خانه » همه » مذهبی » ضرورت وجود امام و حجت خدا پس از پیامبر ص

ضرورت وجود امام و حجت خدا پس از پیامبر ص

وظیفه‌ی خطیر و مهم دیگرپیشوایان دین، حفظ حقوق و اجرای حدود الهی و تجسم بخشیدن به واقعیت اسلام و در صورت امکان تشکیل حکومت الهی است؛ حکومتی که احکام و قوانین الهی و مقررات مذهبی در آن مو به مو اجرا گردد. امتی که در فهم شریعت و درک مفاهیم عالی اسلام و حقایق درخشان قرآن، بنا بر دلایلی که بیان گردید، عاجز و ناتوان است و هر کدام از افرادش حدود و احکام خدا را به گونه‌ای می‌فهمد، و سرانجام به شکل هفتاد و چند فرقه در می‌آید، هرگز نمی‌تواند حکومت مورد نظر را تشکیل دهد و به اسلام واقعی تجسم و عینیت بخشد بلکه نیازمند رهبری معصوم است. نکته‌ی دیگر، نیاز امت اسلامی به تکمیل و تشریح احکام الهی است،.آیا پیامبر اسلام موفق به بیان تمام احکام و فروع شده است یا نه؟
متاسفانه امت به حفظ و صیانت سنت موفق نشده‌اند؛ زیرا مجموع احادیثی که محدثان اهل تسنن در صحاح و مسانید خود از پیامبر گرامی درباره‌ی احکام و تشریع نقل کرده‌اند، برای بیان مسائلی که در زمان خود پیامبر مطرح بوده، کافی نیست تا چه رسد به مسائل نوظهوری که مسلمانان بعدها با آن روبه رو شده‌اند. در این صورت، باید در میان امت، امام معصومی باشد که سنت‌ها و احکام را حفظ و تبیین کند. اگر پیامبر به تبیین همه‌ی احکام اسلام موفق نشده ‌است، باید در میان امت اسلام امام معصومی باشد که علم و عصمت او بسان علم و عصمت پیامبر بوده، احکام را از مصدر صحیح بگیرد و در اختیار امت بگذارد و از این راه، بیان احکام شریعت تـکمیل گردد.
هنگامى که آیه ((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنکم)) 9 نازل شد و اطاعت کسانى که بعنوان ((اولواالامر)) بطور مطلق, واجب کرد و اطاعت ایشان را همسنگ اطاعت پیغمبر اکرم (ص) قرار داد جابربن عبدالله انصارى از آن حضرت پرسید: این ((اولواالامر)) که اطاعتشان مقرون به اطاعت شما شده چه کسانى هستند؟ فرمود: ((هم خلفائى یا جابر و ائئم المسلمین من بعدى. اولهم على بن ائبى طالب, ثم الحسن, ثم الحسین, ثم على بن الحسین, ثم محمد بن على المعروف فى التوار بالباقر ـ ستدر که یا جابر, فاذا القیته فاقراه منى السلام ـ ثم الصادق جعفر بن محمد, ثم موسى بن جعفر, ثم على بن موسى, ثم محمد بن على, ثم على بن محمد, ثم الحسن بن على, ثم سمیى و کنیى حج الله فى ارضه و بقیته فى عباده ابن الحسن بن على…)) 10 و طبق پیشگویى پیامبر اکرم (ص) جابر تا زمان امامت حضرت باقر (ع) زنده ماند و سلام رسول خدا (ص) را به ایشان ابلاغ کرد.
در حدیث دیگرى از ابوبصیر نقل شده که گفت: درباره آیه اولواالامر از امام صادق (ع) سوال کردم. فرمود: در شائن على بن ابى طالب و حسن و حسین نازل شده است. عرض کردم: مردم مى گویند چرا قرآن کریم, على و اهل بیتش (ع) را بنام, معرفى نکرده است؟ فرمود: به ایشان بگوى: آیه نماز که نازل شد اسمى ازسه رکعت و چهار رکعت نبرد, و این رسول خدا (ص) بود که آن را براى مردم تفسیر کردآ همچنین آیات زکات و حج و… این آیه را هم مى بایست پیامبر اکرم (ص) براى مردم تفسیر کند و او چنین فرمود: ((من کنت مولاه فعلى مولاه))و نیز فرمود: ((اوصیکم بکتاب الله و اهل بیتى, فانى سالت الله عزوجل ائن یفرق بینهما حتى یورد هما على الحوض فاعطانى ذلک)) (یعنى شما را سفارش مى کنم به ((ملازمت)) کتاب خدا و اهل بیتم, همانا از خداى عزوجل درخواست کردم که میان قرآن و اهل بیتم, جدایى نیندازد تا در حوض کوثر ایشان را بر من وارد سازد, و خداى متعال درخواست مرا اجابت کرد.) و نیز فرمود: ((لا تعلموهم فانهم ائعلم منکم. انهم لن یخرجوکمو من باب هدى و لن یدخلوکم فى باب ضلال))11(یعنى: در مقام تعلیم ایشان برنیایید که ایشان از شما داناترند. همانا هرگز شما را از باب هدایت, خارج نمى کنند و درباب ضلالت, وارد نمى سازند)
امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است، که در مورد انسان و غیر انسان به کار می رود. در قرآن کریم کلمه امام علاوه بر این که در مورد انسان به کار رفته است[1]، در مورد لوح محفوظ[2] و کتاب حضرت موسی[3] (تورات) نیز به کار رفته است. متکلمان اسلامی برای امامت تعاریف مختلفی ذکر کرده اند و غالباً امامت را ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینه امور دینی و دنیوی دانسته اند.[4]در قرآن کریم به مساله امامت از زوایای مختلف پرداخته شده است که در این نوشتار به پاره ای از آنها به صورت مختصر پرداخته می شود:
الف) فلسفه و ضرورت امامت :
فلسفه و ضرورت امامت به اختصار و اجمال همان فلسه و ضرورت نبوت است جز در ابلاغ وحی تشریعی و آوردن شریعت که با ختم نبوت پایان پذیرفته است. تبیین و تفصیل آن چنین است:
1. تبیین مفاهیم قرآن :یکی از وظایف پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ تبیین معانی و مفاهیم قرآن کریم بود. خداوند خطاب به پیامبر می فرماید: «و أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للناس ما نزّل إلیهم ;(نحل، آیه 44)، ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه برای مردم نازل می شود را برای آنها تبیین نمایی.» در حدیث ثقلین، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ عترت خود را ملازم و همراه با قرآن قرار داده و فرموده است: «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»، من دو چیز گرانبها را در میان شما می گذارم، کتاب خدا و عترت من، یعنی فهم حقایق قرآن را باید با راهنمایی عترت آموخت. تاویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند، «و ما یعلم تأویله إلّا الله و الراسخون فی العلم»; (آل عمران/ 7) و در روایات آمده است که ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ راسخان در علم می باشند.[5]
2. داوری در منازعات :در بحث نبوت یادآور شدیم که یکی از اهداف نبوت داوری در اختلافات و منازعات بوده است. چنانکه می فرماید: «فبعث الله النبیّین مبشرّین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه; (بقره/ 213)، خدا پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهنده برانگیخت و کتاب را به حق با آنان نازل کرد، تا در اختلافات مردم داوری کند.»
نکته جالب توجه این است که داوری به کتاب نسبت داده شده است. زیرا معیار داوری همان احکام الهی است که کتاب در برگیرنده آن هاست. بدیهی است اختلاف و نزاع، اختصاصی به زمان پیامبران ـ علیهم السلام ـ نداشته و هر گاه حلّ این اختلافات به داورانی برگزیده از جانب خدا نیاز داشت، پس از ختم نبوت نیز این ضرورت وجود دارد. در نتیجه وجود امام بسان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ امری لازم و واجب است.
3. ارشاد و هدایت انسان ها :ارشاد و هدایت انسان ها در زمینه عقاید و احکام دینی و مسائل اخلاقی و اجتماعی یکی دیگر از اهداف رسالت پیامبران الهی است. و این هدف از ویژگی های نبوت نبوده و به انسان هایی که در عصر پیامبران زندگی می کردند اختصاص نداشته است، بدین جهت اگر بعثت پیامبران به انگیزه ارشاد و هدایت بشر کاری بایسته و لازم بوده است، این بایستگی و لزوم در مورد امامت نیز موجود است.
4. اتمام حجت بر بندگان :یکی از اهداف رسالت پیامبران ـ علیهم السلام ـ اتمام حجت از جانب خداوند بر بندگان است. قرآن در این باره می فرماید: «رسلاً مبشرّین و منذرین لئلاّ یکون للناس حجّة علی الله بعد الرسل»;(نساء آیه 165).پیامبران بشارت دهنده و بیم دهنده (را برانگیخت) تا پس از فرستادن رسولان مردم، بر خدا حجت نداشته باشند.» این امر اختصاص به زمان خاصی ندارد،‌ از این روی امام علی ـ علیه السلام ـ فرموده است: «لا تخلوا الأرض من حجّة الله بقائم اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته…. یحفظ الله بهم حجحه و بیانته… اولئک خلفاء الله فی ارضه، و الدعاه الی دینه.[6] زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود. یا آشکار و مشهور است و یا خائف و پنهان، تا حجت ها و دلایل الهی باطل نگردد. خدا به وسیله آن ها حجت و دلایل خود را حفظ می کند… آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان به دین او می باشند.»
5. برقراری عدل و امنیت :از اهداف دیگر نبوت برقراری عدل و امنیت اجتماعی است. چنانکه در آیه 25 سوره حدید آمده است: «رسولان خود را با دلایل فرستادیم و کتاب و میزان را با آنان نازل کردیم تا مردم به قسط پایدار گردند، این هدف نیز از ویژگی های نبوت نبوده و به انسان های گذشته اختصاص ندارد، بلکه از نیازهای همیشگی بشر می باشد و در نتیجه تحقق بخشیدن به آن یک آرمان الهی و پایدار است که پس از نبوت، از طریق امامت تحقّق می پذیرد.»
امام علی ـ علیه السلام ـ درباره اهداف حکومت دینی کلامی دارد که بیانگر فلسفه امامت از جنبه سیاسی و حکومتی آن است، چنانکه می فرماید: «اللهّم انّک تعلم انّه لم یکن الذی کان منا منافَسَهً فی سلطان، و لاالتماس شی من فضول الحُطام، و لکن لنَرِدَ العالم من دینک، و نظهِرَ الاصلاح فی بلادک فیا من المظلومون من عبادک، و تُقام المعطَّلهُ من حدودک؛[7] خدایا! تو می دانی که انجام دادیم، به انگیزه مسابقه در کسب سلطنت و به دست آوردن متاع پست دنیوی نبود بلکه به خاطر این بود که نشانه های از بین رفته دینت را بازگردانیم و اصلاح و آبادی را در شهرهایت آشکار سازیم که بندگان مظلومت امنیت یابند و قوانین و حدود تعطیل شده برپا گردد.»
ب) قرآن و لزوم عصمت امام :
لزوم عصمت امام را از برخی آیات قرآن نیز می توان استنباط کرد: آیه اول: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم; (نساء، آیه 59). از خدا، رسول خدا و پیشوایان خود اطاعت کنید.» در این آیه، اطاعت از «اولی الامر» بسان اطاعت از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ واجب گردیده است. بدیهی است اطاعت بی قید و شرط از کسی در صورتی جایز و واجب است که احتمال خطا و لغزش در مورد او راه نداشته باشد، زیرا در غیر این صورت چه بسا اطاعت از او به معصیت و نافرمانی خدا بیانجامد، که حرام و ناپسند است و هرگز خداوند گناه را نمی پسندد و انجام آن را بر کسی روا نمی دارد.
در دلالت این آیه بر عصمت «اولی الامر» (امامان) جای تردید نیست، تا آن جا که فخر الدین رازی، که از علمای اهل سنت است،‌نیز آن را پذیرفته و چنین گفته است:
1. خداوند به طور قطع به اطاعت اولی الامر حکم کرده است. 2. هر کس را خدا به طور قطع واجب الاطاعه بداند،‌ معصوم است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100102200)

ضرورت وجود امام و حجت خدا پس از پیامبر ص

وظیفه‌ی خطیر و مهم دیگرپیشوایان دین، حفظ حقوق و اجرای حدود الهی و تجسم بخشیدن به واقعیت اسلام و در صورت امکان تشکیل حکومت الهی است؛ حکومتی که احکام و قوانین الهی و مقررات مذهبی در آن مو به مو اجرا گردد. امتی که در فهم شریعت و درک مفاهیم عالی اسلام و حقایق درخشان قرآن، بنا بر دلایلی که بیان گردید، عاجز و ناتوان است و هر کدام از افرادش حدود و احکام خدا را به گونه‌ای می‌فهمد، و سرانجام به شکل هفتاد و چند فرقه در می‌آید، هرگز نمی‌تواند حکومت مورد نظر را تشکیل دهد و به اسلام واقعی تجسم و عینیت بخشد بلکه نیازمند رهبری معصوم است. نکته‌ی دیگر، نیاز امت اسلامی به تکمیل و تشریح احکام الهی است،.آیا پیامبر اسلام موفق به بیان تمام احکام و فروع شده است یا نه؟
متاسفانه امت به حفظ و صیانت سنت موفق نشده‌اند؛ زیرا مجموع احادیثی که محدثان اهل تسنن در صحاح و مسانید خود از پیامبر گرامی درباره‌ی احکام و تشریع نقل کرده‌اند، برای بیان مسائلی که در زمان خود پیامبر مطرح بوده، کافی نیست تا چه رسد به مسائل نوظهوری که مسلمانان بعدها با آن روبه رو شده‌اند. در این صورت، باید در میان امت، امام معصومی باشد که سنت‌ها و احکام را حفظ و تبیین کند. اگر پیامبر به تبیین همه‌ی احکام اسلام موفق نشده ‌است، باید در میان امت اسلام امام معصومی باشد که علم و عصمت او بسان علم و عصمت پیامبر بوده، احکام را از مصدر صحیح بگیرد و در اختیار امت بگذارد و از این راه، بیان احکام شریعت تـکمیل گردد.
هنگامى که آیه ((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنکم)) 9 نازل شد و اطاعت کسانى که بعنوان ((اولواالامر)) بطور مطلق, واجب کرد و اطاعت ایشان را همسنگ اطاعت پیغمبر اکرم (ص) قرار داد جابربن عبدالله انصارى از آن حضرت پرسید: این ((اولواالامر)) که اطاعتشان مقرون به اطاعت شما شده چه کسانى هستند؟ فرمود: ((هم خلفائى یا جابر و ائئم المسلمین من بعدى. اولهم على بن ائبى طالب, ثم الحسن, ثم الحسین, ثم على بن الحسین, ثم محمد بن على المعروف فى التوار بالباقر ـ ستدر که یا جابر, فاذا القیته فاقراه منى السلام ـ ثم الصادق جعفر بن محمد, ثم موسى بن جعفر, ثم على بن موسى, ثم محمد بن على, ثم على بن محمد, ثم الحسن بن على, ثم سمیى و کنیى حج الله فى ارضه و بقیته فى عباده ابن الحسن بن على…)) 10 و طبق پیشگویى پیامبر اکرم (ص) جابر تا زمان امامت حضرت باقر (ع) زنده ماند و سلام رسول خدا (ص) را به ایشان ابلاغ کرد.
در حدیث دیگرى از ابوبصیر نقل شده که گفت: درباره آیه اولواالامر از امام صادق (ع) سوال کردم. فرمود: در شائن على بن ابى طالب و حسن و حسین نازل شده است. عرض کردم: مردم مى گویند چرا قرآن کریم, على و اهل بیتش (ع) را بنام, معرفى نکرده است؟ فرمود: به ایشان بگوى: آیه نماز که نازل شد اسمى ازسه رکعت و چهار رکعت نبرد, و این رسول خدا (ص) بود که آن را براى مردم تفسیر کردآ همچنین آیات زکات و حج و… این آیه را هم مى بایست پیامبر اکرم (ص) براى مردم تفسیر کند و او چنین فرمود: ((من کنت مولاه فعلى مولاه))و نیز فرمود: ((اوصیکم بکتاب الله و اهل بیتى, فانى سالت الله عزوجل ائن یفرق بینهما حتى یورد هما على الحوض فاعطانى ذلک)) (یعنى شما را سفارش مى کنم به ((ملازمت)) کتاب خدا و اهل بیتم, همانا از خداى عزوجل درخواست کردم که میان قرآن و اهل بیتم, جدایى نیندازد تا در حوض کوثر ایشان را بر من وارد سازد, و خداى متعال درخواست مرا اجابت کرد.) و نیز فرمود: ((لا تعلموهم فانهم ائعلم منکم. انهم لن یخرجوکمو من باب هدى و لن یدخلوکم فى باب ضلال))11(یعنى: در مقام تعلیم ایشان برنیایید که ایشان از شما داناترند. همانا هرگز شما را از باب هدایت, خارج نمى کنند و درباب ضلالت, وارد نمى سازند)
امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است، که در مورد انسان و غیر انسان به کار می رود. در قرآن کریم کلمه امام علاوه بر این که در مورد انسان به کار رفته است[1]، در مورد لوح محفوظ[2] و کتاب حضرت موسی[3] (تورات) نیز به کار رفته است. متکلمان اسلامی برای امامت تعاریف مختلفی ذکر کرده اند و غالباً امامت را ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینه امور دینی و دنیوی دانسته اند.[4]در قرآن کریم به مساله امامت از زوایای مختلف پرداخته شده است که در این نوشتار به پاره ای از آنها به صورت مختصر پرداخته می شود:
الف) فلسفه و ضرورت امامت :
فلسفه و ضرورت امامت به اختصار و اجمال همان فلسه و ضرورت نبوت است جز در ابلاغ وحی تشریعی و آوردن شریعت که با ختم نبوت پایان پذیرفته است. تبیین و تفصیل آن چنین است:
1. تبیین مفاهیم قرآن :یکی از وظایف پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ تبیین معانی و مفاهیم قرآن کریم بود. خداوند خطاب به پیامبر می فرماید: «و أنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للناس ما نزّل إلیهم ;(نحل، آیه 44)، ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه برای مردم نازل می شود را برای آنها تبیین نمایی.» در حدیث ثقلین، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ عترت خود را ملازم و همراه با قرآن قرار داده و فرموده است: «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»، من دو چیز گرانبها را در میان شما می گذارم، کتاب خدا و عترت من، یعنی فهم حقایق قرآن را باید با راهنمایی عترت آموخت. تاویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند، «و ما یعلم تأویله إلّا الله و الراسخون فی العلم»; (آل عمران/ 7) و در روایات آمده است که ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ راسخان در علم می باشند.[5]
2. داوری در منازعات :در بحث نبوت یادآور شدیم که یکی از اهداف نبوت داوری در اختلافات و منازعات بوده است. چنانکه می فرماید: «فبعث الله النبیّین مبشرّین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه; (بقره/ 213)، خدا پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهنده برانگیخت و کتاب را به حق با آنان نازل کرد، تا در اختلافات مردم داوری کند.»
نکته جالب توجه این است که داوری به کتاب نسبت داده شده است. زیرا معیار داوری همان احکام الهی است که کتاب در برگیرنده آن هاست. بدیهی است اختلاف و نزاع، اختصاصی به زمان پیامبران ـ علیهم السلام ـ نداشته و هر گاه حلّ این اختلافات به داورانی برگزیده از جانب خدا نیاز داشت، پس از ختم نبوت نیز این ضرورت وجود دارد. در نتیجه وجود امام بسان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ امری لازم و واجب است.
3. ارشاد و هدایت انسان ها :ارشاد و هدایت انسان ها در زمینه عقاید و احکام دینی و مسائل اخلاقی و اجتماعی یکی دیگر از اهداف رسالت پیامبران الهی است. و این هدف از ویژگی های نبوت نبوده و به انسان هایی که در عصر پیامبران زندگی می کردند اختصاص نداشته است، بدین جهت اگر بعثت پیامبران به انگیزه ارشاد و هدایت بشر کاری بایسته و لازم بوده است، این بایستگی و لزوم در مورد امامت نیز موجود است.
4. اتمام حجت بر بندگان :یکی از اهداف رسالت پیامبران ـ علیهم السلام ـ اتمام حجت از جانب خداوند بر بندگان است. قرآن در این باره می فرماید: «رسلاً مبشرّین و منذرین لئلاّ یکون للناس حجّة علی الله بعد الرسل»;(نساء آیه 165).پیامبران بشارت دهنده و بیم دهنده (را برانگیخت) تا پس از فرستادن رسولان مردم، بر خدا حجت نداشته باشند.» این امر اختصاص به زمان خاصی ندارد،‌ از این روی امام علی ـ علیه السلام ـ فرموده است: «لا تخلوا الأرض من حجّة الله بقائم اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته…. یحفظ الله بهم حجحه و بیانته… اولئک خلفاء الله فی ارضه، و الدعاه الی دینه.[6] زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود. یا آشکار و مشهور است و یا خائف و پنهان، تا حجت ها و دلایل الهی باطل نگردد. خدا به وسیله آن ها حجت و دلایل خود را حفظ می کند… آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان به دین او می باشند.»
5. برقراری عدل و امنیت :از اهداف دیگر نبوت برقراری عدل و امنیت اجتماعی است. چنانکه در آیه 25 سوره حدید آمده است: «رسولان خود را با دلایل فرستادیم و کتاب و میزان را با آنان نازل کردیم تا مردم به قسط پایدار گردند، این هدف نیز از ویژگی های نبوت نبوده و به انسان های گذشته اختصاص ندارد، بلکه از نیازهای همیشگی بشر می باشد و در نتیجه تحقق بخشیدن به آن یک آرمان الهی و پایدار است که پس از نبوت، از طریق امامت تحقّق می پذیرد.»
امام علی ـ علیه السلام ـ درباره اهداف حکومت دینی کلامی دارد که بیانگر فلسفه امامت از جنبه سیاسی و حکومتی آن است، چنانکه می فرماید: «اللهّم انّک تعلم انّه لم یکن الذی کان منا منافَسَهً فی سلطان، و لاالتماس شی من فضول الحُطام، و لکن لنَرِدَ العالم من دینک، و نظهِرَ الاصلاح فی بلادک فیا من المظلومون من عبادک، و تُقام المعطَّلهُ من حدودک؛[7] خدایا! تو می دانی که انجام دادیم، به انگیزه مسابقه در کسب سلطنت و به دست آوردن متاع پست دنیوی نبود بلکه به خاطر این بود که نشانه های از بین رفته دینت را بازگردانیم و اصلاح و آبادی را در شهرهایت آشکار سازیم که بندگان مظلومت امنیت یابند و قوانین و حدود تعطیل شده برپا گردد.»
ب) قرآن و لزوم عصمت امام :
لزوم عصمت امام را از برخی آیات قرآن نیز می توان استنباط کرد: آیه اول: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم; (نساء، آیه 59). از خدا، رسول خدا و پیشوایان خود اطاعت کنید.» در این آیه، اطاعت از «اولی الامر» بسان اطاعت از پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ واجب گردیده است. بدیهی است اطاعت بی قید و شرط از کسی در صورتی جایز و واجب است که احتمال خطا و لغزش در مورد او راه نداشته باشد، زیرا در غیر این صورت چه بسا اطاعت از او به معصیت و نافرمانی خدا بیانجامد، که حرام و ناپسند است و هرگز خداوند گناه را نمی پسندد و انجام آن را بر کسی روا نمی دارد.
در دلالت این آیه بر عصمت «اولی الامر» (امامان) جای تردید نیست، تا آن جا که فخر الدین رازی، که از علمای اهل سنت است،‌نیز آن را پذیرفته و چنین گفته است:
1. خداوند به طور قطع به اطاعت اولی الامر حکم کرده است. 2. هر کس را خدا به طور قطع واجب الاطاعه بداند،‌ معصوم است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100102200)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد