفوذ انقلاب اسلامی ایران از سوی سردمداران ایالات متحده دنبال شد. علاوه بر تجاوز نظامی از طریق عراق به ایران و مسائلی نظیر کودتا و… مهمترین اقدامات آمریکا برای مسدود کردن انقلاب ایران در دوران کارتر و ریگان عبارتند از :
۱- حضور مستقیم در منطقه خاورمیانه و بخصوص خلیج فارس؛ برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران، ایالات متحده حضور خود را در منطقه افزایش داد، به طوری که یک نیروی ویژه، آمادگی سریع را به فرماندهی مرکزی، یعنی فرماندهی نظامی جدیدی تبدیل کرد که مسؤول کنترل منطقه خلیج فارس و نواحی اطراف آن از آفریقای شمالی گرفته تا افغانستان بود. دیگر اینکه، یک نیروی ضربتی ۲۲۲ هزار نفری را همراه با نیروی زمینی و پایگاه های هوایی و دریایی به وجود آمد و در اواسط دهه ،۱۹۸۰ ستاد فرماندهی مرکزی (سنتکوم) در ارتش آمریکا تأسیس شد.
همچنین در سال ۱۹۸۷ در اوج جنگ ایران و عراق، نیروی دریایی آمریکا نیروی ضربتی مشترک خاورمیانه را برای حفاظت از کشتی های نفت کش به وجود آورد و حضور نظامی دریایی آمریکا در خلیج فارس از سه یا چهار کشتی جنگی به ناوگان بزرگی مرکب از پنج ناو هواپیمابر، رزمناو و دیگر کشتی های جنگی افزایش یافت.
۲- برقراری یک سیستم امنیت دسته جمعی در منطقه
وقوع انقلاب اسلامی، یکسری تحولات را در کشورهای حاشیه خلیج فارس به وجود آورد و با توجه به شکاف اجتماعی و بحران مشروعیتی که در رژیم های حاکم منطقه وجود داشت، نگرانی و وحشت را در بین حکام کشورهای منطقه افزود. به گفته «گراهام فولر» کارشناس ارشد سیا، نویسنده کتاب «قبله عالم، ژئوپولتیک ایران»، تأثیر نمایشی انقلاب ایران عمیق بوده است و این تأثیر، حتی کسانی را که کوچکترین علاقه ای به بستن چمدان خود و راهی شدن به سمت تهران را نداشتند، تحت تأثیر قدرت انقلاب ایران قرار گرفتند. آیت الله (حضرت امام خمینی _ ره) بایستی درست عمل کرده باشد که توانسته است شاه را با تمام قدرتش و حمایت آمریکا از آن، سرکوب کند و در این فرایند، ایالات متحده را نیز تحقیر و اخراج کند.»
بنابراین با توجه به تأثیر انقلاب و ناآرامی ها در کشورهای منطقه، ایالات متحده به فکر ایجاد یک سیستم امنیت منطقه ای افتاد تا انقلاب اسلامی را مهار کند. در واقع، این ایده، ادامه پیمان بغداد، سنتو و استراتژی دوستانه به شمار می رفت.
در پی تجاوز عراق به ایران، فرصت لازم در اختیار عربستان قرار داده شد تا خواسته خود برای ایجاد یک سیستم امنیت جمعی را در منطقه تحقق بخشد. برای این منظور شورای همکاری خلیج فارس در فوریه ۱۹۸۱ میان وزیران خارجه عربستان سعودی، عمان، کویت، قطر، بحرین و امارات در «ریاض» به وجود آمد. عمده ترین زمینه های همکاری کشورهای عضو، مبادله اطلاعات در موضوعات امنیتی، تشکیل شبکه دفاع هوایی، ایجاد نیروهای واکنش سریع بود.
در واقع، تشکیل این شورا، اقدامی علیه انقلاب ایران و با حمایت آمریکا بود و این شورا از جانب مقامات ایالات متحده می توانست به عنوان «سومین ستون» برای سد بستن در برابر قدرت ایران و اسلام سیاسی تندرو به کار گرفته شود. مقامات آمریکایی معتقد بودند که در مقابل انقلاب ایران، همکاری آمریکا با شورای همکاری خلیج فارس باید تشدید شود. آنها با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و ترتیبات محلی نظیر طرح دفاع استراتژیک عربستان، «سپهر صلح» و «سپر صحرا» درصدد مهار ایران برآمدند. ایالات متحده در صدد القای این نظر به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود که ایران درصدد تسلط بر منطقه است و می خواهد که خلیج فارس را به عنوان یک دریای ایرانی در تصرف داشته باشد. بنابراین حمایت همه جانبه آمریکا از شورا تشدید شد. در این ارتباط، نیروی واکنش سریع آمریکا به همراه نیروهای واکنش سریع شورای همکاری خلیج فارس برای کنترل درگیری های با ابعاد کوچکتر و سرکوبی جنبش های داخلی و منطقه ای بسیار فعال شدند. اعضای این شورا در طول جنگ عراق و ایران، کمک های فراوانی را در اختیار بغداد قرار دادند.
منابع جهت مطالعه بیشتر ر.ک :
1. ژئوپولیتیک و سیاست خارجی ایران، جواد اطاعت، تهران : نشر سفیر،1376.
2. علائق و استراتژی ابر قدرتها در خلیج فارس ، بیژن اسدی، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، 1371.
3. سه دهه اقدامات خصمانه آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران ، وبلاگ تحقیق 86 .
4 . آمریکا و قضیه ایران ، محمدرضا حافظ نیا ، مجله پاسدار اسلام ، ش 195-196 . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 36/200473)
پس از روی کار آمدن ریگان سیاست های دوره کارتر در منطقه نفت خیز خلیج فارس با شدت بیشتری پیگیری شد. ریگان در اول سپتامبر 1982 بیان داشت : « علائق ملی و استراتژیکی آمریکا به طور تجزیه ناپذیری با کشورهایخلیج فارس پیوند خورده است.» ایالات متحده امریکا بر مبنای این خط مشی های نسبت به تشکیل نیروهای واکنش سریع بر پایه شبکه ای از پایگاههای نظامی کمربندی تقویت ارتش عربستان، تشکل کشورهای منطقه ای جنوب خلیج فارس (شورای همکاری خلیج فارس) در1981م، تقویت عراق در جنگ ایران، دست یابی امریکا به پایگاه های منطقه ای نظیرعمان و بحرین و … شیوه های مختلف دیگر به مقابله با جمهوری اسلامی ایران می پردازد .
در پی این اظهارات و واکنش ها بود که یک سال بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران، دکترین کارتر در خاورمیانه مطرح شد. طبق این دکترین، «هر اقدامی که توسط نیروهای خارجی برای در اختیار گرفتن خلیج فارس انجام گیرد، به مثابه اقدامی علیه منافع آمریکا تلقی می شود و با همه وسایل از جمله نیروهای نظامی دفع خواهد شد.»
در این ارتباط تلاش برای مهار و سد نفوذ انقلاب اسلامی ایران از سوی سردمداران ایالات متحده دنبال شد. علاوه بر تجاوز نظامی از طریق عراق به ایران و مسائلی نظیر کودتا و… مهمترین اقدامات آمریکا برای مسدود کردن انقلاب ایران در دوران کارتر و ریگان عبارتند از :
۱- حضور مستقیم در منطقه خاورمیانه و بخصوص خلیج فارس؛ برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران، ایالات متحده حضور خود را در منطقه افزایش داد، به طوری که یک نیروی ویژه، آمادگی سریع را به فرماندهی مرکزی، یعنی فرماندهی نظامی جدیدی تبدیل کرد که مسؤول کنترل منطقه خلیج فارس و نواحی اطراف آن از آفریقای شمالی گرفته تا افغانستان بود. دیگر اینکه، یک نیروی ضربتی ۲۲۲ هزار نفری را همراه با نیروی زمینی و پایگاه های هوایی و دریایی به وجود آمد و در اواسط دهه ،۱۹۸۰ ستاد فرماندهی مرکزی (سنتکوم) در ارتش آمریکا تأسیس شد.
همچنین در سال ۱۹۸۷ در اوج جنگ ایران و عراق، نیروی دریایی آمریکا نیروی ضربتی مشترک خاورمیانه را برای حفاظت از کشتی های نفت کش به وجود آورد و حضور نظامی دریایی آمریکا در خلیج فارس از سه یا چهار کشتی جنگی به ناوگان بزرگی مرکب از پنج ناو هواپیمابر، رزمناو و دیگر کشتی های جنگی افزایش یافت.
۲- برقراری یک سیستم امنیت دسته جمعی در منطقه
وقوع انقلاب اسلامی، یکسری تحولات را در کشورهای حاشیه خلیج فارس به وجود آورد و با توجه به شکاف اجتماعی و بحران مشروعیتی که در رژیم های حاکم منطقه وجود داشت، نگرانی و وحشت را در بین حکام کشورهای منطقه افزود. به گفته «گراهام فولر» کارشناس ارشد سیا، نویسنده کتاب «قبله عالم، ژئوپولتیک ایران»، تأثیر نمایشی انقلاب ایران عمیق بوده است و این تأثیر، حتی کسانی را که کوچکترین علاقه ای به بستن چمدان خود و راهی شدن به سمت تهران را نداشتند، تحت تأثیر قدرت انقلاب ایران قرار گرفتند. آیت الله (حضرت امام خمینی _ ره) بایستی درست عمل کرده باشد که توانسته است شاه را با تمام قدرتش و حمایت آمریکا از آن، سرکوب کند و در این فرایند، ایالات متحده را نیز تحقیر و اخراج کند.»
بنابراین با توجه به تأثیر انقلاب و ناآرامی ها در کشورهای منطقه، ایالات متحده به فکر ایجاد یک سیستم امنیت منطقه ای افتاد تا انقلاب اسلامی را مهار کند. در واقع، این ایده، ادامه پیمان بغداد، سنتو و استراتژی دوستانه به شمار می رفت.
در پی تجاوز عراق به ایران، فرصت لازم در اختیار عربستان قرار داده شد تا خواسته خود برای ایجاد یک سیستم امنیت جمعی را در منطقه تحقق بخشد. برای این منظور شورای همکاری خلیج فارس در فوریه ۱۹۸۱ میان وزیران خارجه عربستان سعودی، عمان، کویت، قطر، بحرین و امارات در «ریاض» به وجود آمد. عمده ترین زمینه های همکاری کشورهای عضو، مبادله اطلاعات در موضوعات امنیتی، تشکیل شبکه دفاع هوایی، ایجاد نیروهای واکنش سریع بود.
در واقع، تشکیل این شورا، اقدامی علیه انقلاب ایران و با حمایت آمریکا بود و این شورا از جانب مقامات ایالات متحده می توانست به عنوان «سومین ستون» برای سد بستن در برابر قدرت ایران و اسلام سیاسی تندرو به کار گرفته شود. مقامات آمریکایی معتقد بودند که در مقابل انقلاب ایران، همکاری آمریکا با شورای همکاری خلیج فارس باید تشدید شود. آنها با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و ترتیبات محلی نظیر طرح دفاع استراتژیک عربستان، «سپهر صلح» و «سپر صحرا» درصدد مهار ایران برآمدند. ایالات متحده در صدد القای این نظر به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود که ایران درصدد تسلط بر منطقه است و می خواهد که خلیج فارس را به عنوان یک دریای ایرانی در تصرف داشته باشد. بنابراین حمایت همه جانبه آمریکا از شورا تشدید شد. در این ارتباط، نیروی واکنش سریع آمریکا به همراه نیروهای واکنش سریع شورای همکاری خلیج فارس برای کنترل درگیری های با ابعاد کوچکتر و سرکوبی جنبش های داخلی و منطقه ای بسیار فعال شدند. اعضای این شورا در طول جنگ عراق و ایران، کمک های فراوانی را در اختیار بغداد قرار دادند.
منابع جهت مطالعه بیشتر ر.ک :
1. ژئوپولیتیک و سیاست خارجی ایران، جواد اطاعت، تهران : نشر سفیر،1376.
2. علائق و استراتژی ابر قدرتها در خلیج فارس ، بیژن اسدی، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، 1371.
3. سه دهه اقدامات خصمانه آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران ، وبلاگ تحقیق 86 .
4 . آمریکا و قضیه ایران ، محمدرضا حافظ نیا ، مجله پاسدار اسلام ، ش 195-196 . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 36/200473)