طلسمات

خانه » همه » مذهبی » در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه بهاءالدینی قدس سره الشریف توضیح دهید؟

در باره زندگی و شخصیت آیة اللّه بهاءالدینی قدس سره الشریف توضیح دهید؟

5. آیة اللّه بهاءالدینى «ره»:

سید رضا بهاءالدینى در سال 1287 ه ش در شهر مقدس قم به دنیا آمد، نسب نیاکان ارجمند وى به امام سجاد مى رسد و اجداد و پدران والامقام او هر یک بسان گوهر تابناکى در دوران ظلمت درخشش خاصى داشتند، برخى از آنان عهده دار تولیت حرم فاطمه معصومه علیها السلام بودند، مادر سید رضا فاطمه سلطان معروف به زن آقا بانویى مخلص و مؤمن بود وى از نوادگان ملاصدراى شیرازى بوده است، اوان کودکى سیدرضا همراه با نشانه هایى چون حافظه فوق العاده، استعداد بسیار و درک جهان اطراف بوده است به طورى که خود درباره آن دوران این چنین مى فرماید: «یک ساله که بودم افراد پاک طینت و نیکو سرشت را دوست داشتم… خیر و شر را مى فهمیدم…» چون به دو سالگى رسید به مکتب خانه پاى گذاشت و در شش سالگى دوران مکتب تمام شد، خبر موفقیت هاى او به گوش آیة اللّه سید ابوالقاسم قمى «ره» رسید و ایشان با تشویقهاى پى در پى در صدد تربیت این نونهال استثنایى پرداخت به طورى که بیش از دوازده سال نداشت که آمادگى خود را براى امتحان نزد حاج شیخ عبدالکریم حائرى مؤسس حوزه علمیه قم اعلام کرد و موفقیت تحسین برانگیز وى در مقابل حاج شیخ شروعى خجسته براى ارتباط صمیمى با ایشان گردید او بیش از 16 ساعت در روز به تلاش علمى مى پرداخت به طورى که از دوره مقدمات تا عالى ترین سطوح را تدریس نمود، وقتى با اصرار دوستان براى پذیرفتن مرجعیت مواجه مى شد مى فرمود:
«بالاتر از اینها فکر کنید گیرم نام بنده بر سر زبانها افتاد وقتى پیش خدا دستم خالى است آن شهرت براى من چه سودى دارد؟ نام بنده موضوعیت ندارد» رسیدگى به محرومان را سر لوحه خدمات اجتماعى خویش قرار داد و همواره مى فرمود: «کمکها را شب انجام دهید رعایت آبروى افراد را بکنید، به گونه اى کمک کنید که شما را نشناسند مبادا فردا شما را ببینند و خجالت زده گردند».
همچنین مى فرمودند: «ما تجربه زیادى به دست آورده ایم و وجدان نموده ایم که براى رهایى از مشکلات راه هایى هست که بهترین آنها را خود حس کرده ایم و به کمک آنها به حاجت هایمان رسیده ایم، نذر کردن گوسفند براى فقرا، خواندن حدیث کساء به طور پى در پى، پرداخت صدقه و ختم صلوات»
روزى صحبت از شعر و شاعرى به میان آمد، با جمله اى کوتاه فرمودند:
«بنده اشعار زیادى درباره اهل بیت علیهم السلام بویژه حضرت على شنیده ام ولى براى من هیچ شعرى همچون اشعار شهریار تبریزى جذابیت نداشته است به همین جهت او را دعا کردم بعداً دیدم برزخ را از وى برداشته اند».
روزى فرمودند: «راضى ام که رزق و روزى خود را به عهده خداوند متعال گذاشتم و از فکر شغل دوم و توسعه زندگى بیرون آمدم، بسیار خوشحالم که تنها و تنها به تحقیق جذب شدم و امور مادى نتوانست مرا به طرف خود جذب کند، آنچه رزق ما بود خدا رسانده است».
و همچنین فرمودند: «بنده قبل از سال 42 درس خارج فقه داشتم – یک سال هنگام شروع احساس کردم ساعت درس بنده با درس آقا روح اللّه (امام خمینى رحمه الله) همزمان است، به خاطر تقویت درس ایشان و احترام به آن بزرگوار درس خود را تعطیل کردم، پس از پیروزى انقلاب چون در دادگاههاى کشور به نظر آقا روح اللّه عمل مى شد بنده درس خارج قضا را تعطیل کردم، مبادا نتیجه بحث ما مخالف با نظرهاى ایشان تلقى شود و موجب اختلاف و یا تضعیف نظام گردد… رهبرى را در آقاى خامنه اى مى دیدم چرا که ایشان ذخیره الهى براى بعد از امام بوده است باید او را در اهدافش یارى کنیم، باید توجه داشت که مخالفت با ولایت فقیه کار ساده اى نیست… بعد از امام اگر بشود به کسى اعتماد کرد به این سیّد (آیة اللّه خامنه اى) است ایشان از همه افراد به امام نزدیکتر است باید به او کمک کرد که تنها نباشد….»
وجود آن پیر طریقت روشن بخش دل همه طالبان معنویت، طلاب و فضلاء و اهل ذکر بود، دیدار او قوّت بخش کسانى بود که مى خواستند کسى را ببنند که با دیدن او به یاد خدا افتند و دمى چند از دغدغه هاى مادى آسایش یابند و به فکر ساختن آخرتى آباد و سراسر نور باشند
ولى دریغ اینکه هر آفتابى غروبى است و آفتاب حوزه علمیه ما نیز از این قاعده مستثناء نبود و عاقبت غم و اندوه فراق او بر دل شیفتگان عرفان و معنویت نشست. یادش گرامى و راهش پر رهرو باد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد